حتما شما هم صحنه ای را که نهنگ ها از آب بیرون می آیند و فواره ای بزرگ روی سرشان درست می شود، دیده اید. گرچه آن ها نسبت به باقی گونه ها، مدت خیلی بیشتری می توانند زیر آب و بدون اکسیژن سپری کنند ولی به هرحال برای نفس گیری و زنده ماندن به این عمل نیاز دارند. حکایت مادری و مادرشدن هم گاهی مثل نفس کشیدن نهنگ هاست. هرچقدر هم که یک مادر خودش را غرق در رسیدگی به نوزادش ببیند، گاهی باید سرش را از دریای زندگی روزمره بیرون بکشد و برای ادامه دادن به این شنای بدون توقف، نفسی تازه کند. با چیکتاب برای مروری کوتاه بر کتاب مثل نهنگ نفس تازه می کنم همراه باشید.
فهرست مطالب
مادری بی موقع | مثل نهنگ نفس تازه می کنم
مستوره قصه ما از آن دست افرادی است که اهل یکجا نشستن نیست. از همان دوره دانشگاه فعالیت های اجتماعیش را شروع می کند، از اردوهای جهادی گرفته تا کمک به زلزله زده های بم، حتی بعد از ازدواجش با امیریل هم از میزان فعالیت هایش کم نمی شود. تا روزی که متوجه می شود ناخواسته باردار شده است. مستوره ای که آزمون دکترایش نزدیک است، به عنوان بانوی فعال برگزیده کشور معرفی شده، چند سفر کاری در برنامه دارد و چندتایی هم شغل خوب به او پیشنهاد شده، اما مگر می شود با بچه به همه این کارها رسید؟ اینجاست که مستوره باید انتخاب کند، بین مادرشدن و فعالیت اجتماعی کدام الویت است؟ اصلا لازم است مستوره یکی را فدای دیگری کند؟
- وقتی غرق در خانه داری و بچه داری هستی، غرق در تکراری، غرق در شنایی، درک درستی از زیبایی و امنیت پنهان پشت این تکرار نعمت نداری.
- · «ناخواسته» چه کلمه بیخودی است. آدم باید دنبال خواسته هایش برود. برای خواسته ها می شود جنگید، اما برای ناخواسته ها چه کاری باید کرد؟
داستان نهنگ…
«معصومه امیرزاده» در کتاب «مثل نهنگ نفس تازه می کنم»، سراغ موضوعاتی رفته است که کمتر مورد توجه بوده اند. او از یک طرف به بررسی دغدغه های اجتماعی زنان و مادران تحصیلکرده می پردازد و از سمت دیگر سعی در نشان دادن مشکلاتی است که ممکن است در هر زندگی مشترکی وجود داشته باشد.
البته که امیرزاده مخاطب را بین مشکلات تنها نمیگذارد و سعی دارد تا راه حل هایی مفید هم ارائه کند. او در این کتاب با استفاده از روان درمانی به بررسی زندگی مشترک و مشکلات بین مستوره و امیریل می پردازد و مهم تر اینکه سعی می کند با استفاده از علم روانشناسی راهکارهایی هم ارائه بدهد.
نویسنده تلاش کرده تا در کنار علم از آیات و روایات قرآنی هم کمک بگیرد تا کتاب و پاسخ های پیشنهادیش بیشتر مناسب احوال زن ایرانی باشد. حتی در جاهایی از کهن الگوها[۱] کمک گرفته که به نظر من جزو جذابیت های کتاب بود. و در مجموع تلاش اصلی او برای خلق این داستان این بوده است که زنان و به خصوص مادران بیشتر درک و فهمیده شوند.
- اگر همه مرد ها باور می کردند که هر زن می تواند وجودی تو در تو باشد، این لطیف قدرتمند، این ظریف مقاوم را باور می کردند و نمی خواستند هر کدام به نفع اعتقاداتشان چیزی از او بکنند و دور بیندازند، شاید سقف ها پنجره می شدند و امنیت و آزادی با هم صلح می کردند.
رسیدگی به دغدغه یا حفظ داستان؟
درست است که کتاب رسالتی برای پاسخگویی به دغدغه های مهمی را برعهده داشته، اما داستان و شخصیت پردازی خیلی خوبی هم دارد. به گواه خیلی از خوانندگان، رمز موفقیت این کتاب نسبتا حجیم، همذات پنداری زیادی بوده است که با “مستوره” می کردند و بالاخره در یک جایی از داستان خودشان را در شرایط او می دیدند. مستوره ای که تا حدودی شخصیتش الگو گرفته از خود نویسنده بوده است.
نثر کتاب روان است، داستان ساده اما پر کشش بیان می شود. جملات و توصیفاتی زیبا تکمیل کننده این سادگی هستند و باعث جذابیت کتاب شده اند. برای خواننده ای که دنبال جملات برجسته و منتخب است، کتاب پر خواهد شد از خط های نشان شده. جملاتی که گاه مخاطب را به تفکر وا می دارد.
اما داستان خالی از ایراد نیست. مثلا هر چقدر مستورهی مادر و همسر دست یافتنی و ملموس است ولی مستورهی فعال و شاغل گاهی غلوشده و قهرمان گونه به نظر می رسد. یا هر چقدر شخصیت های یوما، امیریل و حتی خانواده امیریل خوب پرداخته شده اند، اما گاهی رفتارهای پدر مستوره غیرقابل درک می شود. پایان داستان هم می توانست بهتر باشد و تغییرات مستوره نمود بیشتری پیدا کند، با این وجود اما می شود از این موارد صرف نظر کرد و از خواندن کتاب لذت برد.
کمبود مستوره ها در کتاب ها
همانطورکه قبل تر هم اشاره کردم، نویسنده سراغ دغدغه و موضوعی رفته است که کمتر در بین کتابهای کشور ما به خصوص، به آن پرداخته شده است. زنان زیادی در جامعه ما هستند که تحت تاثیر هنجارها، موفقیت و پیشرفت را صرفا حضور پررنگ در اجتماع می بینند و بچه دار شدن و به دنبال آن دوری از محیط بیرون از خانه را همچون مانعی می بینند. حالا ایشان سراغ این قشر رفته و به صورت خاص شخصیت اصلی داستان را زنی محجبه و معتقد قرار داده است. همچنین او جسورانه و البته با رعایت اخلاق در همین بستر دینی سراغ ناگفتنی های یک زندگی زناشویی هم رفته است، موردی که باز هم کمتر در کتاب هایی با حال و هوای مذهبی شاهد آن هستیم.
حضور پررنگ مادرها
معصومه امیرزاده کتابی دارد به نام «پس از خورشید» که بعد از خواندن مثل نهنگ… و یک جست و جو درباره نویسنده، متوجه شدم خورشید شخصیت اصلی آن کتاب، در واقع مادربزرگ مستوره است و نقش کوچک اما پررنگی هم در این کتاب دارد. هم خورشید و هم یوما، مادر مستوره، نمونه زنان جنوبی و سرد و گرم روزگار چشیده اند که نویسنده در جای مناسب از آنها استفاده کرده تا پند و نصیحت هایش را به مستوره کتاب و همینطور مخاطب بدهد. به این صورت تاکیدی هم بر استفاده از تجربیات نسل های قبلی دارد.
مثل نهنگ نفس تازه می کنم را چه کسی بخواند؟
مستوره نمونه یک زن فعال در اجتماع است که با چالش تعادل بین کار و زندگی زناشویی مواجه می شود. چالشی که خیلی از خانم های شاغل با آن رو به رو هستند. و این موضوع وقتی سخت تر می شود که پای بچه یا بچه هایی هم به زندگی باز شود. اینجاست که یک خانم مجبور به انتخاب می شود و قطعا سلامت جسم و روح او تحت الشعاع این انتخاب ها قرار می گیرد.
کتاب «مثل نهنگ نفس تازه می کنم» در قالب داستانی به بررسی این چالش ها و ارائه راه هایی برای انتخاب بهتر و آموزش مهارت های زندگی می پردازد. و از این جهت به خصوص برای بانوان متاهلی که شاغل هستند و یا به تازگی صاحب فرزند شده اند کتاب بسیار مناسبی است. اما نکته قابل توجه این است که کتاب را آقایان متاهل هم باید بخوانند، زیرا به شناخت بهتر و بیشتر آنان از همسرانشان کمک خواهد کرد.
من خیلی این کتاب رو دوست داشتم 😭
خوشحال شدم چی کتاب هم دربارهش مطلب رفته
نکته دقیقا همون همذات پنداریه که با شخصیت اصلی کتاب مثل نهنگ نفس تازه میکنم داریم🥲
این کتاب، کتاب خوبی برای مادران امروزیه که دغدغهی اشتغال رو در کنار فرزند آوری دارن و با مشکلات اون روبرو هستند.
این معرفی هم تمام بخشهای کتاب رو در برمیگیره و معرفی خوبیه.
ممنون از معرفی جذابتون👌