پیشنهاد مامرور کتابمقالات

کتاب سوزی یا انسان سوزی مسئله این است | مروری بر کتاب فارنهایت ۴۵۱

انتهای مسیر پیشرفت تکنولوژی کجاست؟ چه چیز در ایستگاه پایانی انتظار ما را می‌کشد؟ عطش بشریت برای تجربه جهانی آراسته به ابزارهای جدید در چه حالتی رفع خواهد شد؟ این مسیر که با هدف زندگی راحت‌تر آغاز شد و تا می‌توانست قربانی گرفت چه زمانی اصطلاح «زندگی راحت» را به‌طور واضح برای ما معنی خواهد کرد؟ قربانی‌های او چیزهایی نبودند که به‌راحتی بتوان دوباره به دستشان آورد چراکه احساسات و تعقلِ چندین نسل آن‌ها را ساخته‌اند مگر به همین سادگی می‌شود از ارزش‌ها و سنت‌هایی که ریشه‌های ما را به‌جایی گره زده‌اند گذشت؟ ولی تکنولوژی ما را مجاب کرد که به نبودشان رضایت دهیم. اصلاً اولین بار چه کسی مدعی شد که برای پیشرفت باید سنت و ارزش را پشت سر گذاشت؟ باتوجه به پیشرفت توقف‌‌ناپذیر تکونولوژی و حالا هم روی کار آمدن هوش مصنوعی در ابعاد گسترده و سطحی شدن مسائل فرهنگی و رقت‌انگیزتر از همه این موارد دامن زدن به دوگانه اشتباه شادی  و تفکر انتهای این مسیر بیش از پیش در تاریکی ترسناکی فرو رفته است. فارنهایت ۴۵۱ جهانی غرق در همین تاریکی برای ما ساخته است. جهانی که ارزش‌ها در آن نه فقط فاقد ارزش که به کل به فراموشی سپرده شده‌اند و وحشتناک‌تر آنکه جرم‌انگاری هم شده‌اند؛ کتاب و کتابخوانی هم از همین ارزش‌هاست. با مرور این کتاب همراه چی‌کتاب باشید.

ری بردبری و فارنهایت ۴۵۱

ری داگلاس بردبری، نویسنده آمریکایی که ۹۱ سال در این جهان زندگی و نزدیک به ۷۰ سال از آن را در زمینه داستان‌نویسی فعالیت کرد از کودکی به فیلم و داستان‌های ترسناک مثل شبح اُپرا علاقه داشت. همین علاقه او را در جهان نویسندگی به ژانر فانتزی، وحشت و حتی علمی تخیلی نزدیک کرد. هرچند او خود را علمی تخیلی نویس نمی‌دانست اما ماندگارترین اثر او رمانی است در همین ژانر؛ فارنهایت ۴۵۱.

فارنهایت ۴۵۱ رمانی تاریک و پادآرمانشهری‌ست. در سال ۱۹۵۳ منتشر شد و به قلم نویسنده‌ای به رشته تحریر در آمده است که صمیمی‌ترین دوستش را در جنگ جهانی اول از دست داد، تجربه جنگ جهانی دوم و جنگ سرد که به دوره مک‌کارتیسم مشهور است، را داشت. دوره‌ای که شاخصه اصلی آن تفتیش عقاید، عوام فریبی و حتی سانسور در تاریخ آمریکاست. این مختصات از تجربه زیسته او سبب شد تا در فارنهایت ۴۵۱ آمریکایی از جنس فریب و دروغ را که لمس کرده بود، طراحی کند. سرزمینی که اهالی به اجبار باید شاد باشند و شاد بودن آن‌ها در تعارض کامل با فکر کردن و تأمل است. دغدغه دیگر ری بردبری تقابل بین مدرنیته و سنت‌ بود و مدام در آثارش تلاش کرده تا حد و حدود پیشرفت تکونولوژی را به جوامع گوشزد کند.

این کتاب از زمان انتشارش تا سال ۲۰۱۲ بیش از ۱۰ میلیون نسخه در سراسر دنیا به فروش رفت و علاوه بر این موفق شد سه جایزه اعم از جایزه تالار مشاهیر پرومتئوس، آکادمی هنر و ادبیات آمریکا و هوگو را به خود اختصاص دهد. برگ برنده این کتاب استفاده درست و به جا از نمادهاست که باعث شده است بعد از این همه سال هنوز هم مخاطب خود را پیدا کند و در هر دوره‌ای مخاطبین متناسب با شرایط زمانی خویش، با آن احساس نزدیکی کنند. به زعم خود ری بردبری فارنهایت۴۵۱ برای این است که خریت و نادانی را مقابل چشمانمان قرار دهد.

ماجرا از چه قرار است؟

داستان با به چالش کشیده شدن شخصیتی به نام مونتاگ شروع می‌شود. او در جهان پادآرمان‌شهریِ بردبری شغلی نامتعارف دارد و به عنوان آتش‌افشان شناخته می‌شود. در این جهان دیگر آتش‌نشانی گوش به زنگ آژیر خطر برای اطفای حریق نمی‌باشد بلکه آتش‌افشان‌ها به محض آنکه گزارشی مبنی بر دیده شدن کتاب یا کتابخانه‌ای در خانه شهروندان دریافت کنند باید آن‌ها را بسوزانند. در این جهان آنان که کتاب دارند و کتاب می‌خوانند حتی از سمت عموم مردم به‌عنوان عنصر نامطلوب که قصد بر هم‌زدن آرامش عمومی را دارند شناخته می‌شوند. مونتاگ در یکی از ماموریت‌هایش با موردی عجیب روبه‌رو می‌شود. زنی به هنگام سوزاندن کتابخانه‌اش به دست آتش‌افشان‌ها ترجیح داده است همراه آن‌ها بسوزد و هیچ تلاشی برای نجات خود نکرده است. این می‌شود سرآغاز کنجکاوی مونتاگ در جهان کتاب و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند.

یکی از دیالوگ‌های قابل تأمل کتاب که بین مونتاگ و شخصیتی دیگر به نام فابر اتفاق میفتد از این قرار است:

_چه جوری تکون خوردید چی یهویی به فکرتون انداخت؟

_نمی‌دونم. ما هرچیزی که برای خوشحالی لازمه رو داریم، اما خوشحال نیستیم. یه چیزی کمه. دور و برمو نگاه کردم. تنها چیزی که ازش مطمئن بودم که از دست رفته کتابایی بود که ده دوازده ساله دارم می‌سوزونم. برای همین فکر کردم شاید کتابا کمکی کنن.

نسبت جامعه ما با فارنهایت ۴۵۱ و کتاب‌های مشابه

در رمان‌هایی با مضمون پادآرمان‌شهری، ویژگی‌های منفی بر جامعه چیرگی کامل دارند تا حدی که زندگی برای همگان تیره و تار است. آثاری چون ۱۹۸۴ از جورج اورول، دنیای قشنگ نو از آلدوس هاکسلی و کتاب مورد بحث ما فارنهایت۴۵۱ در یک دسته قرار می‌گیرند. هر یک از این آثار منتقد جامعه‌ای با ویژگی‌های خاص هستند برای مثال ۱۹۸۴ به‌طور ویژه در نقد مارکسیسم و سوسیالیسم نوشته شده است در حالی که فارنهایت۴۵۱ در نقد لیبرالیسم و تأثیرات ابزارهای جهان سرمایه‌داری بر جامعه قلم زده شده است. اینکه در جامعه ما به ۱۹۸۴ بیش از حد پرداخته می‌شود و حتی مورد تعریف و تمجید قرار می‌گیرد ولی از جهان تکونولوژی‌زده فارنهایت۴۵۱ که انسان را از درون خالی و بی‌هدف می‌کند تقدیر نمی‌شود نشان از تبیین نشدن عادلانه مضرات مکتب‌های افراطی دارد. جامعه آگاه تمام خطرات در کمین خود را باید بشناسد و از آثار ادبی که برای خدمت به انسان خلق شده‌اند برای عقده‌گشایی سیاسی استفاده نکند. خلاهایی چنین فقط بستر را برای سودجویان چه اقتصادی و چه سیاسی فراهم می‌کند.

معضلی به نام «کدوم ترجمه بهتره؟»

شاید اگر کمی بیشتر جست‌جو می‌کردم چندین طرح جلد دیگر هم برای همین یک کتاب از انتشاراتی‌های دیگر پیدا می‌شد. این قضیه در مورد فارنهایت۴۵۱ که نثر ثقیلی دارد و مدت طولانی هم هست که در بازار کتاب ایران در دسترس است کمی طبیعی جلوه می‌کند اما  در کل باید فکری اساسی برای این آشفتگی در بازار کتب ترجمه کرد. اگر می‌شود با فعالیت گروهی چندین مترجم، ترجمه‌ای دقیق و کامل در اختیار مخاطبین قرار بگیرد چرا که نه؟ این دوباره‌کاری‌ها نه به نفع بازار نشر است نه مخاطبین. با این روش اهالی کتاب از این معضل بزرگ نجات پیدا می‌کنند و دعای خیرشان تا همیشه همراه انتشاراتی‌ها و گروه مترجمین خواهد بود.

در بین ترجمه‌های موجود در بازار از کتاب فارنهایت۴۵۱ ترجمه خانم مژده دقیقی از انتشارات ماهی جدیدترین ترجمه است. باتوجه به سابقه کاری این نشر انتظار می‌رود که ترجمه‌ای با کیفیت مطلوب‌تر عرضه شده باشد. ترجمه آقای علی شیعه علی از انتشارات سبزان هم که قبل‌تر منتشر شده بود مقصود داستان را منتقل می‌کند اما به دلیل سخت‌خوان بودنش ممکن است کمی باعث خستگی مخاطب شود.

در نهایت اینکه… اگر به این ژانر علاقه‎‌مند هستید که به هیچ وجه خواندنش را به تعویق نیندازید. اگر هم می‌خواهید دوستان اهمال‌کارتان در زمینه کتابخوانی را به عذاب وجدان مبتلا کنید تا بلکه به راه راست هدایت شوند و مطالعه روزانه‌شان تعطیل نشود این کتاب را به آن‌ها هدیه دهید.

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا