ماجرا با یک قصهی نسبتاً تکراری از سالهای جنگ ایران و عراق شروع میشود؛ نوجوانی که تصمیم گرفته به جنگ برود و به خاطر سن کم و جثهی کوچک با مخالفت روبهرو شده است، با یک دستکاری در شناسنامه راهی جبهه شده و پس از مدت کوتاهی به دست نیروهای نظامی عراقی اسیر میشود. تا اینجا همهچیز عادی به نظر میرسد؛ شبیه هزاران قصهای که هر یک از ما تا به حال دربارهی جنگ خوانده یا شنیدهایم. اما اگر قرار باشد بقیهی ماجرا را حدس بزنید چه خواهید گفت؟ فکر میکنید سرنوشت آن نوجوان چه شده است؟ با چیکتاب تا انتهای مرور کتاب تلخی رهایی همراه باشید.
فهرست مطالب
روایت دو بار اسارت علی بیگلری
سیر صعودی نابهسامان شدن اوضاع تا جایی ادامهدار میشود که تحمل فضا را برای نوجوانی کمتجربه و آسیبپذیر سخت و سختتر میکند. رنجی که به زجر تبدیل میشود و زودتر از آنکه بشود انتظار داشت کاسهی صبر او را لبریز کرده و فکر یافتن راه گریز را در ذهن او پررنگتر از همیشه میکند.
کتاب تلخی رهایی، روایتگر یکی از غافلگیرکنندهترین و تلخترین پایانهایی است که میشود برای چنین داستانی متصور شد. مجموعهای از خاطرات علی بیگلری که به کوشش جواد کامور بخشایش گردآوری و به همت انتشارات سوره مهر چاپ و توزیع شده است.
روایت سفری دراز از روستایی باصفا در دامنهی رشته کوه زاگرس تا گرمای جهنمی اردوگاه اسرای ایرانی در عراق و رنجی که مرحلهبهمرحله زیادتر میشود و سرنوشتی متفاوت از سایر اسرا برای او رقم میزند. سرنوشتی که او را به قرارگاه اشرف، مقر اصلی اعضای سازمان مجاهدین خلق (گروهک منافقین یا فرقهی رجوی) در آن روزگاران میرساند.
چه افرادی بهتر است تلخی رهایی را نخوانند؟
حقیقت این است که پیشنهاد دادن چنین کتابی به افراد، اصلاً کار سادهای نیست. در غالب مواقع ما عادت داریم کتابهایی را به دیگران معرفی یا هدیه کنیم که پس از خواندن آن احساس دلپذیری پیدا کنند و ما را با آن احساس خوشایند بهخاطر بیاورند؛ اما تلخی رهایی، روایت روزگاران سخت و تلخی است که بهترین سالهای زندگی یک نوجوان را بلعیده است.
گذشته از بخش شخصی داستان، حین خواندن کتاب در جریان وقایعی قرار میگیریم که پاهای ما را قدری از زمین جدا میکنند و پس از آن، بخشی از دنیا را میبینیم که در آن زندگی افراد و هرآنچه برایشان ارزشمند است قربانی اهداف سیاسی و فدای به قدرت رسیدن یک گروه خاص میشود؛ چه زندگیهایی! چه جوانهایی!
بنابراین بهتر است پیش از آنکه بگوییم تلخی رهایی برای چه کسانی مناسب است، بگوییم خواندن آن برای چه افرادی مناسب نیست. پس اگر در حال گذراندن روزهای سختی هستید و احساس میکنید روحتان توانایی کشیدن باری سنگین را ندارد یا بهطور کلی اثر شنیدن روایتهای تلخ و گزنده بر شما به قدری زیاد است که ممکن است آسیب ببینید بهتر است مطالعهی این کتاب بگذرید و عطایش را به لقایش ببخشید.
چه کسانی تلخی رهایی را بخوانند؟
کیفیت پایین آثاری که طی ده سال اخیر در زمینهی ادبیات پایداری نوشته و منتشر شدهاند ممکن است بسیار از ما را نسبت به کتابهای این حوزه بدبین کرده باشد. اما کیفیت نگارش کتاب تلخی رهایی، به عنوان اثری که در ژانر ادبیات پایداری نوشته شده است بسیار بالاست و اگر مدتهاست با این نوع آثار قهر کردهاید، این کتاب گزینهی خوبی برای آشتی کردن است؛ همانطور که برای من بود.
همینطور اگر به مطالعهی تاریخ معاصر ایران علاقمندید و عادت دارید به سراغ کتابهای تحلیلی یا تاریخنگاریهای خشک بروید، بد نیست یک بار هم چنین اثری را مطالعه کنید. داستانهای واقعیف چیزهایی هستند که واقعاً باقی میمانند. اینکه شما بتوانید از نگاه یک نوجوانِ ازهمهجابیخبر وقایع مربوط به برش مهمی از تاریخ معاصر را ببنید، بسیار به عمیق شدن فهم تاریخی کمک خواهد کرد. بنابراین بد نیست در میان سیر مطالعاتی تاریخیتان، هر از چندگاهی چنین سرگذشتنامههایی را نیز بخوانید.
در آخر، اگر به خواندن روایتهای واقعی علاقمندید و کنجکاوید بدانید تاثیر شرایط بر رفتار افراد چیست احتمالاً از خواندن این کتاب لذت خواهید برد. در این داستان واقعی خواهید دید غریزهی بقا چطور کار میکند، اثر تلقین تا چه میزان میتواند زیاد باشد، اثر تصمیمهای کوچک تا چه میزان میتواند بزرگ باشد و در نهایت اینکه زندگی چقدر غیرقابلپیشبینی است.
نقاط قوت کتاب تلخی رهایی چیست؟
آنچه در صفحات اول کتاب نظر مرا جلب کرد قدرت بالای قلم نویسنده بود. برخلاف آنچه انتظارش را داشتم، نویسنده در اینجا فقط بهعنوان ماشین تایپی که حرفهای راوی به کمک آن پیاده شده باشد حضور پیدا نکرده است. برعکس، نویسنده تمام خاطرات راوی را شنیده است و پس از آن با شیوهای بسیار درخشان داستانی روایت کرده که خواننده احساس میکند در تمام آن لحظات کنار راوی حضور داشته است.
روایت چنان خوب نوشته شده است که خواننده خود را در تمام لحظاتی که در اردوگاه الرمادی به روستای سرسبزشان فکر میکرده، یا روزهایی که در اشرف سرگردان و پریشان در اندیشهای بیبازگشت بودن راهی بوده که آمده کنار او میبیند و این ویژگی اثرگذاری این خاطرات را بسیار زیادتر کرده است.
سخن پایانی
اگرچه خواندن چنین روایتهایی چندان ساده و خوشایند نیست، اما انگار لازم است هرازچندگاهی رنج چشیدن چنین تلخیهایی را به جان بخریم تا بهخاطر بیاوریم از چه مسیری گذشتهای که امروز اینجا هستیم. شاید انموقع، بودن در اینجا برایمان معنای تازهای پیدا کند.
واقعاً هر چه هم از مجاهدین بگوییم، باز هم چیزی از وحشتناک بودن آنان، کم نمیشود.
لعنت خدا بر گروه هایی مثل مجاهدین خلق ایران که به حق و بخاطر جنایت های وحشتناکشون از طرف ملت شریف ایران اسلامی به منافقین خلق معروف شدند، مؤسسین اولیه این گروه ضد امپریالیسم جهانی راه اندازی شد اما به مرور از همان قبل از انقلاب زیر چتر نفوذی و آموزش های حرفه ای شکنجه کردن و… از سرویس های اطلاعاتی آمریکایی انگلیسی صهیونیستی قرار گرفت و مسیرش برای پیشبرد اهداف این غربی ها تغییر کرد و با توجه به توجه به حمایت همه جانبه ای که از آمریکایی ها بهره می بردن جنایت هایی کرد که مغول ها روسفید شدند، آخرین جنایتشون هم شکنجه و به شهادت رساندن نیروهای امنیتی و انتظامی ایران اسلامی بود که تنها جرم آنها ایجاد امنیت برای مردم ایران بود