آخرین فریادهای انسان قرن بیست | مروری بر کتاب ژرمینال اثر امیل زولا
امیل ادوار شارل آنتوان زولا معروف به امیل زولا نویسندۀ فرانسوی است که در نیمۀ دوم قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ زندگی میکرده. این نویسندۀ فرانسوی را میتوان از معروفترین و محبوبترین نویسندگان فرانسه در کشورهای دیگر دانست. او که نمایشنامهنویس و روزنامهنگار هم بود، اولین رمان خود را در سال ۱۸۶۷ زمانی که به حرفۀ روزنامهنگاری اشتغال داشت منتشر کرد. اولین رمان او که «ترز راکن» نام داشت، توانست زولا را به عنوان نویسندهای مشهور و توانمند به جامعۀ ادبی آن روزهای فرانسه معرفی کند. جامعۀ ادبیای که افراد سرشناسی چون ویکتور هوگو و گوستاو فلوبر و بالزاک را در حلقۀ معاریف خود داشت. اما زولا عمدۀ شهرت خود را مدیون مجموعۀ «روگن ماکار» و پیروی وفادارانه از مکتب ناتورالیسم است. با مرور یکی از مهمترین کتابهای مجموعۀ روگن ماکار یعنی ژرمینال همراه چیکتاب باشید.
فهرست مطالب
ناتورالیسم | سبک ادبی ژرمینال
ناتورالیسم/ نچرالیسم یا طبیعتگرایی در دورهای رواج یافت که صنایع علمی و اختراعات ماشینآلات مختلف نسبت به دورههای پیش از خود بیسابقه و به بالاترین حد خود رسیده بود. دورهای که آرا و عقاید فلاسفه و دانشمندانی چون آگوست کنت و داروین رواج داشت و جهان به سمت خردگرایی محض پیش میرفت. ادبیات نیز از این تغییرات جهان بینصیب نماند و در برابر این مکتب سر تعظیم فرود آورد.
ناتورالیسم در ادبیات جنبشی است که میتوان آن را انشعابی از رئالیسم دانست که در برابر و علیه رمانتیسم شکل گرفت. در واقع شکلی افراطی از واقعگرایی که با تمام جزئیات وقایع را توصیف میکند. تاکید این مکتب در ادبیات بر نشان دادن زشتیها و تیرهروزیها بدون کمترین اغماض است. ناتورالیستها مانند دانشمندان علوم طبیعی به کسب علم از طریق مشاهده و تجربه اعتقاد داشتند.
اما نکتۀ مهمی که در توضیحات این مکتب وجود دارد و بیربط با امیل زولا نیست دو تعریف عام و خاص از آن است. ناتورالیسم را در تعریف عام و کلی میتوان در توضیحات فوق خلاصه کرد و با این توضیحات میتوان گوستاو فلوبر را نیز ناتورالیست دانست. اما امیل زولا به چهارچوبهایی دقیقتر و علمیتر برای توضیح این مکتب معتقد بود.
به طور مثال زولا عقیده داشت که علت اعمال قهرمان داستان باید توجیهی علمی داشته باشد. از دیگر عقاید زولا که در مقدمۀ کتاب ترز راکن بدان اشاره کرده است این است که به جای تشریح وضع جسمی و روحی قهرمانان باید وضع مزاجی و فیزیولوژیک آنان را توضیح داد تا علت اعمالشان روشن شود. اما با همۀ اینها زولا نتوانست دورانآفرین باشد و کسی از سبک او تقلید نکرد و خود به تنهایی مهمترین نمایندۀ خلف سبک ناتورالیسم باقی ماند.
زولا و در جست و جوی زمان از دست رفته
زندگی امیل زولا همواره با فراز و نشیبهای زیادی همراه بود. یکی از نشیبهای زندگی این نویسنده را میتوان تبعید یک سالهاش به لندن در سالهای پایانی عمرش دانست در سالهای پایانی زندگی زولا ماجرایی سیاسی در فرانسه سر و صدای زیادی به پا کرده بود. ماجرایی که هنوز با عنوان ماجرای دریفوس از آن یاد میکنند. سروان آلفرد دریفوس یکی از شاغلان توپخانۀ ارتش فرانسه به اشتباه به جرم خیانت محکوم شد و افراد زیادی به حکم ناعادلانۀ او یعنی حبس ابد در جزیرۀ شیطان اعتراض کردند. زولا نیز که جزو چهرههای مهم آزادی سیاسی در فرانسه محسوب میشد؛ طی مقالهای با عنوان «من متهم میکنم» اعتراض خود را به این حکم ابراز کرد که موجب تبعید او شد. مارسل پروست جریان دریفوس و دفاع روشنفکران از او را در کتاب خود «در جست و جوی زمان از دست رفته» شرح داده و اشاراتی هم به ماجرای مقالۀ امیل زولا داشته است.
روگن ماکار
روگن ماکار نام مجموعهای بیست جلدی از امیل زولا است که به شرح زندگی خانوادهای و به بیانی بهتر، خاندانی، طی سالهای متمادی میپردازد. خاندانی که در دورۀ دوم امپراطوری فرانسه زندگی میکردند و زولا به روایت نسل اندر نسل آنها میپردازد. این کتاب بی هیچ شکی مهمترین اثر مکتب ناتورالیسم است. زولا در این اثر، مسئلۀ وراثت را از میان سوژههای علوم طبیعی برگزیده است و از این جهت میتوان کتاب را زیرمجموعۀ تاریخ طبیعی و از منظر بررسی شجرۀ خانوادگی، زیر مجموعۀ علوم اجتماعی دانست. ژرمینال یکی از رمانهای همین مجموعۀ بیستجلدی است.
ژرمینال
این کتاب، سیزدهمین کتاب از مجموعۀ بیستجلدی روگن ماکار است که به زندگی کارگران معدن اختصاص دارد. کتاب با فضاسازیای تیره و غمبار آغاز میشود. غمی که به هیئت جوانی به نام «اتیین» در آمده است و تمام اعمال و سردرگمیهای او در همان چند صفحۀ ابتدایی تداعیکنندۀ اندوه است. در واقع مخاطب با جستوجو و تقلای دردمندانۀ یک جوان جویای کار وارد زندگی و کار معدنچیان میشود و از آن به بعد با توصیفات و توضیحات ناتورالیستی زولا جرعه جرعه از جام پر کشش داستان مینوشد. اگر چه قصۀ اصلی کمی دیر شروع میشود و طول میکشد تا گریبان مخاطب را بگیرد، ضربآهنگ سریع صفحات آغازین موجب میشود که حوصلۀ مخاطب از توصیفات پی در پی سر نرود و اتفاقا این توصیفات در نگاهش شیرین جلوه کند.
زولا در این اثر از رنج بی پایان کارگران حرف میزند. و در شناساندن این رنج از ابزار گفتوگو فراوان بهره میبرد. ما در خلال گفتوگوهای میان شخصیتها به دشواری هولناک کار در معدن پی میبریم و تاریکی و تیرهروزی سرنوشت کارگران در نگاهمان مجسم میشود. توصیف محیط خشن زندگی کارگران و تنگدستی آنها و کار سخت تا پیری و فرسودگی کامل، مصائبی است که امیل زولا از زندگی کارگران معدن به ما نشان میدهد.
پشت جلد کتاب «ژرمینال» زولا از نشر نیلوفر نوشته شده است: «در ۱۸۵۵ ویکتور هوگو از دنیا رفت و ژرمینال به دنیا آمد که «بینوایان» زولاست در فرانسۀ مدرن و صنعتی. داستان رنجبران زیر زمین است که اگر دانته بود «دوزخش» میشد در جهانی که انسان «تا پایان شب» سفر میکند. اما در پایان این راه شگفتانگیز در دل زمین، در ژرفنای خاک که انسان عمرها رنج برده و له شده است عاقبت کمر راست میکند و در شورشی سراسر امید سر بر میافرازد. ژرمینال زیباترین و بزرگترین اثر زولاست. حماسۀ برادری است در فلاکت: داستان سرنوشت بشر.»
این پاراگراف به تمامی ژرمینال را شرح میدهد و زیبا این که آن را بینوایانِ زولا میخواند. بله همینطور است. زولا در شناساندن تیرهبختی عدهای انسان و رساندن صدای فریاد آنان به پاریسنشینانِ درگیر مهمانیهای اشرافی مانند ویکتور هوگو عمل کرده است در بینوایان و در مکتب رمانتیسم. اما فرانسۀ زولا با سرعت هر چه تمامتر به سوی صنعتی شدن در حرکت بود و ژرمینال را از این حیث میتوان آخرین فریادهای انسان قرن بیست دانست که از خطر خردشدن استخوانهای نوع بشر بین چرخدندههای صنعت خبر میدهد.
اصلاح یک غلط پر تکرار در کتاب ژرمینال
اگر شما هم در خطوط پایانی قسمت قبل، از خواندن عدد ۱۸۵۵ متعجب و از تطبیق آن با سایر تاریخهایی که در این یادداشت ذکر شده است گیج شدید، باید بگویم که دقیقا همین اتفاق برای من هم افتاد وقتی عدد ۱۸۵۵ را پشت جلد کتاب ژرمینال خواندم. و متحیرم از این که چرا بعد از این همه مدت و تکرار چاپ کتاب، این عدد به ۱۸۸۵ ویرایش نمیشود؟ به هر حال ما از کنار این اشتباه آشکار به خاطر ترجمۀ خوب سروش حبیبی با اغماض عبور میکنیم.
سخن آخر
وقتی قرار شد کتاب «ژرمینال» را شروع کنم؛ مطالعۀ جمعی آن را به گروه کتابخوانی که در آن عضو بودم پیشنهاد کردم. یکی از اعضا برای رد «ژرمینال» قدیمی بودن کتاب را بهانه کرد. القصه به تنهایی کتاب را خواندم اما اثری از کهنگی در آن نیافتم. باید اعتراف کنم «ژرمینال» با گذشت چیزی حدود ۱۶۸ سال هنوز هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد. «ژرمینال» هنوز که هنوز است کهنه نشده چرا که هنوز فقر و تیرهروزی و طبقۀ فرودست در جهان وجود دارد.