در جستجوی خوشبختی | مروری بر کتاب مادام بواری
خوشبختی و شادکامی، گمشده زندگی همه آدمهاست. تمام عمر برای رسیدن به لذتی کوتاه، چه راهها طی نمیکنیم و چه سختیهایی که به جان نمیخریم. این قصه زندگی ماست. دویدن بسیار برای رسیدن به خوشیهای کوچک. اما زندگی همیشه با آدم مهربان نیست و گاهی همان لحظات کوتاه خوشبختی را از آدم دریغ میکند. به خصوص از کسانی که برای رسیدن به آن، تلاش بیشتری انجام میدهند. مادام بواری قصه یکی از همین آدمهاست. روایت دویدن و نرسیدن. با مرور کتاب مادام بواری همراه چیکتاب باشید.
داستان کتاب مادام بواری
کتاب با شرح کوتاهی از زندگی مردی به نام شارل بواری آغاز میشود. از سالهای ابتدایی زندگیاش تا سالهای اتمام تحصیل در دانشگاه و ازدواج نافرجامش. درواقع نویسنده روایت خود را از ضدقهرمان داستان آغاز میکند. کسی که آشنایی با او، برای درک زندگی ملالآور قهرمان داستان در ادامه کتاب، ضروری است.
شارل پزشکیار قانع و سادهدل پس از مرگ همسرش که چندسالی از خود بزرگتر بوده، برای درمان شکستگی پای باباروئو، راهی روستا میشود. پیرمرد بیمار خود را شریک از دست دادن غم شارل میداند و با او همدردی میکند. درهمین حین، شارل با دختر زیبا و باهوش پیرمرد که اما نام دارد آشنا میشود و درهمان مدت کوتاهی که شارل در روستا اقامت داشته، این دو تصمیم به ازدواج میگیرند. مادموازل اما، از لحظه ازدواج با شارل بواری، نام مادام بواری به خود میگیرد و روایت اصلی کتاب آغاز میشود.
اما دختر پرشور و سرزندهایست. او عاشق حرکت و تکاپوست و دنبال ساختن زندگی به آن شکلی است که خودش دوست دارد. او علاقه زیادی به خواندن کتاب دارد و گویا همین مطالعه زیاد، موجب میشود او در ذهنش جهان تازهایی بسازد و برای رسیدن به آن از جان مایه بگذارد. همین اشتیاق سرکش به تغییر، اصلی ترین دلیل او برای ازدواج با شارل بوده است. برای اما، ازدواج به منزله مجوز ورود به زمانی برای دگرگون کردن سرنوشت است. سرنوشتی که حالا نه درروستای دور از شهر و در دستان پدر پیرش، بلکه دست خودش و همسر جوانش است، آنهم در شهری که پزشکیار شارل شهرتی بهم زده و کمکم از موقعیت مناسبی بهرهمند میشود. رویای سعادت زناشویی؛ رویایی که همه دختران جوان آنرا درسر میپرورانند .
اِما همه تلاشش را برای دستیابی به یک زندگی موفق انجام میدهد. او باردار میشود و دختری را به دنیا میآورد و مدام سعی دارد خانه و زندگیاش را دگرگون بکند. او کتابهای بیشتری میخواند، اما یک روز وقتی میخواهد بااشتیاق داستان یکی از آنها را برای شارل تعریف کند، میفهمد او درحال چرت زدن است. این نقطه آغاز گسست و دوگانگی بین اِما و شارل است. شارل بواسطه درمان یک بیمار، به مهمانی اشرافی و پرزرق و برقی دعوت میشود. اِما در این مهمانی گویا به جهان دیگری سفر کرده و میتوانست ذوق و اشتیاقش را درمواجهه با آدمهای کاردان و مشهور بروز بدهد. اما وقتی درمیانه این مهمانی به شریک زندگیاش نگاه کرد و او را به جای همراهی با خودش، خسته و آشفته دز انتظار رفتن از مکان دید، فهمید جای او دیگر در این زندگی نیست. این آغاز بحران و سرکوب شور زندگیست. مسئلهایی که گوستاو فلوبر برای نخستین بار در رمان مادام بواری به آن پرداخته است.
بررسی کتاب
ماریو بارگاس یوسا در کتاب عیش مدام، از مادام بواری به عنوان اولین رمان مدرن یاد میکند. رمانهای مدرن که غالبا منتقدان آغاز آنرا با دنکیشوت یا مدام بواری میدانند، محصول دوران پسارنسانس بخصوص قرنهای نوزدهم و بیستم هستند. در رمان مدرن برخلاف رمانهای کلاسیک، نویسنده روی درونیات کاراکتر تمرکز میکند. اتفاقاتی که در جهان میافتند برای نویسنده مدرنیست دریچهایی هستند برای ورود به آنچه در ذهن و روان شخصیتها میگذرد؛ البته به دور از احساسگرایی مفرط و ترحمطلبی نسبت به سرنوشت شخصیتها.
از دیگر ویژگیهای رمان مدرن میتوان به آمیزش آن با مسائل و بحرانهای اجتماعی و همچنین پیوند با علوم انسانی نظیر روانشناسی، جامعهشناسی و… اشاره کرد. ما در مادام بواری، با زنی مواجه هستیم که ساختار روابط سنتی پاسخگوی نیاز فوقالعادهی او به زندگی نیست. به همین دلیل به سمت پوچی و ملال سوق داده میشود. مواردی که نویسنده برای پرداخت به آنها، ضمن تسلط کامل به ادبیات به دانش نسبی در سایر موارد همچون روانشناسی نیز نیازمند بوده است. همین باعث شده فلوبر مدتها برای تحقیق در باب تکامل شخصیتها وقت بگذارد تا بتواند تصویر ماندگاری از سرگشتگی اما بواری ارائه بدهد.
از دیگر رمانهای مدرن میتوانیم به جنایت و مکافات نویسنده فئودور داستایوسکی و خشم و هیاهو نوشته ویلیام فاکنر اشاره کنیم.
نقد کتاب مادام بواری
شخصیت اما بواری یکی از ماندگاترین شخصیتهای تاریخ ادبیات جهان است. ادبیات در زمانه خاق این کتاب دو وجه داشت. غالب کتابهای اصطلاحا زنانهنویسی مانند آثار جین آستین مسئلهشان تماما ازدواج بود و هرآنچه یک دوشیزه دراین فضا انجام میداد به جهت دلربایی و ایجاد پیوند با شاهزادههای اسبسوار بود. دراین فضا بعدها جین ایر خلق شد که گرچه موجب تعدیل این فضا شد و شخصیتی با روح بزرگ و چهرهایی معمولی را ترسیم کرد اما کماکان مسیر ادبیات کلاسیک را ادامه داد و نتوانست خودش را ازین ورطه بیرون بکشد. اما درسمت دیگر زمزمههای رمان مدرن شنیده میشد اما هرآنچه دراین فضا نوشته میشد قهرمانش مرد بود و زنانهنویسی در ادبیات مدرن از هیچکدام این جریانات پیروی نمیکرد. در چنین شرایطی فلوبر جریان تازهایی را با ترکیب دوروش مختلف نگارش رمان در قرن نوزدهم آغاز کرد. روایت یک زن که به گسیختگی روانی دچار میشود. این اولین جلوه بدعت در مادام بواریست.
اِما کتابهای زیادی میخواند. درواقع مطالعه راه فرار او از زندگی روزمرهست. جایی از کتاب مادر شارل به او میگوید که نگذارد اما اینقدر کتاب بخواند چون با مطالعه کار دست خودش میدهد! این حرف برای شارل و همچنین ما به عنوان مخاطب کتاب خندهدار است اما این پیشگویی درست از آب درمیآید و زندگی هردو را به نابودی میکشد. شیوه روایت این نابودی برخلاف ادبیات کلاسیک که همهچیز را سیاه و سفید جلوه میداد، خاکستری خاکستری است. چنانکه پای مخاطب را برای قضاوت درباره مقصر اصلی این اتفاق، به مفاهیم اخلاقی، اجتماعی و فلسفی میکشاند.
کتاب درنکوهش مطالعه نیست. اِما با خواندن کتاب درون ذهنش جهان رویاگونهایی میسازد. این جهان منحصربفرد آنقدر تنش را از عطش ساختن پرمیکند که تمام فکر و ذکرش را به تغییر متمرکز میکند. اما غیر از اِما، نه همسرش و نه شهری که درآن زندگی میکند او را همراهی نمیکنند. اِما میخواهد به لذتهای والا و بزرگ دست پیدا کند و این رویاطلبی را در دیگران نیز بیدار میکند. او شارل را وادار میکند که روی عمل جراحی استخوان پا تمرکز کند و باسختی فراوان او را به این کار وادار میکند، اما وقتی جراحی موفقیتآمیز نمیشود تعادل زندگیاش بهم میخورد و جهان فکریاش یکسره بهم میریزد. او میفهمد درچنین جامعهایی که او درآن زندگی میکند راهی به لذتهای والا نیست. پس برای اِما چارهایی نیست جز اینکه آخرین پرتو باقی مانده از خورشید بزرگ رویاهایش را روشن نگه دارد و حالا که راهی به زندگی والا نیست به لذتهای جسمانی و مادی تن بدهد.
این ایده بزرگ کتاب است. اینکه شاید هرآدمی که اکنون در گرداب لذتهای کوتاهمدت و هوسهای آنی اسیر شده، روزی اِما بواری بوده. باهمان شور بیپایان به زندگی و اشتیاق سوزان به تغییر. اما حالا که درشرایط تنهایی در خانه و شهری که درآن زندگی میکند مواجه شده شاهد ملال و اضمحلال خویش است. این ایده باتوجه به خانهدار بودن اما درباره زنان خانهدار هم مطرح است و بعدا به عنوان یکی از موضوعات جالب توجه نویسندگان موردتوجه قرار گرفته است. درواقع کتاب هشدارنامهای نیز هست برای آینده. اینکه چطور شرایط اجتماعی موجب گسست روانی انسانها میشود و جامعهایی وقتی زمینه رشد آدمهایی که درش زندگی میکنند را فراهم نیاورد چطور موجب مرگ تدریجی آنها میشود. ما در سالهای اخیر بسیاری از چهرههای مشهور در زمینه هنر، سیاست و… را دیدهایم که به سرنوشت دردناک اما بواری دچار شدهاند.
نقدی که به این کتاب مطرح است شیوه روایت آن است. به اقتضای ادبیات در زمانه فلوبر، نثر کتاب دارای توصیفهای بسیار از شرایط اجتماعی فرانسهست و همچنین جزئیاتی که کاربردی جز عقب انداختن رویدادهای داستان ندارد. همین باعث شده این کتاب اصطلاحا همهخوان نباشد و غالبا فقط موردتوجه خوانندگان ادبیات نخبهگرا قرار بگیرد.
حواشی کتاب
مادام بوواری تاکنون بارها در تئاتر و سینما بازآفرینی شده. اولین بار ژان رنوار در سال ۱۹۳۴ از روی این رمان فیلمی ساخت. یک بار نیز در سپتامبر ۲۰۰۹ تئاتر موزیکالی از این داستان ساخته شد. دو فیلم از این رمان در سالهای ۱۹۹۱ و ۲۰۱۵ با همین نام اقتباس شدهاست. فیلم مادام بوواری (۲۰۱۵) با بازی میا واسیکوفسکا در نقش مادام بوواری و کارگردانی سوفی بارتز جدیدترین اقتباس از این رمان است.
همچنین ماریو بارگاس یوسا در کتابی به نام عیش مدام، مفصلا به تحلیل این رمان پرداخته است و از آن به عنوان اولین رمان مدرن یاد کرده است. این کتاب، جز کتابهایی است که در بردن جایزه نوبل توسط این نویسنده نقش مهمی ایفا کرد.
جمعبندی
خواندن این کتاب برای علاقهمندان ادبیات نخبهگرا و همچنین کسانی که به رمانهایی با موضوع ملال علاقه دارند پیشنهاد خوبی خواهد بود. با همه ایراداتی که به نحوه روایت آن وارد است، همچنان شاهکار فلوبر جز کتابهایی است که پس از گذشت دوقرن از زمان نگارشش خوانده میشود و همچنان منتقدان سعی در ارائه خوانشهای نو از این رمان دارند.
مرور خوبی بود
کاش در مورد کیفیت ترجمه های شناخته شده کتاب هم صحبتی می شد.
کاش قبل از قرار گرفتن روی سایت یک بار ویرایش می شد متن