پیشنهاد مامرور کتابمقالات

تصمیم اشتباه پدربزرگ | مروری بر کتاب دیوار ۱۳۵۸

«اگه پدربزرگ ما اون زمان زمین‌هاشو نفروخته بود، الان ما میلیاردر بودیم!» این جمله برای‌تان آشناست نه؟ کلک‌ها! حالا بیشتر خودتان می‌گویید یا از بقیه هم‌وطن‌ها شنیده‌اید؟ اول که کتابفروشی که اصرار داشت دیوار ۱۳۵۸ را بخرم، گفت این کتاب در ژانر «تاریخ جایگزین» است، مثل بامشاد در سریال «نقطه‌چین» نگاهش کردم و گفتم ها؟ بعدتر فهمیدم همین جمله مشهور بین ایرانی‌ها هم خودش اثری در همین ژانر است. چنان که «ارتداد» نوشته وحید یامین‌پور نیز در این ژانر می‌گنجد. توضیحات کاملی از این کتاب را در سایت چی کتاب بخوانید.

دنیای پرهیجان اندیشیدن به احتمالات

هم در تاریخ زندگی‌های شخصی‌مان هم در تاریخ کلی جهان، زنجیره‌ای از علت و معلول‌ها وجود دارند. به خاطر همین تاریخ همیشه مملو از حسرت‌ها و گزاره‌های «اگر فلان اتفاق می‌افتاد/نمی‌افتاد، آن‌گاه بلان می‌شد/نمی‌شد» است. بسیاری از اکتشافات و اختراعات، جنگ‌ها، صلح‌ها، موفقیت‌ها و شکست‌ها با جرقه‌ای شروع شده یا به وقوع پیوسته است و سرنوشت آدم‌های زیادی را عوض کرده. بعضی‌ها -غالباً آنها که بیشتر اهل خیال‌پردازی‌اند- بخشی از عمرشان را صرف فکر کردن به این موضوع می‌کنند که اگر در نقطه‌ای از تاریخ تغییری ایجاد شود، در نقاط دیگر تاریخ چه تاثیری خواهد گذاشت؟

امیرحسین قاضی، نویسنده دیوار ۱۳۵۸، که جوانی دهه هفتادی است نیز ظاهراً از عنفوان نوجوانی (!) به چنین فضاهایی علاقه داشته است. او که به قول خودش «طرفدار همیشگی استیون کینگ» (نویسنده امریکایی ژانر وحشت، ماورایی و علمی-تخیلی) است، کلاس پنجم دبستان داستانی اقتباسی از شِرِک، شمشیر آرتور، سه بچه خرس و نارنیا نوشته است. قاضی کتاب دیگری با عنوان «صداهای دیگر» در ژانر وحشت هم دارد.

سفر به سال ۱۳۶۰ | در دیوار ۱۳۵۸ چه خبر است؟

دیوار ۱۳۵۸ به تاریخ انقلاب اسلامی ایران فکر می‌کند. چنان که می‌دانید و می‌دانیم، در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی در ایران اتفاقات متعددی پشت سر هم رخ داده است. اتفاقاتی مثل بمب‌گذاری حزب جمهوری اسلامی و انفجار دفتر ریاست‌جمهوری که طی آنها کسانی را از دست دادیم که اگر می‌ماندند شاید تاریخ آینده این کشور طور دیگری نوشته می‌شد. نه؟ شما هم همین‌طور فکر می‌کنید؟ نویسنده شخصیت اول داستان را به دل تاریخ دهه شصت فرستاده است تا ببیند می‌تواند با دست‌کاری در گذشته به آینده کمک کند؟

دیوار ۱۳۵۸، به این جهت که محورش سفر در زمان است، در ژانر علمی-تخیلی هم قرار می‌گیرد و انتشارات کتابستان معرفت که خوراکش چنین سوژه‌هایی است آن را در سال ۱۳۹۹ منتشر کرده است.

چرا دیوار ۱۳۵۸ ارزش خوانده شدن دارد؟

کتاب را طی چند ساعت خواندم و از خواندنش کِیف زیادی کردم. چرا؟ خدمت‌تان عرض می‌کنم:

  1. سوژه: قطعاً این مورد در صدر این لیست باید قرار بگیرد. در این ژانر نمونه‌های خارجی هم در فیلم هم در کتاب داریم و حتی گفته شده است این کتاب تقلید از یک نمونه مشابه خارجی است، اما باز هم باید نویسنده را به خاطر انتخاب و پرداخت به چنین سوژه‌ای در تاریخ و فرهنگ بومی ایرانی تحسین کرد. خود ورود به این ژانر جسارت می‌طلبد.
    • انتخاب سوژه در تاریخ سیاسی معاصر: ذیل بحث سوژه باید گفت پرداختن به اتفاقات کشور در چهل سال اخیر جذابیت و ارزش مضاعفی به کتاب می‌دهد. مخاطب با این اتفاقات آشناتر است و راحت‌تر می‌تواند فضای داستان را تصور کند و در ضمن اهمیت این وقایع در زندگی فعلی‌اش را هم متوجه می‌شود.
  2. کشش و لذت‌بخشی داستان: داستان دیوار ۱۳۵۸ خیلی ساده روایت می‌شود و جلو می‌رود. مخاطب را به زحمت خواندن و درک نمی‌اندازد. مخاطب عام راحت می‌تواند با آن پیش برود.
  3. دغدغه‌مندی و بروز هویت انسانی: داستان درباره کسی است که شاخص و متفاوت و ابرقهرمان نیست، اما نسبت به جامعه و تاریخش احساس تعهد دارد. داستان اصلی کتاب روایت تلاش او برای جلوگیری از وقوع یکی از اتفاقات سهمگین سال شصت است، اما خرده‌داستان‌هایی هم در دل آن است که شخصیت اصلی دارد تلاش می‌کند جلوی اتفاقات بد کوچک‌تری مثل خودکشی یک جوان را بگیرد.
  4. چالش بزرگ داستان: اگرچه هر داستانی باید چالشی داشته باشد و تعلیقی، اما این داستان چالش بزرگ و عمیقی دارد. چالش تقابل زندگی شخصی با سرنوشت ملی. کدام را انتخاب می‌کنید؟ کدام را باید انتخاب کرد؟
  5. پایان تامل‌برانگیز: شاید مهم‌ترین سوال مخاطب از همان ابتدا این است که پایان داستان چه خواهد بود؟ سرنوشت دست بردن در تاریخ با نیت خوب چه می‌شود؟ آیا در پایان داستان خوشحال خواهیم بود؟ حتی بعد از تمام کردن دیوار ۱۳۵۸ هم نمی‌توانید دقیق بگویید خوشحالید یا ناراحت. آمیزه‌ای از هردو. اگر مثل من محافظه‌کار باشید پایان داستان برای‌تان آرامش‌بخش خواهد بود.

هنر مِی جمله بگفتی، عیبش نیز بگو! | نقد کتاب ۱۳۵۸

خوبی‌های دیوار ۱۳۵۸ را باید به تفصیل و باجزییات گفت، اما نقص‌هایش را باید کوتاه گفت و گذشت:

  1. بخش‌هایی از کتاب جزییات مُرده زیادی داشت. جزییات مُرده یعنی نکاتی که توجه مخاطب را جلب نمی‌کند و برایش رنگ و بویی ندارد و همین باعث می‌شود حوصله‌اش سر برود.
  2. داستان عاشقانه‌ کتاب کلیشه بود. نتوانسته بود هویت منحصربه‌فردی پیدا کند و همین آن را بسیار معمولی کرده بود.
  3. شاید بعد از تمام کردن کتاب، وقتی که مزه و هیجان اولیه‌اش رفته است، برای‌تان سوال بشود که چی؟ کل این داستان چه نکته‌ای برای من داشت؟ از من اگر بپرسند می‌گویم فقط یک جمله در انتهای کتاب در سوال و جواب‌های پیرمرد با شخصیت اصلی داستان بود که می‌توانست نکته و درس بزرگ کتاب از تاریخ باشد که این جمله اینقدر کوتاه و محو بود که در ذهن عموم مخاطبین نخواهند ماند و مدتی بعد که به کتاب فکر کنند یادشان نخواهد آمد! البته این هم ممکن است که کسی در مقابل سوال «که چی؟» جواب بدهد که هیچی! مگر قرار است همه کتاب‌ها نکته‌ خاصی داشته باشند؟ مهم همین است که حین خواندن از آن لذت ببری.

جمع‌بندی

خواندن دیوار ۱۳۵۸ را هم به مخاطب عام کتاب هم به مخاطب تخصصی کتاب توصیه می‌کنم. به مخاطب عام توصیه‌اش می‌کنم چون سرگرم‌کننده است، به مخاطب تخصصی هم، چون باید آثار نویسندگانی که قدم در راه‌های تازه می‌گذارند و ژانرهای کمترتجربه‌شده را تجربه می‌کنند را خواند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا