پیشنهاد مامرور کتابمقالات

زیبا، سرکش، معصوم، جاودانه | مروری بر کتاب آنا کارنینا

گذری بر کتاب آنا کارنینا | ولادیمیر ناباکوف در کتاب خود، درسگفتارهای ادبیات روس، دربارۀ تولستوی می‌نویسد:

“در یک روز ملال‌آور در دوران پیری، سال‌ها بعد از اینکه دیگر دست از رمان‌نویسی کشیده بود، کتابی را برداشت و از وسطش شروع به خواندن کرد و به آن علاقه‌مند شد و خیلی از آن خوشش آمد و بعد به عنوان کتاب نگاه کرد؛ این را دید: آنا کارنینا نوشتۀ لئو تولستوی.”

برای آشنایی بیشتر با کتاب آنا کارنینا تا انتهای این یادداشت با چی‌کتاب همراه باشید.

مقالات مرتبط

داستان کتاب آنا کارنینا

کتاب آنا کارنینا را می‌توان یک مجموعه داستان دانست. داستان‌هایی در هم تنیده که هریک به روایت دیگری کمک می‌کند. اما از میان این داستان‌ها، دو داستان برجسته وجود دارد که تولستوی قلم خود را بر آن دو متمرکز می‌کند. شخصیت اصلی کتاب، همان‌طور که از عنوان آن پیداست، آنا کارنینای جوان، زیبا، سرکش و در عین حال معصوم است. او بانویی آبرومند و مورد ستایش در طبقۀ اشراف روسیه است که آرامش زندگی اجتماعی و زناشویی‌اش با عشقی ناخوانده دست‌خوش ناآرامی و تلاطم می‌شود.

شخصیت دیگری نیز در کتاب وجود دارد که به گمان من جای نامش در عنوان کتاب خالی‌ست؛ چرا که بخش قابل توجهی از کتاب به شرح احوال او می‌گذرد. کنستانتین لوین که ملاک و کشاورزی اخلاق‌گراست، در پی آرامش و معنای واقعی زندگی، دست از مدرنیتۀ شهر کشیده و به سنت‌های روستا پناه می‌برد. او نیز با عشق و آن‌چه اقتضای آن است دست‌وپنجه نرم می‌کند و از ناآرامی‌های آن در امان نمی‌ماند.

آنا کارنینا رمانی عاشقانه است که خارج از موضوع عشق هم حرف‌های بسیاری دارد. تولستوی در این کتاب از اخلاق، هویت، خانواده و مذهب نیز سخن می‌گوید و جامعۀ اشرافی زمان خود را نقد می‌کند.

آن‌چه گفتیم همه‌چیز و هیچ‌چیز در مورد داستان کتاب است. تولستوی در این کتاب ۱۲ شخصیت اصلی دارد که سرنوشت آن‌ها به گونه‌های مختلفی به یک‌دیگر گره خورده و شرح تمام آن در این مجال نمی‌گنجد.

آغازی طوفانی

یکی از عوامل شهرت آناکارنینا در ادبیات جهان، جملاتی‌ست که تولستوی برای آغاز این رمان درخشان انتخاب کرده‌است. جملاتی که یکی از بهترین شروع‌های دنیای ادبیات را می‌سازد. در اولین مواجهه با سطور کتاب به این کلمات بر‌می‌خوریم:

“خانواده‌های خوشبخت همه به مثل هم‌اند اما خانواده‌های شوربخت هرکدام بدبختی خاص خود را دارند.”

و این دری‌ست که ما را به تماشای جهان آنا کارنینا دعوت می‌کند.

تولستوی موعظه‌گر

تولستوی سال‌های زیادی از عمر خود را صرف آموزش توده‌ها کرد. فعالیت‌های او بعنوان یک سیاست‌مدار در حوزۀ بهبود سیستم آموزش کودکان بود و روش ابداعی او در آموزش حروف الفبا تا سال‌ها در مدارس روسیه به کار برده می‌شد. تولستوی رمان را وسیله‌ای برای آموزش روح و روان می‌دانست و آنا کارنینا رمانی‌ست که تولستوی آن را اولین رمان واقعی خود معرفی می‌کند و این یعنی که او در این کتاب به اهداف آموزشی خود دست یافته. شاید به همین دلیل است که گاه در هنگام خواندن آن احساس می‌کنیم که کلمات زبان به نصیحت ما باز کرده‌اند.

گفتنی‌ست که تولستوی هیچ‌گاه دست به قضاوت شخصیت‌های خود نمی‌زند؛ بلکه صادقانه روایت خود را پیش روی ما قرار می‌دهد تا با شخصیت‌های او همراه شویم و با آن‌ها راه را از چاه بشناسیم.

همدلی و دیگرکاوی

آنا کارنینا در سبک رئالیسم نوشته شده و تولستوی که تجربۀ زمین‌داری و کشاورزی و نظامی‌گری را دارد، از این تجربیات در خلق شخصیت‌های مهم خود نیز کمک گرفته است. او عمیقا روح و افکار شخصیت‌های خود را می‌شناسد و گویی که آن‌ها را پیش از خلق‌شان زندگی کرده باشد، به تمام احساسات، آمال و ناکامی‌های آن‌ها آگاه است. این درک عمیق او در شخصیت‌های مرد داستان خلاصه نمی‌شود. تولستوی نمونۀ نادری‌ست از نویسندگان مردی که در داستان خود در مقام یک زن فکر و احساس می‌کنند و به خوبی نیز از پس این کار برمی‌آیند. او به خوبی می‌داند که آنای داستانش، در هر لحظه چه احساسی دارد و چرا.

در یکی از بخش‌های کتاب، تولستوی به جای یک سگ فکر می‌کند و جهان را از چشم او می‌بیند و این اوج توانایی او را در همدلی با هرکس و هرچیز نشان می‌دهد.

آنا کارنینا و مادام بوواری

اگر شما هم کتاب مادام بوواری اثر گوستاو فلوبر فرانسوی را خوانده باشید، امکان ندارد که در ملاقات با آنا کارنینا، به یاد این زن که اشتراکات بسیاری با او دارد نیفتید. پس اگر یکی از این دو کتاب را دوست داشتید، آن دیگری را هم دوست خواهید داشت.

آنا کارنینا و مادام بوواری دو زن مهم در جهان ادبیات به شمار می‌روند که رنج زن بودن در دنیایی مردمحور را به تصویر می‌کشند. آناکارنینا و مادام بوواری همسران و مادرانی هستند که گاه مطیعانه تن به خواست زندگی و تقدیر خویش می‌دهند و گاه گستاخانه در مقابل آن می‌ایستند. حال آن‌که سعادت خود را در هیچ‌یک از این‌ها پیدا نمی‌کنند. آن‌ها زندگی را به هر دو شیوه می‌آزمایند و هرچند بسیار دیر اما درمی‌یابند که زندگی هیچ‌کس را به تمام آرزوهایش نمی‌رساند. در واقع آنا کارنینا نقدی‌ست به باورهای جامعۀ روس و قوانین روسیه در حوزۀ طلاق و حقوق زنان.

 خوب است در این‌جا سطری از کتاب آنا کارنینا را با هم بخوانیم:

“زن موضوعی‌ست که هرقدر هم که مطالعه‌اش کنی، باز هم کاملا برایت تازگی دارد.”

مادام بوواری را رمانی زنانه می‌دانند اما آنا کارنینا به هیچ روی رمانی زنانه نیست. مردان زیادی در شکل‌گیری داستان کتاب نقش دارند که از مهم‌ترین آن‌ها لوین و ورونسکی هستند.

