پیشنهاد مامرور کتابمقالات

 با من پیاده بیا ای دوست | مروری بر کتاب با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ

تا پیش از این وقتی اسم نادر ابراهیمی می‌آمد، به یاد مرد رمانتیکی می‌افتادم که «عاشقانه‌های آرام» را نوشته یا عاشقانه‌های دیگرش «چهل نامه کوتاه به همسرم» و «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم». بریده‌‌های این کتاب‌ها به وفور در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود. با این تصور نادر ابراهیمی خوانی را شروع کردم. اما وقتی با این کتاب برای اولین بار پا گذاشتم به جهان نادر ابراهیمی، در کمال تعجب فهمیدم: نادر ابراهیمی عجب وطن‌پرستی بوده و من نمی‌دانستم! با مرور کتاب با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ همراه چی‌کتاب باشید.

انگار تازه چشمم به جهان نادر باز شده است. پس او تنها یک عاشقانه‌ نویس تک بعدی نبوده؛ یک وطن‌پرست هم واقعیهست. همین بیش از پیش مشتاقم کرد که آثارش را بخوانم. حتما کسانی خواسته‌‌اند بُعد رمانتیک وجود نادر بیشتر از وطن پرستی‌اش دیده شود. همان‌هایی که نادر در این کتاب هم به آن‌ها تنه می‌زند و آن‌ها را شبه روشنفکر می‌خواند. آن‌هایی که عاشقانه‌نویسی نادر برایشان ضرری ندارد؛ اما وطن پرستی‌اش، لابد آن‌ها را می‌سوزاند.

در باب وطن پرستی نادر همین بس که می‌گوید: «به فرزندان خود، اگر به راستی خواهان خوشبختی عمیق آن‌ها هستید، و اگر می‌خواهید که در قلب‌هاشان همیشه مهری باشد، عطوفتی، صفایی، شوقی، و سلامت آرامش بخشی، حب الوطن را بیاموزید…»

نادر ابراهیمی در این کتاب ما را با خود می‌برد تا حقیقت دفاع مقدس را از نمایی نزدیک‌تر به ما نشان دهد: «با من پیاده بیا ای دوست، با من پیاده بیا!»

سفر به جبهه جنگ، از دوربین نادر ادبیات ایران

این کتاب بخشی از یادداشت‌های پراکنده نادر ابراهیمی از سفر به جبهه جنوب است. نادر ابراهیمی در فروردین۱۳۶۵ با هدف تهیه گزارش، همراه با ابراهیم حاتمی‌کیا، کمال تبریزی و علی کلیج راهی خطه جنوب می‌شود. او در این کتاب با زبان زیبا و نثر خاص خودش، به تحلیل آنچه که در جبهه‌ها به نظاره نشسته است، می‌پردازد.

چیزهایی که نادر را شیفته‌ خود کرده بودند؛ خلوص، ایمان، سادگی و شجاعت وصف ناپذیر رزمندگان. چیزهایی که نادر قادر به سکوت در برابرشان نبود؛ کسانی که زیر نقاب بزدلی، هویت و ارزش دفاع مقدس را زیر سوال می‌بردند. نادر در این کتاب گاهی به هم کیشان خودش شبه روشنفکران و روشنفکران تنه می‌زند و تفکراتشان را به باد نقد می‌گیرد.

جوایز و افتخارات نادر ابراهیمی

نادر ابراهیمی در شاخه ادبیات کودکان جوایز بین‌المللی زیادی دریافت کرد که از جمله آن‌ها می‌توان به جایزه نخست براتیسلاوا و جایزه نخست تعلیم و تربیت یونسکو اشاره کرد. همچنین در ایران ابراهیمی برای نوشتن کتاب «دور از خانه» جایزه کتاب برگزیده سال را از آن خود کرد.
کتاب هفت‌جلدی آتش بدون دود نیز توانست عنوان «نویسنده برگزیده ادبیات داستانی ۲۰سال بعد از انقلاب» را برای نادر ابراهیمی به ارمغان بیاورد.

مردستان جبهه

به اعتقاد نادر ابراهیمی این جنگ عظیم‌ترین، مومنانه ترین، دلاورانه ترین، ایرانی ترین و نیز سالم‌ترین جنگی است که ملت ما از آغاز تاریخ خود تاکنون داشته است. او این جنگ را نخستین جنگ آزادی‌خواهانه، داوطلبانه، و معنوی ملت ما در تمام تاریخ حیات این ملت دانسته که شکل تازه‌ای از جنگ‌های استقلال و اعتقاد در سراسر جهان است.

«این جنگ قبل از هر چیز یک نکته بسیار بنیادی از یاد رفته را به یاد همه ما ‌آورد، و آن اینکه ما ملتی ترسو، بزدل، توسری‌خور، تریاکی، تسلیم و بی‌حمیت نیستیم، و سپس این نکته را، که ایمان، انگیزه و اسلحه عظیم و خطیری‌ست برای مستانه و غیرتمندانه جنگیدن و پیروز شدن…»

سرودخوان جبهه‌ها

کتاب با شعر‌های آهنگران ما را به جبهه‌ها می‌برد. انگار صدای آهنگران که در لاله گوش می‌پیچد، تن بوی خاک جبهه می‌گیرد و تصویر پوتین‌های گلی و پلاک‌های خونی قاب می‌شود، جلوی چشم‌ها. مراد از اسم کتاب، با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ هم همین است. بیشتر فصل‌های کتاب با شعری از آهنگران همراه می‌شود که این موضوع، هوشمندی نویسنده را برای انتخاب اسم نشان می‌دهد.

پیله‌ای برای پروانه شدن | با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ

چیزی که این کتاب را برای من با سایر کتاب‌های ژانر دفاع مقدس و گزارش‌هایی که از جنگ دیده و شنیده‌ام متمایز می‌‌کند؛ همین نثر شاعرانه نادر است. نگاه متفاوت نویسنده به جبهه جنگ، باعث شده که ما تیرگی و تباهی جنگ را از منظر متفاوتی و البته زیبا ببینیم. نادر ابراهیمی با هنرمندی، در عمق مفاهیم شاعرانه‌اش، قصد دارد بگوید: که دفاع مقدس ما بر خلاف بیشتر جنگ‌های جهان صحنه کشت و کشتار، غارت اموال و کشورگشایی نبوده؛ این جنگ، با تمام جنگ‌های جهان متفاوت است. این دفاع، ارزشمند است و سرآغاز رشد. در یک کلام دفاع مقدس ما؛ پیله‌ای‌ست برای پروانه شدن.

مقتدایی به وسعت تاریخ

«یک روز به جبهه باز خواهم گشت، هر چند شایسته آن نباشم و شبه روشنفکری رنجیده و زخم خورده باشم. آنجا سرم را روی زانوی رزمنده‌ای خواهم گذاشت و خواهم پرسید: مگر این آقایتان حسین با شما چه کرده که اینسان…»  به راستی این حسین کیست؟ که هر گوشه‌ای از دنیا که ظالمی سینه سپر کند، کد رمزی می‌شود و شجاعت و غیرت و ایمان را در رگ‌ها جوشان می‌کند. مقتدایی که راه و رسمش کهنه ‌نمی‌شود و حکومتش در قلب‌ها به وسعت تاریخ است.

انتشار کتاب با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ

این کتاب اولین بار در سال ۱۳۶۶ در نشر اطلاعات در ۷۷ صفحه به چاپ رسید. چاپ نخست این کتاب چند صفحه کمتر از چاپ‌های بعدی آن است. بعدها این کتاب توسط سه نشر اطلاعات، سوره مهر و نشر روزبهان با تعداد صفحات متفاوت  تجدید چاپ شد.

با سرودخوان جنگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنم؟

این کتاب، کتابی کم حجم و خوش‌خوان است که زبان شیوا و شاعرانه‌ای دارد. نویسنده با اینکه در انتخاب تک‌تک کلمات کتاب هوشمندی به خرج داده؛ اما نثر کتاب همچنان گیرا و روان است. از نظر من این کتاب می‌تواند گزینه خوبی برای شروع کتابخوانی باشد. خصوصا کسانی که دغدغه آگاهی از هویت واقعی دفاع مقدس را دارند.

سخن پایانی

دلم نیامد از دکلمه‌های نادر در پایان کتاب و آرزوهایش از پایان جنگ بگذرم: «یک روز وقتی جنگ تمام شد. تو به مادر می‌گویی: انگار که هیچکس باقی نمانده است، هیچکس… و مادر می‌گوید: بچه‌ها به دنیا می‌آیند بچه‌های زیادی به دنیا می‌آیند بچه‌ها که حتی جنگ را حس نکرده اند و برایشان، طعم و مزه قصه و افسانه را دارد و باز آن‌ها وطن را پر خواهند کرد و مسجدها را و مدرسه‌ها را و سربازخانه‌ها را و مجالس عروسی را… اصل آن چیزی‌ست که تو بخاطرش جنگیدی. اصل آن چیزی‌ست که تو بخاطرش دوستان دوران کودکی‌ات را از دست دادی اصل آن چیزی‌ست که تو به خاطرش دیدن را از یاد بردی. و حسن راه رفتن را از یاد برد و مصطفی خود را.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا