پیشنهاد مامرور کتابمقالات

عشق ممنوعه | مروری بر کتاب رنج های ورتر جوان

یکی از سوژه‌های جذاب که احتمالا هیچ‌وقت تکراری نمی‌شود، نوشتن از آدم‌هاست. آدم‌ها با داشتن ابعاد متفاوت در آفرینش اگر چه از لحاظ جسمی محدود به زمان و مکان خاصی هستند اما از لحاظ روحی و هر آنچه که مربوط به روح است از قبیل احساسات و خیال می‌توانند تا ناکجا‌آباد امتداد یابند و با داشتن قدرت اختیار و انتخاب، مسیرهای متفاوتی را در پیش گیرند و تجربه‌های متنوعی را آگاهانه و ناآگاهانه قسمت خود گردانند. از جمله تجربه‌های برخی آدم‌ها در سفر زندگی، عشق و دلدادگی است که در زندگی هر کسی اثر و سرنوشت خاصی دارد. تغییر می‌دهد، خوشبخت می‌کند، به نابودی می‌کشاند، به سرانجام می‌رسد و گاهی با نافرجامی، جاودان می‌شود. با مرور کتاب رنج های ورتر جوان همراه چی‌کتاب باشید.

رنج های ورتر جوان

یوهان ولفگانگ فون گوته، شاعر، نویسنده، فیلسوف و… آلمانی که از علاقمندان حافظ شیرازی بود و دیوان غربی-شرقی خود را به او تقدیم کرد، در سال ۱۷۷۴ در سن ۲۵ سالگی (به گفته‌ی خودش ۲۴ سالگی) و در اوج جوانی رمانی می‌نویسد که اگر چه کوتاه بود ولی تأثیر شگرف و عمیقی بر ادبیات، سبک رمانتیک و جامعه‌ی آلمان و فرانسه به جای می‌گذارد، با اقبال زیادی روبه رو می‌شود و به زبان‌های مختلفی ترجمه می‌شود.

این کتاب در ادبیات آلمان از بهترین‌هاست و به گفته‌ی توماس مان(نویسنده‌ی مشهور آلمانی که برنده‌ی جایزه‌ی نوبل شد) بزرگ‌ترین، پردامنه‌ترین  و جنجالی‌ترین موفقیتی بود که گوته‌ی نویسنده در سراسر عمر به خود دید.  درایران هم چندین بار ترجمه شده‌است و هم‌چنان بعد از گذشت این همه سال مورد توجه مخاطبان بسیاری در سراسر جهان قرار دارد چنانچه که در گذشته قرارگرفت و گفته شده ناپلئون هفت بار این کتاب را خوانده است.

داستان رنج های ورتر جوان

رنج های ورتر جوان همان‌طور که از نامش پیداست، درباره‌ی زندگی و کشمکش‌های روحی و درونی جوانی به نام ورتر است.

جوانی پرشور و احساساتی که اهل نوشتن، شعر و نقاشی است، به طبیعت و سفرعلاقه دارد، به جزئیات توجه می‌کند و شخصیتی حساس و هنجارشکنی دارد که نمی‌تواند برخی قالب‌ها و چارچوب‌های جامعه را تحمل کند.

کتاب به سبک نامه نگارانه و از زبان اول شخص (ورتر) است. اگرچه نامه‌ها در فواصل متفاوت نوشته‌شده‌اند اما این موضوع باعث تزلزل و آسیب خط داستانی نشده‌است و پیوستگی و وحدت داستان حفظ شده‌است که از قدرت قلم نویسنده است.

شیوه‌ی نگارش نامه‌ها صریح، شفاف و باجزئیات است و ورتر از لایه‌های عمیق احساسات خودش نسبت به آدم‌ها، محیط پیرامون و اتفاقات صحبت می‌کند.

این کتاب چندین بخش دارد که بعد سخن مترجم که به خوبی ما را با فضای داستان آشنا می‌کند وارد متن اصلی می‌شویم که با نامه‌های ورتر به دوستش بعد از ترک شهر و سفر به منطقه‌ی ییلاقی کوچک آغاز می‌شود و چندین نامه‌ی ابتدایی از سفرش، از طبیعت و زندگی می‌گوید. در این سفر به میهمانی دعوت می‌شود و در آنجا با دختری به لوته آشنا می‌شود.  با وجود اینکه همراهان ورتر قبل از دیدن لوته به او هشدار می‌دهند که مبادا عاشق لوته شود چون او اگر چه بسیار زیبا و باکمالات است اما خود نامزد دارد اما ورتر در همان لحظه دلش را به لوته می‌بازد و از این بعد نامه‌ها رنگ و بویی عاشقانه و دلدادگی می‌گیرند.

ورتر دچار عشقی می‌شود که می‌داند سرانجامی ندارد و همین بر رنج‌های او می‌افزاید، رنج‌هایی که از دیدن اختلاف طبقاتی، سیستم اداری و زندگی آدم‌ها می‌برد و در بعضی قسمت‌های کتاب مخاطب برخی نامه‌های او لوته است.

مروری بر کتاب

خواننده در خلال نامه‌ها با زاویه‌های متفاوتی از شخصیت ورتر آشنا می‌شود و از لایه‌های پنهانی احساسات او آگاه می‌شود، از روحیه‌ی حساس و شکننده‌اش، از احساسات شاعرانه و عاشقانه‌اش که گاهی اغراق آمیز و جنون‌وار به نظر می‌رسد و همچینین گاهی ورتر را جوانی شورشی و هنجارشکن می‌بیند که نسبت به آدم‌ها و مسائل مختلف جزئی‌نگر و دقیق است، به اطرافش توجه دارد، بچه‌ها را دوست دارد و رابطه‌ی خوبی با آن‌ها دارد، به طبیعت توجه می‌کند و دوستش دارد.

به طور کلی ما با جوانی حساس، پرشور و رنجور آشنا می‌شویم که سؤالات بنیادینی درباره‌ی زندگی، عشق و خودکشی دارد. خودش می‌پرسد و پاسخ می‌دهد، رنج می‌کشد ولی باز هم سعی می‌کند ادامه بدهد. برای زندگی و برگشتن به آن تلاش می‌کند، سفر می‌کند، شغلش را عوض می‌کند، خودش را مشغول می‌کند بلکه از حجم رنجش بکاهد اما نمی‌تواند.

ورتر عجله‌ای ندارد. هرکجا بخواهد همه‌ی جزئیات را بیان می‌کند و هر کجا نخواهد، خیلی سریع رد می‌شود. در کلمه‌هایش تلاشی برای قانع‌کردن مخاطب و همراه کردن او با افکار و احساساتش ندارد ولی با این وجود مخاطب همراه او و سرنوشتش می‌شود، گاهی با او همذات پنداری می‌کند و حتی ممکن است اشک مخاطب را هم در بیاورد و حتی بعد از خواندن کتاب جوری مخاطب را درگیر کند که اگرچه کتاب در دستش نیست اما هنوز به ورتر و رنج‌هایش فکر می‌کند.

ورتر می‌داند لوته‌ برای دیگری‌ست ولی با این وجود به رفت و آمدش با او و همسرش آلبرت ادامه می‌دهد و همچنان از افکارش برای دوستش می‌نویسد و اگر چه ما نامه‌ها و جواب‌های دوستش را در کتاب نداریم اما با توجه به نامه‌های ورتر متوجه می‌شویم که او به نامه‌هایش پاسخ می‌دهد.

لوته که همسرش را دوست دارد و به او خیانت نمی‌کند، احساس ترحم خاصی نسبت به ورتر دارد و از او می‌خواهد کمتر به دیدنش برود اما ورتر اهمیت نمی‌دهد و در پایان وقتی نمی‌تواند از علاقه‌اش دست بکشد، روز آخر زندگی‌اش همان لباسی را می‌پوشد که در میهمانی‌ای که برای اولین بار لوته را در آن دید، پوشیده بود بعد پشت میزش می‌نشیند و برای دوستش، لوته و آلبرت نامه‌هایی می‌نویسد و سرانجام با اسلحه‌ای که خدمتکارش از خانه‌ی لوته برایش آورده بود، خودکشی می‌کند و به زندگی خود پایان می‌دهد.

بخش بعدی جستاری درباره‌ی طبیعت است که به گوته نسبت‌داده‌اند و خواندن آن به درک بهتر رمان کمک می‌کند چنانچه درباره‌ی طبیعت و جزئیات آن در کتاب زیاد می‌خوانیم.

و در آخر مقاله‌ای از توماس مان درباره‌ی گوته و این کتاب آورده‌شده که ما را بیشتر با گوته و زندگی‌اش و اثرات این کتاب بر جامعه‌ی آلمان، فرانسه و به طورکلی اروپا آشنا می‌کند.

در واقع گوته شخصیت ورتر جوان را با الهام گرفتن از زندگی شخصی خودش نوشته‌است و حتی برخی نامه‌ها، سفرها، مکان‌ها و حتی آدم‌ها براساس واقعیت هستند. ورتر تفکرات خودش درباره‌ی مثلث عشقی، خودکشی، زندگی شخصی و کارمندی و… در قالب این کتاب بیان می‌کند.

نوشتن کتاب

در کتاب زندگی‌نامه گوته نوشته شده که قبل از نگارش این کتاب مخصوصا دو سال قبل، زندگی پرتلاطمی داشته است و بارها به خودکشی فکر می‌کرده اما وقتی زندگی را انتخاب می‌کند تصمیم می‌گیرد در قالب هنر افکار و اندیشه‌هایش را بروز دهد. او سرنوشت ورتر را با الهام گرفتن از اتفاقی واقعی که برای جوانی از آشنایانش رخ داده می‌گیرد واو را به خودکشی ختم می‌کند.

در کتابش حتی خودکشی را بد نمی‌داند و از آن دفاع می‌کند. او با وجود اینکه در مثلث عشقی ورتر، لوته و آلبرت، ورتر را حذف می‌کند ولی در زندگی شخصی‌اش ظاهرا برایش چندین بار پیش آمده که در مثلث عشقی قرار گیرد و خیلی هم آن را بد نداند بنابراین این کتاب تا حدود زیادی ما را با خود گوته و شخصیتش آشنا می‌کند.

این کتاب صرفا یک رمان عاشقانه‌ی غم‌انگیز نیست بلکه می‌توان آن را از جنبه‌های مختلفی مانند مذهبی، روان‌شناختی، شرایط جامعه آن زمان، اختلاف طبقاتی، اوضاع سیاسی، هنجارشکنی و… بررسی کرد. هر کدام از شخصیت‌ها را نیزمی‌توان جداگانه واکاوی کرد.

کتاب رنج های ورتر جوان بعد از انتشار با نقدهای زیادی روبه رو شد و برخی این اثر را بسیار احساساتی خواندند و به علت پرداخت مثبت به خودکشی و تأثیری که برجامعه‌ی اروپا به ویژه آلمان و فرانسه گذاشت که تحت تأثیر آن عده‌ای از جوانان با پوششی شبیه به ورتر دست به خودکشی مشابه او زدند و به اصطلاح تب ورتری بالاگرفت، کتاب از سوی کلیسا ممنوع شد که البته باز هم انتشار آن به علت اقبال جامعه ادامه یافت. به هرحال این کتاب در جامعه   به عنوان شاهکار ادبیات آلمانی و اثر برجسته دوره رمانتیک شناخته می شود و خود گوته بعدها در سن کهنسالی گفته است: «کسی که در بیست و چهار سالگی ورتر را نوشته باشد، برگ چغندر نیست.»

این کتاب از جمله کتاب‌هایی است که تا مدت‌ها روی فکر خواننده اثر می‌گذارد و او را درگیر می‌کند و احتمالا علاقمندان به ادبیات چندین بار آن را بخوانند.

پشت جلد این رمان عاشقانه نیز آمده است:

رنج های ورتر جوان – در تاریخ ادبیات آلمانی – نخستین داستان تراژدیک از نوع مدرن است. این تراژدی، که از عملکرد گناه و عامل شر خالی است، اثری پیشگام در مبارزه با کهنه‌اندیشی قرون وسطایی و به سهم خود راهگشای فکری انقلاب بزرگ فرانسه شمرده می‌شود. این رمان بزرگ‌ترین موفقیت ادبی گوته به شمار می‌رود و در میان آثار این ادیب بزرگ آلمانی بیش‌ترین ترجمه را به خود دیده است. متن فرانسوی این اثر را ناپلئون بیش از هفت بار خوانده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا