پیشنهاد مامرور کتابمقالاتهمه

ورود اجنبی ممنوع | مروری بر کتاب دشت های سوزان

غریبه، غریبه است. حالا می‌خواهد نماینده‌ی چشم‌آبی آن‌ور آبی‌ها باشد یا تکه‌تکه چوب‌های کشتی‌های بیگانه با پرچم‌های رنگارنگ نقاشی شده روی بدنه‌شان. غریبه، از نامش مشخص است؛ نیامده که بماند، لنگر بیاندازد و کنگر بخورد و هرجا دلش خواست سرک بکشد! غریب است و می‌ماند و نباید پایش را از گلیمش درازتر کند؛ مخصوصا اگر قسمت‌های جنوبی وطن‌مان ایران، چشمش را گرفته باشد.. اما در طول تاریخ، این گربه‌ای که به دست غریبه‌پرست‌ها گربه شد؛ کم خیانت به چشم ندیده است. دشت های سوزان، روایتِ راحت فروختن است. فروختنِ فکر، ناموس، تکه‌تکه‌ی شهر، آب‌های وطن و خدای ناکرده؛ خود وطن! ما _سرخوشانه_ روی ایوان قصر فیلیّه نشسته‌ایم و صادق کرمیار برایمان داستان می‌خواند؛ چندبرگ دستمال هم کنارتان باشد؛ برای اشک‌های بی‌موقع‌تان… برای آشنایی بیشتر با کتاب دشت های سوزان ادامه این مطلب را از چی کتاب بخوانید.

دور دشت های سوزان در یک دقیقه

داستان کتاب دشت های سوزان

تا دنیا بوده، جنگ بر سر منصب و مقام و تخت پادشاهی هم بوده است. در تمام صفحات تاریخ، کسانی وجود داشته‌اند که خون را با خون بشویند و کاخ‌شان را بنا کنند. داستان دشت های سوزان از مرگ پدر آغاز می‌شود و مرگ، شروع کشتارهای دیگر است. ما در طول سیصد و خرده‌ای صفحه، در مُحَمَّره یا همان خرمشهر خودمان پرسه می‌زنیم و وقایعی تلخ اما حقیقی را در زمان حکومت ناصرالدین شاه قاجار می‌خوانیم. خورشید در جنوب ایران گرم‌تر می‌تابد؛ آن‌قدر گرم که چشم انگلیسی‌های چمباتمه‌زده بر نفت‌های هنوز کشف‌نشده‌ی جنوب را کور کور می‌کند و رویشان را هر روز سیاه‌تر از دیروز. به همین دلیل است که دشت های سوزان صادق کرمیار، دل وطن‌دوستان را می‌سوزاند. اما نباید یادمان برود که به قول کتاب «ما بیشتر زخمی خودی هستیم تا اجنبی!» و داستان از همین‌جا ادامه پیدا می‌کند و بر پیکر جنوب زخم می‌نشاند و نمک می‌پاشد؛ و آه از وقتی که نمک‌پرورده‌ها، عامل اصلی زخم‌های تن باشند. این نام را یادتان نرود:«خَزعَل». ما با این نام کارهای بسیار داریم.

بررسی کتاب دشت های سوزان

دشت های سوزان پنجمین اثر از صادق کرمیار است که توسط انتشارات نیستان در سال ۱۳۹۰ به چاپ رسیده. این کتاب در قفسه‌ی رمان‌های بلند قرار می‌گیرد و برای کسانی که به تاریخ ایران علاقه‌مندند؛ جذاب است. نویسنده چند موقعیت را به‌طور موازی جلو می‌برد و یکی از این موقعیت‌ها، حضور انگلیسی‌ها در جنوب ایران و تلاش‌شان برای کشف نفت است. این کتاب به موضوعی پرداخته که کمتر نویسنده‌ای سراغ آن رفته است. پادشاهی خانواده‌ای بر خرمشهر، با اسم و رسم شیوخ و موروثی بودن سلطه‌شان بر سرتاسر محمّره. به عقیده‌ی نویسنده:«داستان برای جذاب شدن نیاز به تخیل دارد» و ما با چاشنی خیال، سرگذشت شیخی را می‌خوانیم که خودش یک بار و در طول ده شب، این داستان‌ها، این سرگذشت زندگی خودش را شنیده است و گاه خندیده و گاهی هم گریه کرده است.

ما اگر فراز و نشیب تاریخ را بدانیم و بخوانیم؛ در تنگناهای تصمیم‌گیری، صحنه‌های تاریخی جلوی چشم‌مان جان می‌گیرند و بهتر انتخاب می‌کنیم. حواس‌مان جمع می‌شود که وطن را نفروشیم و غریبه را باری به هر جهت، راه ندهیم و سکه‌های طلا، چشم‌مان را کور نکند؛ چه خوب است اگر تاریخ بخوانیم.

نقد کتاب دشت های سوزان

نثر کتاب کمی سخت است؛ قبول. خواندنش مقدار قابل توجهی تمرکز و حوصله می‌خواهد؛ این هم قبول. اما نباید منکر جذابیت سیر داستان بشویم و مطالعه‌ی این کتاب را به این بهانه‌ها عقب بیاندازیم و خودمان را از نوشیدن واژه‌واژه‌ی همچین اثری محروم کنیم و بخشی از تاریخ جنوب را در ذهن‌مان حک نکنیم! دشت های سوزان، مثل نامیرا که اثری از همین نویسنده است، با توصیفات دقیق و کثیر، تشبیهات دلنشین و جملات قلمبه‌سلمبه، وادارتان می‌کند که با عذاب وجدانی مقدس، کتاب را نصفه و نیمه رها نکنید و دل به دلش بسپارید و میان طوایف مختلف جنوبی‌مسلک سرک بکشید. حالا انتخاب با خودتان است که یک پیر منافق بزدل باشید یا شیربچه‌ای کر و لال اما سرسپرده‌ی حقیقت!

دشت های سوزان چند برگ برنده دارد تا برای همیشه در کتابخانه‌تان؛ گل سرسبد باشد:

  • روایتی دقیق با چاشنی خیال
  • داستانی بودن تاریخی که از سر گذارنده‌ایم.
  • فصل‌بندی‌های مشخص در ده عنوان
  • درهم تنیده شدن مبارزات زمخت مردانه با عشقی لطیف در پستوی خانه!

این مورد آخری، از آن مواردی است که مخاطب را از خستگی شمشیر زدن در جنگ‌های طایفه‌ای، با شوقی دلنشین روانه‌ی خانه‌ای محقر می‌کند تا با یک پیاله چای از دست جنگ‌بلدِ خانم خانه، تمام خستگی مرد بودن را فراموش کند! کاری که صادق کرمیار به خوبی از پس آن برآمده و خیال‌مان را از وجود عاطفه در زمان‌های دور راحت می‌کند.

حواشی کتاب دشت‌های سوزان

بد نیست اگر یک ویژگی از شیخ خزعلِ دشت های سوزان خرمشهر را با هم بدانیم و تک‌خنده‌ای بزنیم. نام فصل اول این کتاب، شیخی با شصت زن است که ناخودآگاه، ابروهایمان را بالا می‌برد و ما را نسبت به راه و رسم و مسلک شیوخ به تردید می‌اندازد. جالب است بدانید که این شیخ چندده‌همسره، همان شیخ خزعل خودمان است که در چند بند پیش، ازتان خواستیم تا خوب به یاد بسپاریدش. اما اوضاع زمانی جالب‌تر می‌شود که ما متوجه می‌شویم که این تعداد همسران نه از روی ارادت قلبی، بلکه به عنوان ابزار صلح و آشتی خزعل با مخالفانش بوده است. از هر طایفه‌ی مخالف یک همسر و سپس زندگی در صلحی ابدی!

جمع‌بندی

این کتاب برای ایرانی‌ها، ایران‌دوست‌ها، فارسی‌زبانان و اهل تاریخ، لذت‌بخش و گاه، غمگین است. اگر علاقه‌مند به مطالعه‌ی حضور اجانب در ایران، به خصوص جنوب هستید؛ کتاب «بر جاده‌های آبی سرخ» نوشته‌ی نادر ابراهیمی که روزهای زیادی از عمرش را پای این کتاب گذاشته است؛ شما را به جنوب و مضافاتش، دل‌بسته‌تر می‌کند. امیدواریم که ایران‌مان همیشه در معرض مهر و محبت آدمیانش و به دور از بلایای حسودانش باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا