پیشنهاد مامرور کتابمقالات

زندگی برای زندگی | مروری بر کتاب قلعه مالویل

تصور کنید باید برای چند روزی، به تعداد انگشتان یک دستتان، از هرچه تکنولوژی و فناوری است دور باشید. تصورکردید؟ احتمالا حتی فکر کردن به این موضوع وحشتناک باشد. این یعنی باید برای کارهای پیش‌پا افتاده روزانه که تاکنون اصلاً اهمیتی هم به آن‌ها نمی‌داده‌اید، زحمت زیادی بکشید. یعنی باید از آب و برق و گازی که به راحتی در اختیارتان هست چشم‌پوشی کنید و همین‌طور از خیلی از لوازم و اسبابی که باعث رفاه شما هستند. حالا در کنار این موضوع تصور کنید که نه تنها بدون تکنولوژی مانده‌اید بلکه تنها هم هستید و فرد دیگری غیر از شما زنده نیست. ترسناک شد، نه؟ بله این قصه قلعه نشینان مالویل است. با مرور کتاب قلعه مالویل همراه چی‌کتاب باشید.

مالویل و انفجار یک بمب

قلعه مالویل داستانی در دل یکی از مناطق روستایی فرانسه است. راوی قصه امانوئل است. او که وارث ثروت عمویش شده است، مزرعه‌ای در کنار مالویل دارد و قلعه  مالویل را هم جزو املاکش قرار می‌می‌دهد. او در ابتدای کتاب از روزهای مهم زندگیش تعریف می‌می‌کند تا به سال ۱۹۷۷ و بزرگ‌ترین نقطه عطف زندگی­اش می‌می‌رسد. روزی که امانوئل و چندتن از دوستانش به همراه خدمتکار خانه و پسرش در سرداب قلعه مشغول شراب‌گیری هستند. آن روز انفجار اتمی بزرگی رخ می‌می‌دهد. آن‌ها به خاطر بودن در سرداب از آن، جان سالم بدر می‌می‌برند.

در اینجا تازه ماجراهای امانوئل و دوستانش و قلعه  مالویل شروع می‌شود. تلاش برای زنده ماندن…

  • «این با ما نیست که بگوییم زنده خواهیم ماند یا خواهیم مرد. آدم برای این زنده است که به زندگی ادامه دهد. زندگی مثل کار می‌ماند، پس بهتر اینکه آن را به انجام رساند نه اینکه هرجا مشکل شد نیمه‌کاره ولش کرد.»

بررسی کتاب قلعه مالویل

قلعه مالویل حاصل تجربیات «روبر مرل» فرانسوی، از جنگ‌های جهانی است. او که اصلیتی الجزایری دارد، هر دو جنگ جهانی را دیده و تجربه کرده و با استفاده از این موضوع در سال ۱۹۷۲ کتاب را نگاشته است. این کتاب که در دسته کتاب‌های علمی تخیلی و آخرالزمانی قرار می‌گیرد، داستان انفجار یک بمب اتمی است و اینکه چطور ساکنان قلعه مالویل باید برای زنده ماندن بجنگند.

بعد از انفجار این بمب انگار بشریت به سال‌های قبل از تکنولوژی برمی‌گردد، خیلی از وسایل، دیگر کار نمی‌کنند. امکان ارتباط با نقاط دوردست قطع شده و خوراکی‌های ذخیره شده  قلعه محدود است. همه چیز نشان از آینده‌ای نامشخص دارد. این مسئله زمانی تشدید می‌شود که ساکنان مالویل می‌فهمند تنها بازماندگان این انفجار نیستند و جامعه  کوچک دیگری نیز در نزدیکی آن‌ها زنده مانده‌اند. جامعه‌ای که در برقراری نظم بین خود، راه و رسم متفاوتی از قلعه نشینان مالویل دارد.

روبر مرل در اینجا در یک نمونه  کوچک به خوبی تفاوت‌های یک جامعه دیکتاتوری و یک جامعه دموکرات را نشان داده است. مالویل به رهبری امانوئل در هرکاری قائل به مشورت و هم‌‌فکری و رای‌گیری است در حالی که در طرفِ دیگرِ ماجرا، در لاروک، شخصی به نام فولبر، به دروغ خود را کشیش نامیده و تمام منابع آنجا را به نفع خود ضبط کرده است و از اعمال فشار و القای ترس برای مقاصد خود علیه مردمش استفاده می‌کند. همچنین مرل به خوبی نشان می‌دهد که مذهب هم می‌تواند باعث همدلی و یکرنگی در جامعه باشد همان طور که در مالویل، ساکنان آن با وجود تفاوت در نگرش‌هایشان نسبت به خدا، رهبری مذهبی خود را قبول دارند؛ و هم بالعکس می‌تواند عاملی برای ایجاد استبداد باشد مانند رفتار فولبر با اهالی لاروک. و طبیعی است که بین دو جامعه با این دیدگاه‌های متفاوت درگیری‌هایی به وجود بیاید.

  • v  «انسان تنها حیوانی است که می‌تواند فکر نابودی خودش را بکند و تنها حیوانی است که از این فکر درمانده و مایوس می‌شود. چه جانور عجیبی است انسان! جانوری که تا به‌آن حد به نابودی خود حریص است و تا به آن اندازه به حفظ خود مشتاق.»

یکی دیگر از نکاتی که در مورد این کتاب بارز است، نگاه بسیار جنسی به زن است، همچنان که این نوع نگاه را در کتاب دیگر این نویسنده یعنی«جزیره» هم شاهد هستیم. زن در این کتاب عملاً نقشی به جز تولید مثل و ارضای نیازهای مردانه ندارد. در ابتدا به خاطر برتری عددی مردان، چند همسری پذیرفته می‌شود و بعداً با وجود افزایش زن‌ها و رسمیت پیدا کردن تک همسری باز هم خیانت در خفا توسط زن، امری طبیعی تلقی می‌شود. زنانی که اگر با دقت بررسی شوند هیچ کدام از شعور و فکر یا استقلال بهره نبرده‌اند و صرفاً در یکی دو نقطه از داستان است که خلاقیتشان بروز می‌کند. به جز یکی از اهالی لاروک که آن هم زنی است درشت هیکل و با ظاهری مردانه که به واسطه این که معلم است کمی مورد احترام است و باز به واسطه همان ظاهر خشن از دسته  محبوب مرد‌ها خارج.

اما در کل باید گفت قلعه مالویل به سبب اینکه ذات انسانی را بدون لباس‌های شیک امروزیش نشان می‌دهد اثر خوبی است. مرل در این کتاب سعی دارد انسان‌ها و جامعه را تا آنجاکه می‌تواند بررسی کند. انسان و جامعه‌ای که رو به انحطاط است و برای اندکی غذا یا بقای نسلش باید وارد جنگ شود. مرل سعی می­کند به این سوال بزرگ پاسخ دهد که آیا این بازگشتی به دوران ابتدایی انسان‌هاست یا نه؟

و اما ترجمه قلعه مالویل

محمد قاضی این کتاب را از زبان فرانسه ترجمه کرده و به گفته  بسیاری از دوست‌داران ادبیات ، ترجمه  بسیار خوبی هم هست. اما نکته  مهمی که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که این اثر گویا در سال ۵۷ برای بار اول ترجمه شده، آیا با گذشت حدود نیم قرن هنوز هم این ترجمه برای مخاطب روان خواهد بود؟ گرچه ترجمه خوب است اما به خاطر استفاده از لغات عربی برای مخاطب امروزی کمی سنگین شده. خوب است که یک مترجم مسلط به زبان فرانسه همین نسخه مرحوم قاضی را بازنویسی کند و به صورت امروزی در بیاورد. این ترجمه در حال حاضر توسط چند نشر مختلف چاپ می‌شود اما یکی از نشرها خود دست به حذف و سانسور زده، در حالی که دیگر ناشرین مانند نشر نیلوفر متن کاملتری از این کتاب منتشر کرده‌اند.

قلعه‌ای که همچنان پابرجاست

مخاطبان قلعه مالویل دوست‌داران ژانر علمی تخیلی و آخرالزمانی، علاقه‌مندان به آثار فرانسوی و به خصوص سبک کلاسیک هستند. همچنین کسانی که از توصیفات زیاد خسته نمی‌شوند گرچه گاهی ممکن است این توصیفات کتاب را از ریتم بیندازد ولی نویسنده با اتفاق بعدی آن را جبران می‌کند. در ضمن مخاطب این کتاب بزرگسالان هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا