گریز از حقیقت بخاطر آسانسور | مروری بر کتاب برخورد تمدنها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو
وقتی بحث مهاجرت مطرح میشود، ما ساکنین معاصر ایران، بیش از هم به یاد مهاجران عزیز افغانستانی میافتیم که سالهاست به کشور همسابه خود مهاجرت کردهاند، البته گروهی از ما هم به یاد مهاجرت و رفتن به کشورهای عموما در غرب میافتیم. اما مهاجر چه در ایران باشد چه هر جای دیگر جهان، همیشه با مشکلات متعددی روبروست که غربت و دوری از وطن شاید کمترین آنها باشد. مهاجران اغلب، اولین متهم اتفاقات هستند؛ در هر فرهنگ و تمدنی، همیشه افرادی هستند که با دیدگاههایی نژاد پرستانه، تحمل مهاجران یا مهاجرانی از نژادی خاص را ندارند و با نگاهی ارباب-رعیتگونه، یا برتریطلبانه، به آنها نگاه میکنند. در چشم این افراد کافی است که جرم، خرابکاری یا… رخ دهد و مهاجری از نژادی که آنها پست میدانند آن اطراف باشد تا مطئن باشند که مجرم اوست. عماره لخوص در کتاب برخورد تمدنها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو، ما را به دل داستانی میبرد که در آنجا افراد، حتی خود مهاجران، چنان درگیر چنین ذهنیتهای کلیشهزدهای هستند که معیار مهاجر نبودن فرد را تشخص او میدانند. این کتاب دریچهای کوچک اما پر شگفتی از دنیایی است که افراد از فرهنگها، ملل و مذاهب گوناگون در کنار هم و نهچندان در هماهنگی زیست میکنند. با مرور این کتاب همراه چیکتاب باشید.
فهرست مطالب
داستان کتاب برخورد تمدنها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو
داستان از جایی شروع میشود که محبوبترین فرد ساختمانی مهاجرنشین در پیاتزا ویتوریو با نام مستعار آمدئو به قتل منفورترین فرد ساختمان که به گلادیاتور معروف است متهم میشود. قتلی در آسانسور این ساختمان که محل اصلی دعواها و منازعات اهالی ساختمان است، رخ میدهد. هر کدام از اهالی ساختمان، با شناختی که از آمدئو دارد، از او صحبت میکند و هیچکس باور نمیکند که او قاتل باشد. همه با هر شناختی که از آمدئو دارند، با اطلاعات درست و غلطی که از او پیدا کردهاند، مطمئن هستند که قتل کار او نیست. طی این تکذیبها، با هر یک از افراد ساختمان یا کسانی که آمدئو را میشناختند، از زبان خودشان آشنا میشویم و داستان زندگی آنها را میشنویم.
بررسی کتاب برخورد تمدنها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو
در این کتاب، یازده نفر، در نورد آمدئو صحبت میکنند. طی این تکگوییهای ساکنین و آشنایان آمدئو، و مویههای آمدئو در بعد از هر تکگویی که اغلب در مورد فردی است که تکگویی قبل را انجام داده، با آمدئو بیشتر آشنا میشویم تا در انتها در کنار پاسخ به این سوال که آیا واقعا آمدئو قاتل است،به پاسخ سوالی که تا آن لحظه برای خواننده از آن هم مهمتر شده، یعنی اینکه اصلا آمدئو کیست؟ برسیم.
رمان از نظر جامعهشناسی جذابیت دارد. ساختمان داستان، محل تجمع مهاجران غیر ایتالیایی و ایتالیاییِ غیر رمی است. در این داستان به تفاوت فرهنگی شدید بین شمال و جنوب ایتالیا پی میبریم؛ تفاوتی که در آن حد شدید است که بعضی از آنها ملیتی متفاوت برای خود برای هموطن شمالی/جنوبی خود قائلند و معتقند ایتالیا نباید یکپارچه میشد.
داستان در شهر باستانی رم رخ میدهد. جایی که مهاجران از کشورهای متنوعی در آن به امید کار یا زندگی بهتر یا فرار و حتی به خاطر زیبایی های خود رم، جمع شدهاند.
شاید برای ما که عموما مهاجران کشورمان از کشور همسایه ما افغانستان هستند و فرهنگ نسبتا نزدیکی به مردم ما دارند پدیدهی شرح داده شده در کتاب تازگی داشته باشد. جذابیت داستان اینجاست افرادی با ملیتها، زبانها و حتی فرهنگهای متفاوت که در ساده ترین نوع ارتباط، یعنی ارتباط زبانی هم با یکدیگر دچار مشکل هستند و در این میان افرادی از شمال و جنوب ایتالیا که هر کدام خود را به نوعی برتر از دیگری میداند نیز در این ساختمان حضور دارد و عجیبترین برخورد تمدنی شکل میگیرد. در این میان آمدئو وجود دارد. فردی که هر کس او را از دریچهی نگاه خود دیده و شناخته و هیچ کس، حتی همسر ایتالیاییاش هم دقیقا نمیداند او کیست. آمدئوی عجیب و گریزان از حقیقت هم، افراد را با پیش فرضهای ذهنیشان رها کرده، تا او را به هر شکل که میخواهند بشناسند.
این داستان، روایتگر غربت، امید، مهاجرت، نژادپرستی و رم و گریز از حقیقت است.
نقد کتاب برخورد تمدنها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو
در کتاب برخورد تمدنها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو با ۱۲ شخصیت روبرو میشویم. راوی کتاب اولشخص است، یعنی ۱۱ بخش از کتاب توسط آشنایان آمدئو و ۱۱ بخش از زبان خود آمدئو است. این ۲۲ بخش به صورت جفت جفت پیرامون نگاه متقابل راوی بخش اول و نگاه آمدئو به اوست. بخش اول یک خاطرهگویی کلی از چگونگی آشنایی او با آمدئو و حتی زندگی خود راوی است و بخش دوم که با عنوان مویهها آورده شده، خاطرات روزانه و ساعتدار آمدئو در ارتباط با آن فرد است. این توالی شناخت دو طرف از یکدیگر جذابیت و کشش قابل توجهی به کتاب داده است.
در کتاب با تعداد قابل توجهی نام افراد یا مکانها روبرو هستیم که جای خالی املای آن در زیر نویس هر صفحه تا انتهای کتاب خالی است. این مشکل خواننده را تا حدی از لذت دیدن تصاویر مکانهای از شهر باستانی رم که در کتاب به آن اشاره شده محروم میکند.
نام کتاب بسیار گویاست. آسانسور ساختمان، که در نگاه یکی از ساکنان مظهر تمدن است، در این داستان محل درگیری افراد ساختمان هم است. تنها کسی که خود را از این درگیری کنار می کشد آمدئو است. آمدئو، مانند یک ناظر، فقط رفتار ساکنین ساختمان را نظاره میکند و گاهی چون خدایان اسطورهای دستی میان این نزاع روزانه میبرد و افراد درگیر را یاری میکند، بی آن که طرف دیگر دعوا نیز دلخور شود. آمدئو در این داستان نوعی ناظر خداگونه است که نه چندان درگیر نزاعهای پست و روزمره آدمیان میشود نه چنان خود را کنار میکشد که آنها یکدیگر را بدرند. آمدئو برای فرار از حقیقت، فرار از خود، تبدیل به خدای اسطورهای ساختمان میشود که بر سر آسانسور میجنگند، آسانسوری که آمدئو به آن نیازی ندارد.
جنسیت، سن و سال و فرهنگ این افراد با یکدیگر متفاوت است. اما مااختلاف لحن جدی بین افراد نمیبینیم. تنها اختلاف افراد در نوع نگرش و تفکر آنهاست نه ادبیات و واژگان انتخابی. این مسئله البته ممکن است مسئله ترجمه باشد.
اگرچه داستان در هر بخش از ابتدا از زبان شخص متفاوتی بیان میشود اما در انتهای کتاب، تقریبا همهی رازها برملا میشوند و خواننده با فراغ بال و آرامش کتاب را می بندد.
این رمان کوتاه در ۱۳۲ صفحه توسط نشر خوب و با ترجمهی شروین جوانبخت منتشر شده است.
حواشی کتاب
کتاب برخورد تمدنها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو دومین کتاب عماره لخوص Amara Lakhous با عنوان اصلی Scontro di civiltà per un ascensore a Piazza Vittorio به زبان ایتالیایی در سال ۲۰۰۶ نوشته شد. بعدها توسط آنه گولدستین در سال ۲۰۰۸ به زبان انگلیسی ترجمه شد. عماره لخوص نویسنده ایتالیایی الجزیره تبار این کتاب، فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه الجزیره است. مدتی در رادیوی الجزیره فعالیت میکرد و پس از آن به ایتالیا مهاجرت کرد و به عنوان مترجم مشغول به کار شد. کتاب اول او ساس و دزد دریایی به گویش عربی الجزایری در سال ۱۹۹۳ نوشته شد که بعدها در متنی دو زبان عربی/ایتالیایی منتشر شد. اما کتاب برخورد تمدنها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو نخست در سال ۲۰۰۱ به زبان عربی و تحت تاثیر سالهای اولیه زندگیاش در رم با عنوان «چگونه از یک گرگ بدون گاز گرفتن شیر بخوریم» نوشته شد. بعدها او نام این کتاب را به زیان ایتالیایی بازنویسی کرد و در سال ۲۰۰۶ به چاپ رساند. این کتاب جایزه فلایانو رو نیز کسب کرد.
در سال ۲۰۱۰ فیلمی با همین عنوان و اقتباس از این اثر توسط Isotta Toso ایزوتا توسو در ایتالیا ساخته شد.
لخوص در سال ۲۰۱۴ به نیویورک نقل مکان کرد و در حال حاضر استاد مدعو دانشگاه نیویورک است.
جمعبندی
کتاب برخورد تمدنها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو داستانی پیرامون غربت، امید، مهاجرت، نژادپرستی و رم و گریز از حقیقت است. این کتاب در کنار درگیریهای روحی آمدئو با حقایق، با استفاده از وسیلهای به نام آسانسور، به مسئلهی مشکلات فرهنگی و تمدنی مهاجران چه میان بومیان و چه میان خودشان میپردازد. چیزی که چگونگی استفاده و حفظ آن در آپارتمانهایی با ساکنین غیرمهاجر هم گاه تنشزاست، در ساختمانی که ترکیبی از مهاجرین خارجی و داخلی به رم است چنان تنشی ایجاد میکند که منجر به قتل میشود و آغازگر روایتی جذاب و جدید.
اگر به رمانهایی با موضوعات جامعهشناسانه تمایل دارید، یا از رمز و راز و حل معما لذت میبرید یا کشف آدمها و دیدن یک انسان از دریچههای گوناگون برای شما جذاب است، این کتاب سبک و کم حجم، تجربه متفاوت و شیرینی را برایتان رقم خواهد زد.