خون دلها خوردهایم | مروری بر کتاب خون دلی که لعل شد
گاهی باید شنیدنیها را از زبان اهلش شنید؛ از زبان کسی که شجاعانه سالهای جوانی زندگیاش را گذرانده است و دفترچهی خاطرات آن روزهایش هنوز بوی خون و باروت میدهد.گاهی باید پای حرفهای کسی نشست که مبارزه را با پوست و گوشت و استخوانش درک کرده و رنج دوران برده است. کسی که هنوز عکسش روی در و دیوار زندان عبرت، بزرگ و باصلابت نصب شده و کد اسارتش هم محو نشده است. کتاب خون دلی که لعل شد؛ از مردی میگوید که چگونه پیش از انقلاب، برای آرمانهایش جنگیده است. خواندن داستان مبارزهی انسانهای بزرگ، خونهای خوابیده در رگها را به جوش و خروش میاندازد.
فهرست مطالب
روایت کتاب خون دلی که لعل شد
این کتاب سراسر روایت است؛ خاطراتی که به قلم آیت الله سید علی خامنهای نوشته شده و به زبان فارسی ترجمه شده است و دکتر محمدعلی آذرشب آن را گردآوری کرده است. کتاب، روایات روزهای سخت و شاید آسان روزهای قبل از انقلاب را بازگو میکند؛ از زبان اول شخص مفرد و با احاطهی کامل به اتفاقاتی که برای جوانی مبارز پیش میآید. داستان از زمان تولد در شهر مقدس مشهد شروع میشود و روزهای کودکی را یادآوری میکند؛ از مکتبخانه با آن ملّاباجی سختگیرش سرآغاز میگیرد و بساط آشنایی ما را با مادر مهربان و باسواد شخصیت اصلی کتاب فراهم میکند. از پیچ و خمهای کودکی میگذریم و وارد هزارتوی نوجوانی میشویم؛ جایی که کم کم مسخره کردن عمامهی سیاه برای سیدعلیِ نوجوان عادی میشود و فکرش را درگیر چیزهای مهمتری میکند. در محضر اساتید برجسته به زانوی تلمذ مینشیند و کم کم، مجاهدتهای علمیاش جان بیشتری میگیرد. در جایی از کتاب میخوانیم:
«پدرم ما را عادت داده بود که هیچ فرصتی را از دست ندهیم و هیچ روزی را بدون بهرهگیری از درس و مباحثه نگذرانیم.»
این صلابت پدری عالم را نشانمان میدهد که پسرانش به وضوح از او حساب میبرند و حتی بر سر اینکه هنگام درس کدام یک از پسرها، از پدرشان دورتر بنشیند، کشمکش میکنند!
در ادامه، داستان بازداشتها و چشمهایی پشت میلههای ضخیم زندان را میخوانیم؛ اتفاقاتی که از تهران تا زاهدان و دیگر شهرها جولان میدهد و دست از سر تلاشهای مردی در آستانهی جوانی برنمیدارد.
بررسی کتاب خون دلی که لعل شد
این کتاب در دستهی تاریخ انقلاب و زندگینامه قرار میگیرد و جزو آن کتابهایی است که ممکن است تعداد صفحاتش گولتان بزند! خون دلی که لعل شد روایات کوتاهکوتاهی را از مجاهدتهای آیت الله سید علی خامنهای در خود جای داده است که داستان به داستان؛ مخاطب را با خود همراه میکند. کوتاه بودن هر تجربه از لحاظ تعداد کلمات، دل خواننده را گرم میکند و پس از پایان هر روایت، نکتهای را به او یادآوری میکند. هر تجربه تیتر مشخصی برای خودش دارد و بعضا خلاقیت این عناوین مخاطب را به فکر فرو میبرد. تیترهایی مثل: سفینه غزل، فرشی ارزانتر از گلیم، ماقوت و.. این کتاب علاوه بر کلمات، با تصاویر مرتبط به داستانها تزئین شده است و جزئیات داخل عکسها، سیر داستانی روایتها را در ذهن تثبیت میکند.
نقد کتاب خون دلی که لعل شد
همانطور که گفتیم، ممکن است با دیدن قطر این کتاب، از خواندنش شانه خالی کنید. اما نباید این چهارصد صفحهی ناقابل فریبتان بدهد! خبر خوب اینجاست که شما میتوانید با انتخاب فصل مورد علاقهتان، کتاب را به صورت قسمت قسمت بخوانید. البته لازم به ذکر است که این کتاب، کلی تصویر با گرافیک جذاب مابین داستانها دارد و ضمایماش هم بخش زیادی از آن را دربر گرفته است.
ویژگیهایی که این کتاب را خواندنیتر کرده است:
- خواندن روایت بخشی از زندگی رزمندهی مجاهد معاصر از زبان خودش
- وجود تصاویر خلاقانه با توجه به متن کتاب
- استخراج نکات قابل تامل از روایات موجود در کتاب
- کوتاه بودن داستانها و قابل لمس بودنشان در روزگارامروزی
- عدم خودستایی راوی در نگارش داستان
این ویژگیها دست به دست هم میدهند تا خواندن بخشی از فراز و نشیبهای روزگار جوانی آیت الله سید علی خامنهای، بسیار جذابتر به گوش مخاطبان برسد. هرچند ممکن است پرداختن به جزئیات برای برخی از خوانندگان کتاب، روند خوانش را کند پیش ببرد اما در یک نگاه کلی، اثری پرکشش برای جامعه هدف نوجوانان و جوانان و علاقهمندان به وقایع انقلاب است.
حواشی کتاب خون دلی که لعل شد
راوی کتاب در اولین صفحه به صراحت میگوید که زبان عربی را از عمق جان دوست دارد و گردآورندهی این اثر، دکتر محمد علی آذرشب هم ادعا میکند که این علاقه به زبان عربی در ایشان، از شیفتگیشان نسبت به آیات قرآن سرچشمه میگیرد. اما از آنجایی که راوی اظهار میکند زبان عربیاش مانند کسی نیست که در کوچه پس کوچههای شهری عربزبان قد کشیده باشد؛ بنابراین، نگارش خاطراتش به زبان عربی را راهی دشوار و غیرعادی برای خودش تلقی میکند.
آیت الله سیدعلی خامنهای نسخهی عربی این کتاب را که نسخهی اصلی هم هست؛ به جوانان عرب هدیه میکند و همانطور که از نام این کتاب مشخص است: «انَّ مع الصبر نصرا!» انگار میخواهد به جوانان آرمانخواه عرب، کد رمزی بدهد که تا پای جان و پلهی آخر بر سر آرمانشان باشند و بجنگند که پیروزی نزدیک است.
حرف آخر
کتابی که معرفی کردیم؛ زندگینامهی خودنوشت رهبر جمهوری اسلامی ایران بود که به شرح وقایع و بازداشتها و زندانها در زمان پیش از انقلاب میپرداخت. اگر به این نوع آثار علاقه دارید و دلتان میخواهد از راز و رمز جوانی انسانها سر در بیاورید و در خاطراتشان زندگی کنید؛ کتاب «از چیزی نمیترسیدم» زندگینامهی خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی است که به شرح زندگی پرفراز و نشیبشان میپردازد. کتاب «من زندهام» هم نوشتهی خانم معصومه آباد است که سالهایی سخت را در اسارت بعثیها و کشور عراق میگذراند و آن روزها را به رشتهی تحریر درآورده است.
کتاب خیلی خوبیه توصیه میکنم حتما بخونید.