نقد کتاب آنا کارنینا

آنا کارنینا در کنار جنگ و صلح دو اثر از تولستوی هستند که همواره در بین ۱۰ اثر برتر ادبی جهان معرفی می‌شوند. برخی منتقدین نیز آنا کارنینا را بهترین اثر تولستوی می‌دانند. اینجا با کتابی روبه‌رو هستیم که داستایوفسکی بزرگ آن را “یک اثر هنری بی‌نقص” می‌خواند و توماس مان آن را “برترین رمان اجتماعی در دنیای ادبیات” معرفی می‌کند. از این رمان فیلمی اقتباسی به نام آنا کارنینا در سال ۲۰۱۲ ساخته شد که جوایز بسیاری را از آن خود کرد.

می‌گویند که بخشی از کتاب بنا به مصالح سیاسی و اجتماعی حذف شده است اما هنوز هم آنا کارنینا رمان بلندی‌ست که با توجه به تعداد شخصیت‌ها و داستان‌هایی که روایت می‌کند، در هیچ صفحه‌ای خالی از اتفاقات و تغییرات جدی نمانده است.

بنابراین شاید تصور کنید که این رمان پراتفاق، باید پایانی میخ‌کوب‌کننده داشته باشد که به تمام داستان‌ها و اتفاقاتش پایان بزرگی می‌دهد. اما تولستوی در پایان کتاب بسیاری از شخصیت‌ها را در زندگی روزمرۀ خود رها می‌کند و برخلاف انتظار خواننده، پایان خوش یا ناخوشی به زندگی آن‌ها نمی‌دهد. چراکه زندگی پایانی یک‌سره خوش یا ناخوش ندارد.

بهترین ترجمه

مترجمانی هم‌چون سروش حبیبی، حمیدرضا آتش بر آب، مشفق همدانی، مهدی کریمی و فاراز سیمونیان این اثر را ترجمه کرده‌اند که در این بین تنها ترجمۀ سروش حبیبی و حمیدرضا آتش بر آب مستقیما از زبان روسی صورت گرفته. وقتی پای کتابی از ادبیات روسیه در میان باشد و سروش حبیبی نیز آن را ترجمه کرده باشد، جایی برای درنگ در انتخاب باقی نمی‌ماند. با این وجود بخشی از کتاب را با ترجمۀ سروش حبیبی و حمیدرضا آتش بر آب انتخاب کرده‌ام تا بهتر بتوانید این دو ترجمۀ خوب را مقایسه کنید.

ترجمۀ سروش حبیبی: در زندگی خانوادگی اگر قرار باشد قدمی برداشته شود باید میان زن و شوهر اختلاف نظر کامل برقرار باشد یا توافق محبت‌آمیز. اگر روابط مبهم باشد، یعنی نه این و نه آن، هیچ کاری صورت‌پذیر نخواهد بود.

ترجمۀ حمیدرضا آتش‌برآب: برای آن‌که در زندگی خانوادگی تصمیمی گرفته شود، زن و شوهر یا باید کاملاً مخالف هم باشند، یا توافقی مبتنی بر عشق میانشان حکمروایی کند. وقتی روابط همسران نامشخص است و نه این است و نه آن، هیچ اتفاق و تغییری در زندگی رخ نمی‌دهد.

جمع‌بندی

آنا کارنینا را نمی‌شود نخواند. این کتاب را به درستی در لیست ۱۰۰ کتابی که باید قبل از مرگ خوانده شوند، گنجانده‌اند. نثر روان و استادانۀ تولستوی و ژرف‌نگری  او در احوال جهان و انسان در کنار جذابیت‌های داستان، آنا کارنینا را تبدیل به کتابی توصیه‌پذیر برای عموم کرده است. با این حال طرفداران کتاب‌های کلاسیک و تاریخی حظی دوچندان از خواندن این کتاب خواهند برد.

رنجی که شخصیت‌های داستان بیش یا کم دچارش هستند، رنج تمام انسان‌هاست. و شادی آن‌ها، شادی حاضر در تمام لحظات زندگی‌ست. شاید شما هم بتوانید هم‌نشینی رنج و شادی زندگی خود را در بین سطور این کتاب باز پیدا کنید.

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا