همهچیز برای فروش! | مروری بر کتاب آرزوهای بر باد رفته
تصور اولیهی بخشی از افراد کتابخوان از یک نویسنده یا شاعر، فردی فرهیخته و متعهد است که نسبت به محصول هنریش احساس مسئولیتی اخلاقی دارد. اما اشخاصی که برای مدتی از نزدیک با هنرمندان و محافلشان در تعامل قرار میگیرند، در مییابند که هر چند بسیاری از آنها چنین هستند، همۀ آنها لزوماً به زیبایی و دلانگیزی آثار هنریشان نیستند. اولین رمان مهمی که در تاریخ ادبیات سراغ این موضوع رفت و تصویری واقعبینانه (و حتی کمی بدبینانه) از هنرمندان (و مخصوصاً شاعران) ارائه داد، آرزوهای بر باد رفته شاهکار جاودانی اونوره دو بالزاک است. با چیکتاب در مسیر آشنایی با این رمان، همراه باشید.
فهرست مطالب
شاعر کاسبمسلک | آرزوهای بر باد رفته
شخصیت اصلی آرزوهای بر باد رفته جوانی شاعر و رماننویس بهنام لوسین است. او برای من تجسمی است از ادیبان و (در دیدی کلانتر) هنرمندانِ زیادهخواه و نانبهنرخروزخور. البته خود بالزاک پی چنین چیزی نبوده و با انتخاب شخصیت لوسین بهعنوان یک شاعر شهرستانی کوچیده به پاریس، بیشتر تمایل داشته تا در اثرش شرحی از تبدیلشدن ادبیات و هنر به کالا را در جامعهی قرن ۱۹ روایت کند.
در پاریسی که آرزوهای بر باد رفته توصیف میکند، مطبوعاتیها اقتدار زیادی دارند تا جایی که نقد ادبی را به سلاحی برای کوبیدن مخالفان و وسیلهای برای کسب درآمدهای نامشروع متنوع، تبدیل کردهاند. درواقع مهم نیست که اثری ادبی، خوب است یا بد، مهم این است که دفاع از آن یا ردکردنش برای منتقدها نفعی دارد یا نه! چنانکه لوسین با دو امضای متفاوت، دو نقد متفاوت در رد و قبول یک کتاب مینویسد!
سرمایهداری و کالاهای اساسی!
بالزاک در آخرین سال انقلاب کبیر فرانسه (۱۷۸۹ – ۱۷۹۹) به دنیا آمد و هنوز نوجوان بود که سقوط امپراتوری ناپلئون (۱۸۰۴ – ۱۸۱۴) را تجربه کرد. در نتیجه وقتی آرزوهای بر باد رفته را نوشت (۱۸۳۷) همراه با هموطنانش، ثمرات و مضرات انقلاب فرانسه و امپراتوری ناپلئون را چشیده بود. در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، جامعۀ فرانسه و مخصوصاً طبقۀ بورژوا با یکسری آرمانهای آزادیخواهانه رشد یافته بود. اما بعد از سقوط ناپلئون، این جامعه آهسته آهسته خود را بیدفاع و مغبون در برابر غولی به نام سرمایهداری یافت.
در واقع بالزاک در این رمان، جهانی را توصیف میکند که تحت سلطۀ سرمایهداری، تفکر انسان و تمامی محصولات زائیدۀ آن را به کالا تبدیل مینماید و سپس میبلعد. از همینرو با وجود آنکه آرزوهای بر باد رفته مثل برخی آثار دیگر نویسنده، مرگهای جانگداز ندارد یا هیچیک از شخصیتهایش در اعماق رنج و محنت رها نمیشوند، یکی از تراژیکترین آثار او اسمحسوب میشودت، زیرا نه به تراژدی یک یا چند نفر، بلکه به تراژدی یک نسل میپردازد که میراثی شوم برای بشریت برجا گذاشت: بردگی انسان تحت سلطۀ نظام سرمایهداری.
بالزاک و اطناب؟ | آرزوهای بر باد رفته
اطناب چیزی است که با ادبیات داستانی قرن ۱۹ گره خورده ، اگر کمی دقیقتر بشویم: رمانهای فرانسوی قرن ۱۹ و اگر بخواهیم دقیق دقیق بشویم، اونوره دو بالزاک، خود خود اطناب است! اما اطناب معروف بالزاکی که در توصیف بناها و اماکن و تشریح ظاهر و تفکرات شخصیتهایش نمود مییابد، در آرزوهای بر باد رفته بسیار کمرنگ شده است هرچند هنوز هم شاهد کارهای عجیب و غریب بالزاکی هستیم!
مثلاً نویسنده در یک فصلِ حدوداً ۴۰ صفحهای که به یک مهمانی اختصاص دارد، کلی شخصیت معرفی میکند که اغلبشان در باقی داستان، هیچ نقشی ندارند! یا در جایی تاریخچهی ساخت کاغذ را روایت میکند و در جایی دیگر با جزئیات توضیح میدهد که چگونه یک برات ۱۰۰۰ فرانکی بیمحل، در جریان دادرسی، چند برابر میشود و بدهکار را به خاک سیاه مینشاند! اگر از خواندن چنین چیزهایی بدتان میآید به شما دستور اکید میدهم از خواندن این کتاب دوری کنید! ولی اگر مثل من عاشق خواندن این جزئیات هستید، آرزوهای بر باد رفته قریببهیقین، برایتان به تجربهای بهشدت لذتبخش تبدیل خواهد بود.
کاغذهای برآبرفته
آرزوهای بر باد رفته از طریق شخصیت دومش (داوید سشار) به صنعت چاپ و تولید کاغذ نیز نگاهی میاندازد. داوید که دوست لوسین است و با خواهر او (اِو) ازدواج میکند از بسیار جهات در نقطهی مقابل لوسین قرار میگیرد. او یک چاپخانهدارِ نیکنهاد و تحصیلکرده است که سعی دارد نوعی کاغذ جدید تولید کند که ارزانتر و مقاومتر از کاغذ هلندی (کاغذ مرسوم آن زمان) است ولی حتی پدرش هم بدخواه اوست! انگار که دشمنی با ارزانی کاغذ و کتاب از قدیم، رسم بوده است!
داوید و اِو، در مجموع نسبت به لوسین، شخصیتهای جذابتری هستند اما فقط در حدود یک سوم کتاب حضور دارند. علت این جذابیت، شاید این باشد که فصلهای مرتبط با این دو ، در محیط یک شهرستان و با تعداد شخصیتهای کمتری اتفاق میافتد ولی زندگی لوسین که به پاریس گره میخورد از شخصیتهای متعدد و متنوع آکنده شده که اگر موقع خواندن کتاب، حواستان به اسامی این افراد و خصلتهایشان نباشد، روند خواندن آرزوهای بر باد رفته که ۸۶۰ صفحه است برایتان شبیه به خواندن کتابی ۱۷۲۰ صفحهای خواهد بود (!) چون مدام مجبورید بازگردید تا دقیقاً بفهمید کی به کی و چی به چی است!
کمدی انسانی
بالزاک در همان اوایلی که به نویسندگی روی آورد، تصمیم گرفت در آثارش شخصیتهایی زیادی خلق کند و آنها را در کتابهایی متعددی بسط بدهد. در نتیجه برخی شخصیتهای آرزوهای بر باد رفته در دیگر آثار بالزاک مثل زنبق دره، لویی لامبر، پیردختر و… حضور دارند. در واقع هیچ اثری از بالزاک نیست که در آن، یک یا چند نفر از شخصیتهای دیگر آثارش در آن حضور نداشته باشد.
او خود عنوان «کمدی انسانی» [La Comédie humaine] را برای مجموعه آثارش انتخاب کرد. علت این نامگذاری مسیر متفاوت و زمینیای بود که او در آثارش طی میکرد و در تضاد با کمدی الهی، شاهکار دانته قرار داشت. این مجموعه رمانهای دنبالهدار و داستانها که مشتمل بر حدود ۹۰ اثر میشوند، در حد فاصل ۱۸۳۰ تا ۱۸۵۶ میلادی منتشر شدند.
هر کدام از آثار این مجموعه، در عین داشتن هویتی مستقل، پیوندی ارگانیک با دیگر آثار مجموعه برقرار میکند. طبیعی است که اغلب افراد نمیتوانند تمامی داستانهای این مجموعه را بخوانند ولی استقلال هر یک از این داستانها به اندازهای هست که با خواندن هر یک، بهتنهایی داستان را متوجه بشوید و از آن لذت ببرید. پس نگران نباشید، کمدی انسانی مثل مجموعه آثار دنیای سینمای و تلوزیونی مارول نیست که هر یک از آثار، تبلیغی گلدرشت برای اثر بعدی باشد!
شاید بهتر باشد بدانید که چند سال پیش، کتابی با عنوان کمدی انسانی و به قلم بالزاک در ایران چاپ شد که در واقع دربرگیرندۀ دو داستان از بالزاک است (دوشس دولانژه و یک حادثه شوم) و عنوان کتاب، انتخاب مترجم بوده و نه نویسنده. پس بالزاک، تکاثری به نام «کمدی انسانی» ندارد! همچنین کتاب دیگری با عنوان کمدی انسانی در بازار کتاب ایران وجود دارد که ترجمهی سیمین دانشور از (The Human Comedy) اثر ویلیام ساریوان است و ربطی به آثار بالزاک ندارد.
جایگاه آرزوهای بر باد رفته در دنیای بالزاک
اگر پیش از این، آثار مشهور دیگر ولی کمقطرتر نویسنده را خواندهاید (مثلاً باباگوریو یا زن سیساله) احتمالاً از خواندن آرزوهای بر باد رفته هم لذت خواهید برد. همچنین طرفداران ادبیات رئالیستی و افرادی که در پی تحلیلهای جامعهشناسانه و روانشناسانه از آثار ادبی هستند، از خواندن این کتاب، راضی خواهند بود. اما خواندن این کتاب به افرادی که تا کنون آثار دیگر بالزاک را نخواندهاند، توصیه نمیشود چون بهعلت حجم نسبتاً زیادش در کنار اطناب بالزاکی، میتواند افراد را برای مدتی یا برای همیشه از آثار این نویسنده، زده کند. از این رو برای آشنایی اولیه با بالزاک، آثاری مثل اوژنی گرانده، باباگوریو، زنبق دره یا چرم ساغری مناسبتر مینمایند. همچنین اگر با ادبیات داستانی قرن نوزدهم آشنایی چندانی ندارید و میخواهید با اثری نسبتاً قطور باب این آشنایی را بگشایید، شاید برخی رمانهای ادبیات روسی یا انگلیسی گزینۀ مناسبتری باشند.
نویسندهای که ارزش جنگیدن دارد
در کشور ما، برداشت بخش مهمی از قشر کتابخوان و فرهیخته از ادبیات فاخر، بیشتر متوجه ادبیات روسیه قرن نوزده بوده و تا حدودی برخی آثار ویکتور هوگو. متأسفانه با این دیدگاه بخش مهمی از ادبیات انگلستان و فرانسه، نادیده گرفته میشود و بین فرانسویها، کسی که با وجود بزرگیاش تا حد زیادی برای ما مغفول مانده، بالزاک است. او بهعنوان مهمترین چهره در بین پایهگذاران داستان رئالیستی، ارزش شناختهشدن دارد.
قطعاً بالزاک به دلیل اطناب آثارش، برای اغلب افراد، در برخورد اولیه پسزننده است اما نمیتوان منکر شد که او در داستانهایش چشماندازهایی پیش روی خواننده میگسترد که چهبسا در آثار نویسندگانی مثل تالستوی و داستایوسکی، مغفول مانده باشند. آرزوهای بر باد رفته مخصوصاً در بین رمانهای بالزاک از این جهت اثر مهمی است که به آغاز کالاییشدن آفرینشهای فکری انسان تحت سلطۀ نظام سرمایهداری میپردازد. ورود به دنیای این اثر خلاقهی ادبی، سختیهای خاص خودش را دارد ولی به ارزشها و پاداشهایش میارزد.