پیشنهاد مامرور کتابمقالات

گناهکار بی گناه | مروری بر کتاب رستاخیز

برای من که تازه مزه کتاب‌های داستانی زیر زبانم رفته بود و اشتیاق خواندن آثار تازه هر روز بیش از روز قبل در وجودم شعله‌ور می‌شد، نزدیک‌شدن به ادبیات روسیه چیزی شبیه به رفتن به رستوران چینی و خوردن غذایی بود که هیچ درکی نسبت به طعم، بو و شیوه خوردن آن نداشتم. تا این‌که یک سال نوروز، در هیاهوی خرید سال نو گذرم به یک کتاب‌فروشی تازه‌تأسیس افتاد و همان جا بود که دل را به دریا زدم و از آقای کتاب‌فروش خواستم یک کتاب خوب برای شروع از ادبیات روسیه به من معرفی کند. می‌خواستم آن سال، سال متفاوتی باشد و یکی از کارهایی که همیشه انجام‌دادنش را به تعویق انداخته بودم را شروع کنم. کتاب پیشنهادی او، کتاب رستاخیز لئو تولستوی بود. از کتاب‌فروشی که بیرون آمدم، باد سردی که بوی بهار می‌داد گونه‌ام را نوازش داد و من درحالی‌که در یک‌دستم چند کیسه‌ از خریدهای سال نو بود و با دست دیگرم کتاب رستاخیز را به سینه چسبانده بودم به راه افتادم و سمت خانه رفتم. همان شب اولین صفحات کتاب را خواندم و لذتی وجودم را فراگرفت که باعث شد لبخندی از سر رضایت بزنم و با خودم فکر کنم که حتی تجربه خوردن غذای چینی را هم نباید از دست داد. برای آشنایی بیشتر با کتاب رستاخیز ادامه این مطلب را از چی کتاب بخوانید.

کتاب رستاخیز: داستان زندگی یک نویسنده

صحبت از کتاب رستاخیز، بی‌آنکه بخواهیم گذری به زندگی شخصی، سیر تحولات شخصیت، عقاید و منش نویسنده آن در طی سالیان عمرش داشته باشیم، کاری بیهوده به نظر می‌رسد. چراکه به عقیده تعدادی از مخاطبان جدی آثار تولستوی مِن‌جمله همسرش سوفیا، طرفداران ادبیات روسیه و پژوهشگران حوزه ادبیات داستانی، رمان رستاخیز در واقع داستان زندگی و تغییرات خود تولستوی طی سالیان عمرش است و شناخت عمیق این اثر جز با مرور زندگی نویسنده میسر نخواهد بود.

لئو تولستوی در قرن نوزدهم میلادی از والدینی اشراف‌زاده و ثروتمند به دنیا آمد. او در سن خردسالی والدین خود را از دست داد و وقتی به سن جوانی رسید، با ارثیه‌ای که از آن‌ها برایش مانده بود، زندگی پرخرج و مجللی را شروع کرد. دوران جوانی او با رواج سیستم ارباب‌ورعیتی در روسیه مصادف بود؛ اما او در این زمان کمترین اعتنایی به نابسامانی‌های موجود در جامعه نداشت و به می‌خوارگی، زن‌بارگی و قماربازی مشغول بود.

تولستوی پس از مدتی به دلایل نامشخص تصمیم به شرکت در جنگ گرفت و به‌عنوان سرباز روسیه تزاری به میدان نبرد اعزام شد. شرکت در جنگ و مشاهده‌ی صحنه‌های دلخراش چنان اثر عمیقی بر او گذاشت که تصمیم گرفت برای جلوگیری از فراموش‌شدن روزهای تلخی که بر هم‌رزمانش گذشته است دست‌به‌قلم ببرد و داستان‌های آنان را بنویسد. گفته می‌شود بسیاری از تصاویری که در زمان جنگ‌وصلح توصیف می‌شود درواقع دیده‌ها و شنیده‌های خود نویسنده از مدت‌زمان حضورش در جنگ بوده است.

تولستوی پس از بازگشت از میدان نبرد، ازدواج کرد، صاحب فرزند شد و با نوشتن آثار درخشان خود شهرت و ثروت زیادی به دست آورد. او در همین زمان دیدارهایی با مشاهیر ادبیات آن زمان نیز داشت. اما سیر تحول شخصیت تولستوی متوقف نشد و در میانه پنجاه‌سالگی هنگامی که هم‌ خانواده بزرگ و موفقی داشت و هم شهرت خوبی، و هم علاوه بر اموال موروثی، بابت حق‌التألیف کتاب‌هایش هم ثروت خوبی به هم زده بود، ناگهان دچار یک رستاخیز درونی شد.

او انتقادات جدی نسبت به سیستم ارباب‌ورعیتی رایج در روسیه، نبود امکان آموزش مناسب برای تمام اقشار، ظلم و فساد خاندان رومانف و تجمل‌گرایی افراطی کلیسای ارتدکس داشت. این تفکرات رفته‌رفته جای محکمی در ذهن او پیدا کرد و کار تا جایی پیش رفت که نه‌تنها خاندان سلطنتی با او دشمن شدند؛ بلکه کلیسای ارتدکس نیز حکم ارتداد او را صادر کرد. تولستوی با نوشتن کتاب رستاخیز سیر تحولات عقاید و شخصیت خود را در یک داستان به تصویر کشیده است و دلیل انتقاد خود نسبت به حقایق تلخ رایج در جامعه آن زمان روسیه را به‌خوبی توضیح داده است. برای همین است که می‌گوییم رستاخیز درواقع زندگینامه خودنوشت تولستوی است.

خلاصه کتاب رستاخیز لئو تولستوی

این یک داستان عاشقانه فوق‌العاده جذاب است که می‌تواند در قسمت‌هایی از خود اشک شما را دربیاورد. ماجرا از این‌ قرار است که زنی بدکاره قرار است محاکمه شود و مردی در بین هیئت‌منصفه قرار دارد که خود را در مقابل این زن گناهکار می‌داند.

کاتیوشا، همان زنی که در ابتدای رمان شاهد اتهام او به قتل بودیم فرزند زنی بدکاره است که فرزندان خود را پس از به‌دنیاآمدن به حال خود رها می‌کند تا بمیرند. اما این بار، دو پیردختر خانواده‌ای اشرافی هنگام به‌دنیاآمدن این نوازد سر می‌رسند و او را با خود می‌برند. کاتیوشا طی سال‌های رشد خود تحت تعالیم مختلفی قرار می‌گیرد و خواندن و نوشتن و زبان فرانسه می‌آموزد. در ازای این خدمات، او وظیفه ندیمگی این خانواده را برعهده می‌گیرد.

آن‌طور که در کتاب رستاخیز توصیف می‌شود کاتیوشا هنگام حضور در این خانواده، نمونه یک دختر پاک، نجیب و سرزنده است. مدتی بعد دامان کاتیوشا توسط یکی از مهمانان این خانه لکه‌دار می‌شود و او که زندگی خود را ازدست‌رفته می‌بیند خانه را ترک می‌کند و چون تاب کارگری و انجام کارهای سخت را ندارد در یک فاحشه‌خانه مشغول به کار می‌شود. کاتیوشا هفت سال بعد به اتهام قتل به زندان می‌افتد و راهی دادگاه می‌شود. دادگاهی که در آن یکی از اعضای هیئت‌منصفه، همان کسی است که سال‌ها قبل به عفت کاتیوشا بی‌حرمتی کرده بوده است. این ملاقات سرآغاز تحولاتی برای این شخص می‌شود که تولستوی به زیبایی هرچه تمام‌تر آن را رستاخیز نام نهاده است.

سبک روایت رمان رستاخیز به چه صورت است؟

همان‌طور که از نویسنده شهیری همچون تولستوی برمی‌آید، کتاب رستاخیز به شیوه‌ای بسیار هنرمندانه نوشته شده است. به این معنا که خواندن آن با رفت و برگشت‌های متوالی مخاطب را گیج و سردرگم نمی‌کند؛ اما با چنان دقت و ظرافتی در جزئیات درآمیخته است که خواننده می‌تواند هرآینه خود را در روسیه تزاری قرن نوزدهم در میان رعیت‌های ستم‌دیده، در خانه پیردختران اشراف‌زاده، زندان کثیف و بدبوی شهر، فاحشه‌خانه یا دادگاه ببیند و حتی بتواند با گذر از ذهن شخصیت‌ها از نگاه آن‌ها وقایع را ببیند.

چه کسانی این کتاب را بخوانند؟

خوشبختانه کتاب رستاخیز به‌گونه‌ای نوشته شده است که قادر است طیف وسیعی از مخاطبان را راضی کند. مخاطبان جدی ادبیات داستانی، علاقه‌مندان به تاریخ روسیه، آن‌هایی که دوست دارند حداقل یک شاهکار از ادبیات ملل بخوانند، علاقه‌مندان به تاریخ و در نهایت کسانی که از خواندن رمان‌های سهل‌خوان خسته شده‌اند و می‌خواهند با مطالعi یک اثر استخوان‌دارتر تجربi تازه‌ای از خواندن یک رمان خوب به دست بیاورند.

در اینجا لازم است بگوییم حجم نسبتاً بالای کتاب رستاخیز، شیوi خاص روایت آن و وجود اسامی‌ای که خواندن‌شان ممکن است برای فارسی‌زبانان اندکی دشوار باشد، باعث می‌شود این کتاب را به نو کتاب‌خوانان پیشنهاد نکنیم و توصیه کنیم مطالعه آن را بگذارند برای کتاب بیستم به بعد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا