پیشنهاد مامرور کتابمقالات

سرنوشت تلخ بی‌کتاب‌ها | مروری بر کتاب بی کتابی

اردیبهشت و مصلی تهران دو کلید واژه‌ای است که مستقیماً شما را به بزرگترین رویداد کتاب‌محور سال کشور پرت می‌‌‌کند. اطراف‌مان آدم‌های زیادی را می‌شناسیم که قرار نانوشته‌‌ای با خودشان بسته‌اند تا حتماً در ایام نمایشگاه کتاب، خودشان را به مصلی برسانند. برخی برای تفریح، برخی برای خرید کتاب و برخی هم برای قدم زدن بین قفسه‌ها و اطلاع از تازه‌های نشر. حالا میان همین قشر فرهیخته کتابخوان، عده‌ای هم هستند که به کتاب‌خر مشهورند. آدم‌هایی که هر ساله کتاب روی کتاب‌ها‌ می‌گذارند و کلکسیون تکمیل میکنند، دریغ از اینکه عزمی جزم کنند برای خواندن! «بی‌کتابی» قصه پر غصه همین آدم‌‌ها را روایت می‌‌کند. برای آشنایی بیشتر با کتاب بی کتابی ادامه این مطلب را از چی کتاب بخوانید.

داستان کتاب

کتاب مربوط به دوران قاجار و اتفاقات کتاب همزمان با حادثه به توپ بستن مجلس توسط محمدشاه قاجار است. شخصیت اول داستان به نام میرزا یعقوب دلال عتیقه فروش است که بیشتر کتاب‌های خطی و ارزشمند را خرید و فروش می‌کند. ظلم و ستم حاکمان قاجار به مردم و اختناق زمان محمدشاه همچنین خشونت سرکرده‌های روس و دست‌نشانده‌های محمدعلی شاه علیه مشروطه‌خواهان، در این کتاب به نحو هنرمندانه‌ای به تصویر کشیده می‌شود. نویسنده عامل بدبختی جامعه ایرانی در آن زمان را عدم توجه به مقوله کتاب و کتابخوانی می‌داند. در کتاب در مورد به تاراج رفتن بسیاری از نسخ خطی و قیمتی توسط درباریان را اشاره می‌کند.

میرزا یعقوب با زیرکی خاص خودش به لسان الدوله، که کتابدار کتابخانه سلطنتی شاه قاجار در زمان فتحعلی شاه است نزدیک می‌شود تا بتواند کتاب‌هایی را که او از کتابخانه دزدی می‌کند خرید و فروش کند؛ اما در این مسیر برای به دست آوردن کتابی فوق العاده خاص با مشکلات متعددی مواجه می‌شود. این کتاب روایتی تاریخی است که از زمان و مکان گذر کرده است و داستان زندگی ما انسان‌های قرن بیست و یکمی را روایت می‌کند. شخصیت‌های داستان به گونه‌ای هستند که می‌توانیم خودمان را در آینه وجودی آن‌ها ببینیم و در نهایت به این پرسش پاسخ بدهیم که ما کجای این حکایت ایستاده‌ایم؟…

بررسی کتاب

همانطور که تا الان متوجه شده‌اید با رمانی طرفیم تاریخی، به‌قلم محمدرضا شرفی خبوشان، که در سال ١٣٩۵ توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر و یک سال بعد هم یعنی سال ۱۳۹۶ برنده جایزه جلال شد. او در چهارمین اثر خود دست روی وقایع ملی عصر قاجار گذاشته و با ظرافت کم‌سابقه‌ای به ابعاد مختلف آن می‌پردازد.

نقطه آغاز ماجرا تهران است، شب به‌توپ‌بستن مجلس توسط لیاخوف روسی از نیروهای قزاق و تا دو هفته بعد از آن را شامل می‌شود. دو هفته‌ای که سراسر  ماجرا و تعقیب و گریز است؛ همچنین غارت نسخه‌های خطی ایرانی در زمان قاجار را روایت می‌کند که چگونه در آشفتگی آن‌ سال‌ها این نسخ خطی ارزشمند به‌ سرقت برده شد.

شرفی خبوشان برای نوشتن این کتاب، به سراغ نسخه‌های خطی رفته است و سرانجام پس از دوسال پژوهش، رمانش را قلم‌ زده است. راوی کتاب اول شخص است و نثر آن ادبیات قاجاری. تلفیق بین واقعیت و مجاز، جریان سیال زمانی و رفت و برگشت‌ها در داستان در جذابیت و پیوستگی متن نقش به سزایی ایفا می‌کند.

نویسنده کتاب معتقد است: «کتاب زمانی‌که تبدیل به یک ابزار شود از حالت فرهنگی‌اش بیرون می‌آید زمانی که ما جان کتاب را نگاه کنیم و نگاه مادی‌گرایی به کتاب داشته باشیم، یعنی فرهنگ منحط، یعنی فرهنگی که قابل قبول نیست.» و در تلاش است همین جملات را در صفحه به صفحه کتاب و در برگه‌های تاریخ و توصیف جزئیات عیان و شفاف کند.

از جمله موارد قابل توجه کتاب در بیان جزئیات می‌توان به توصیفات صحنه و حوادث یوم التوپ (روز به توپ بستن مجلس) و جنایات قزاق و سربازان تحت امر روس؛ اشاره کرد. نویسنده همچنین با بیان شیوایی در مورد صحافی، خطاطی و مجلد کتب خطی و قدیمی توضیحاتی را ارائه می‌کند.

نقد کتاب

اگر تجربه مطالعه آثار خبوشان را داشته باشید کنار آمدن با «بی کتابی» دشوار نیست، اما اگر بار اولی است که به سراغ کتاب‌های او می‌روید بهتر است کمی با احتیاط نزدیک شوید! آنچه شاید کمی ارتباط گرفتن با این اثر را دشوار کند نثر قجری آن است که البته نویسنده معتقد است این نثری ابداعی برای ایجاد فضاست و فراتر از آن در بیان و القای معنا. علاوه بر آن تصویرپردازی‌های جزئی و موشکافانه از رخدادها و عوامل داستان نقطه قوتی است که در عین حال می‌تواند برای برخی خسته‌‌کننده به نظر بیاید و البته برای برخی لذت‌بخش و هنرمندانه.

کتاب از لحاظی منحصر به فرد است که به غارت آثار فرهنگی ما پرداخته است و دردی است که همچنان هم ادامه دارد. همین اتصال با حال امروز در عین فاصله‌ای که از نظر زمانی با فضای داستان وجود دارد، انگیزه برای کشف و رسیدن به انتهای داستان را در خواننده تقویت می‌کند. لزوم توجه به حفظ و نگهداری آثار ملی و مصائب پیش آمده بر این آثار نیز از مسائلی است که در اثنای مطالعه کتاب ذهن خواننده را با چالش مواجه می‌کند.

حواشی

«تقاص قرطاس» که سپس با نام «بی‌کتابی» به‌چاپ رسید، در لیستی که اهالی قلم از کتاب‌های خواندنی پیشنهاد دادند؛ رتبه اول را کسب کرد. همین کافی‌ است تا برای آشنا شدن با اثری که طرفدارهای زیادی دارد، و لو به قدر چند صفحه در لیست مطالعه بعدی قرار دهیم.

داستان این کتاب به غارت صدها نسخ نفیس خطی در زمان قاجار اشاره می‌کند، غارتی که آن زمان به‌واقع انجام گرفت. از جمله این غارت‌ها، کتاب شاهنامه مشهوری است که تا زمان محمدعلی شاه قاجار در کتابخانه کاخ گلستان نگهداری می‌شد؛ اما در آشفتگی‌‌های آن سال‌ها به خارج از کشور برده شد و به‌دست یکی از عتیقه‌‌فروشان پاریسی به نامِ دموت افتاد. برگ‌‌هایی از نگاره‌های‌ آن را جداگانه فروختند و برگ‌‌های بدون نگاره را از بین بردند. از این دست‌نویس ارزشمند، ٧٧ برگ مینیاتوردار در موزه‌های جهان شناسایی شده است که اخیراً برگی از شاهنامه دموت در نمایشگاهی در «ماساچوست آمریکا» به‌چشم می‌خورد که بهرام گور را در حال شکار گور نشان می‌دهد.

خبوشان زبان تاریخی را برای روایت داستانش به‌کارگرفته. زبانی که لازمه‌اش پژوهش و تسلط بر نثر و منشآت دوره قاجار است. ضرب‌آهنگ در ریتم کلمات مشهود است و حتی جاهایی برخی اسامی و کلمات در معنایی تازه بازسازی می‌شود. کلماتی مانند «بمباردمان» که کلمه‌ای فرانسوی است را به‌جای «بمباران» استفاده می‌کند و یا از کلمه «یوم التوپ» برای یادآوری روز به توپ بستن مجلس بهره می‌برد. او به‌جای «قمه» در کتاب از «شوشکه» که از کلمه روسی «شاشکار» به زبان فارسی آمده است استفاده میکند. نویسنده با این شگرد نشان می‌دهد که فرنگیان فقط کتاب‌ها را به تاراج نمی‌برند؛ بلکه حتی زبان فارسی را هم مورد هجوم کلمات بیگانه قرار می‌دهند. شرفی خبوشان درباره نثر این کتاب گفته است: «این زبان ابداعی است و معتقدم که نویسنده باید بگردد و ببیند که چه زبانی می‌تواند آن حس و فضا را القاء کند تا مخاطب بپذیرد آن چیزی که می‌خواند، واقعیت و حقیقت است. یکی از اهداف من این بود که بیاییم و داد نثر را از این تاریخی که با نثر ترجمه، رمان را به ما قالب کرده بستانیم و بگوییم که ما نثری داریم که این توانایی را دارد که خودش روایت‌گر باشد. قابلیت نثر فارسی آن‌قدر بالاست که ما از آن غفلت کردیم.»

اثر درخشان محمدرضا شرفی خبوشان پس از موفقیت در کسب جایزه جلال و جایزه کتاب سال در سال ۹۶ به سی و هشتمین نمایشگاه کتاب پاریس راه‌یافت و در آن مذاکراتی برای ترجمه کتاب به زبان‌های آلبانیایی، هندی و عربی صورت گرفت.

جمع‌بندی

«بی کتابی» روایت تاریخ است از مردمانی که هر کدام به نحوی با کتاب سر و کار داشته‌ ولی آن‌طور که باید به آن بها نداده‌اند. بی‌نیازی نسبت به این گنج گران‌بها خسارت جبران‌ناپذیری برای همگان رقم می‌زند. «بی‌کتابی» خواننده را وادار به تفکر می‌کند. بی‌کتابی، ورق نزدن آدمی است؛ فرصتی را فراهم می‌کند که خودمان را مطالعه کنیم و در این تورق، تاریخ‌، اکنون و آینده‌مان را تحلیل کنیم. خواندن این کتاب را به همه کسانی که به داستان‌های رازآلود پیچیده و تاریخ معاصر ایران علاقه‌مندند، توصیه می‌کنم.

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا