همه

گذر از سیم خاردار نفس | مروری بر کتاب گلستان یازدهم

نگارش کتاب­‌های خاطرات شهدا همواره یکی از سخت‌­ترین­‌های حوزه­‌ نشر بوده است. از طرفی به دلیل اهمیت ثبت تاریخ شفاهی پرداختن به این موضوع حائز اهمیت است و از طرف دیگر جلوگیری از بیان تحریفات یا نقل قول‌­های ذوقی و غیرمستند مورد توجه است. از این رو تهیه­‌ کتابی که علاوه بر متقن بودن، از عناصر جذاب داستانی نیز بهره برده باشد کار دشواری است. اما این‌طور به نظر می‌­رسد که «گلستان یازدهم» یکی از عناوینی است که این ویژگی را دارد. کتابی که علاوه بر داشتن یک قصه­‌ خواندنی از سرگذشت سربازی دلیر، به سمت روایت صرفاً عاشقانه از زندگی شخصی شهید نمی­‌رود. تا انتهای این مرور با چی‌کتاب همراه باشید.

یک شروع در هم شکننده  | گلستان یازدهم

کتاب گلستان یازدهم روایت خاطرات زهرا پناهی‌­روا، همسر شهید علی چیت‌سازیان است. روایتی از روزگار و زندگی یکی از رزمندگان سپاه همدان. این کتاب با فصلی از تولد فرزند این شهید شروع می­‌شود و رفته رفته در طول کتاب فلش‌­بک­‌هایی به داستان زندگی این شهید پیش از شهادت می­‌زند. آنچه گلستان یازدهم را تبدیل به یک کتاب متفاوت می­‌کند، این است که این ­بار با داستانی از یک خانواده­‌ معمولی طرف هستیم. شهیدی که در میان عامه­‌ مردم چندان شاخص نیست و یک زندگی معمولی را در یک شهرستان سپری می­‌کرده. در یک خانواده­‌ معمولی بزرگ شده و در نهایت مانند خیلی دیگر از جوانان معمولی این کشور، خود را فدای وطن و آرمان­‌هایش کرده است. از این رو هم­ذات‌پنداری با قصه­‌ این انسان معمولی برای خواننده بسیار ساده است.

کتاب در ۱۷ فصل تدوین شده است و مجموعه‌­ای از خاطرات را روایت می­‌کند. زبان کتاب صمیمی و روان است و همین باعث می­‌شود تا کتاب خواندنی‌­تر شود. «گلستان یازدهم» به معنای واقعی کلمه درباره­‌ زندگی است. مسئله‌­ای که حتی از نام کتاب نیز مشخص است. عنوان کتاب از دل روایت فصل ششم بیرون آمده است. جایی که شهید چیت­‌سازیان و همسرش برای مدتی به دزفول می­‌روند و در کوچه­‌ گلستان یازدهم خانه‌­ای می­‌گیرند. زمانی که خانم پناهی­‌روا از آن به­‌عنوان شیرین‌­ترین دوران در طول زندگی مشترکشان یاد می­‌کند.

روایتی که حواسش به همه چیز هست! | بررسی گلستان یازدهم

نویسنده که پیش از این کتاب «دختر شینا» را نیز نوشته است، در این اثر با پختگی و جذابیت بیشتری قصه‌­گویی می­‌کند. از آن­‌چه در کتاب می‌­خوانیم مشخص است که طول زندگی این سردار شهید و همسرش چندان طولانی نبوده ­است، بنابراین پرداختن به خاطراتی که از یک دوره­ کوتاه می‌­آیند کاری دشوار است که به گمان من نویسنده به خوبی از پس آن برآمده است. کتاب در فصل اول با حال و هوای خانواده­‌ شهید پس از تولد فرزندش درست در روزهای پس از شهادت پدر آغاز می­‌شود. درگیری­‌های احساسی مادری که همسرش را مدت کوتاهی است از دست داده است عواطف مخاطب را شدیدا درگیر می­‌کند. این شروع خیره­‌کننده باعث می­‌شود خواننده با کتاب درگیر شده و آن را رها نکند. ایجاد تعلق به آن­‌چه روایتی از زندگی افرادی ناشناس در سال­‌های دور است، ظرافتی است که نویسنده توانسته آن را به خوبی پیاده کند.

نقطه­ قوت دیگر این داستان پرداختن به سبک زندگی خانواده‌­ها در دوران جنگ است. نشان دادن همبستگی میان اعضای فامیل، همسایه‌ها، همکاران و حتی همه­‌ مردم از نقاط برجسته­‌ این روایت است. ضرابی ­زاده توانسته است بدون کلیشه این مفاهیم را صرفا در قالب داستان به مخاطب عرضه کند، مثلا در جایی از داستان می‌­خوانیم که: داشتیم از جلوی بیمارستان بوعلی می­‌گذشتیم، گفتم: «علی آقا تا چند ماه دیگه بچه‌­مون اینجا به دنیا می­اد.» با تعجب پرسید: «اینجا؟!» گفتم: «خب، آخه اینجا بیمارستان خصوصیه، بهترین بیمارستان همدانه.» علی سرعت ماشین را کم کرد و گفت: «نه، ما به بیمارستانی می­ریم که مستضعفین اون­جا می­رن. اینجا مال پولداراست. همه کس وسعش نمی‌­رسه بیاد اینجا.»

نقطه­ قوت دیگر گلستان یازدهم این است که در سرتاسر داستان لهجه­ همدانی را می‌­توان در نقل قول‌­ها مشاهده کرد. این ویژگی باعث می‌شود تا ضمن باورپذیری بیشتر، مخاطب با بخشی از فرهنگ مردم آن شهر نیز آشنا شود. به طور کلی حال و هوای داستان به­‌خوبی حس زندگی در دهه­ شصت در یک شهرستان را به مخاطب القا می‌­کند. سادگی و دوری از تکلفات در سراسر داستان مشهود است. و این شاید خود نشأت‌گرفته از منش شهید و خانواده­‌ وی باشد.

از سیم خاردار نفست عبور کن

«این حرف من نیست، حرف یک رزمنده‌ی همدانی است که اگر چنانچه از سیم خاردار می‌خواهی رد بشوی، اوّل باید از سیم خاردار نفست عبور کنی. وقتی گرفتار خودمان هستیم، نمی‌توانیم کاری انجام بدهیم؛ این را آن‌ها به ما یاد دادند؛ این را آن جوان ۲۰ ساله یا ۲۵ ساله‌ی رزمنده به ما تعلیم داد، از آن‌ها یاد گرفتیم؛ این یک ثروت عظیم است.» این جملات را رهبر انقلاب، آیت‌­الله خامنه­‌ای در اسفند ۱۳۹۵ بیان کردند. آن رزمنده­‌ همدانی که جمله­‌ معروفش در بیانات رهبری مورد اشاره قرار گرفت، همین شهید چیت­‌سازیانِ گلستان یازدهم است. این جمله­‌ را این­گونه در کتاب می­‌خوانیم که «کسی می‌­تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردارهای نفسش گیر نکرده باشد». با چاپ شدن گلستان یازدهم، آیت‌­الله خامنه‌­ای تقریظی نیز بر این کتاب نوشتند و در آن، کتاب را این‌­گونه توصیف کردند: «این روایتی شورانگیز است از زندگی سراسر جهاد و اخلاصِ مردی که در عنفوان جوانی به مقام مردان الهی بزرگ نائل آمد و هم در زمین و هم در ملأ اعلی به عزّت رسید. هنیئاً له. راوی‌، شریک زندگی کوتاه او نیز، صدق و صفا و اخلاص را در روایت معصومانه­‌ خود به‌روشنی نشان داده است. در این میان، قلم هنرمند و نگارش آکنده از ذوق و لطف نویسنده است که به این‌همه جان داده است. آفرین بر هر دو بانو؛ راوی و نویسنده کتاب.»

قدم زدن در گلستان

در نهایت باید این‌گونه گفت که کتاب گلستان یازدهم نه فقط یک کتاب خاطرات از زندگی یک شهید بلکه یک روایت گیرا از جریان یک زندگی است. آن­چه در این کتاب بیش از هرچیز مورد توجه است، سیالی اتفاقات و روزمرگی­‌هاست. از رنگ کردن تخم‌­مرغ­‌های هفت­‌سین با سبزی و پوست پیاز تا بغلی‌بگیر بازی کردن­‌های یک جمع دوستانه، همه و همه در کنار داستان اصلی توانسته‌­اند یک روایت جذاب را بسازند. اگرچه نمی‌­توان این نکته را فراموش کرد که در سرتاسر داستان یک غم نهفته است. غمی که از همان صفحات آغازین با مخاطب همراه می­‌شود و تا پایان داستان بزرگ و بزرگ‌تر می­‌شود و در نهایت در صفحاتی که خاطرات خبر شهادت در آن­‌ها نوشته شده بالاخره راه گلو را می­‌بندد. این همراهی عاطفی با داستان، بی­ شک، برخاسته از یک داستان قوی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا