پیشنهاد مامرور کتابمقالات

فرزند وطن | مروری بر کتاب مهاجر سرزمین آفتاب

برای من ژاپن خلاصه می‌شد در قصرها و معابد کنار دریاچه‌ها در پوسترهای عکس، خیابان‌های سپیدپوش از ردیف درختان پرشکوفه گیلاس، مردان سامورایی با شمشیرهای کشیده و زن‌های کیمونوپوشی که به خاطر دامن لباسشان قدم‌های کوتاه ولی سریع برمی‌دارند. اما این کتاب نماد جدیدی از ژاپن برای من ساخت، “خانواده بابایی”، که از این به بعد با بردن نام این کشور ابتدا به یاد آن‌ها خواهم افتاد! برای آشنایی بیشتر با کتاب مهاجر سرزمین آفتاب ادامه این مطلب را از چی کتاب بخوانید.

دور کتاب مهاجر سرزمین آفتاب در یک دقیقه

ملکه سبا

کونیکو یامامورا، در یکی از شهرهای ژاپن به دنیا آمد. پدر نام کونیکو را برای او انتخاب کرد، به معنی فرزند وطن، و همین نام شاید باعث علاقه بیشتر دخترک به کشورش شد. آرامش کودکی او با شروع جنگ جهانی دوم و حضور آمریکایی‌ها در ژاپن بهم خورد. کونیکو در میان ترس از بمباران، دوری از خانواده و نگرانی برای آن ها بزرگ شد تا روزی که دست سرنوشت او را به جایی برد که جوانی مسلمان مشغول خواندن نماز بود. از آن روز با وجود همه سختی‌های کوچک و بزرگ زندگی، او با منبع آرامش بزرگتری آشنا شد. ازدواج کونیکو با آقای بابایی نقطه عطفی در زندگی او بود تا با اسلام و بعد هم با انقلاب آشنا شود.

در مقابل سردی خانواده‌ام، گرمی زندگی با آقای بابایی اندوه درونی‌ام را مثل برف آب می‌کرد. همکلامی‌اش شیرین و امیدآفرین بود و با حرارت از روز آشنایی‌مان تعریف می‌کرد؛ از همان روزی که مرا دید و به گفته خودش، مسیر زندگی‌اش عوض شد. حتی اسم فارسی هم برایم انتخاب کرده بود؛ اسم خوش‌آهنگ «سبا». می‌گفت: حالا من سلیمانم و تو ملکه سبا!

فاجعه هیروشیما و نگارش کتاب مهاجر سرزمین آفتاب

حمید حسام در سال ۹۳ به مناسبت سالگرد بمباران هیروشیما، به ژاپن سفر می‌کند. در این سفر خانم بابایی به عنوان مترجم، همراه گروه ایرانی بوده‌اند. آقای حسام که با ایشان آشنایی ندارند از حجاب و نوع رفتارشان متعجب شده و تازه متوجه می‌شوند خانم بابایی مادر تنها شهید ژاپنی دفاع مقدس هستند. در همین سفر ایشان تصمیم به جمع‌آوری خاطرات خانم بابایی می‌گیرند. گرچه برای نگارش بهتر کتاب، یک دوره هفت ساله مصاحبت با راوی را می‌گذرانند ولی فقط به گفته‌های خانم بابایی بسنده نمی‌کنند و با کمک مسعود امیرخانی، از فرزندانشان و اهالی محل و مسجد هم مصاحبه‌هایی صورت می‌گیرد. نویسنده با دقت این نقل قول‌ها را به صورت پاورقی در کتاب جای داده است.

ایرانی نبودم. از خاور دور، از سرزمین خورشید تابان آمده بودم. اما غرور شکسته‌ام در هیروشیما و ناکازاکی را اینجا، هزاران کیلومتر دورتر از سرزمین مادری‌ام، بازیافتم.

مهاجر سرزمین آفتاب

کتاب‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند، آن‌هایی که از داستان‌شان چیزی نمی‌دانی و می‌خوانی تا بفهمی سرانجام چه خواهد شد و آن‌هایی که از ابتدا پایان ماجرا را می‌دانی ولی نمی‌دانی چطور این اتفاقات رخ داده است. مهاجر سرزمین آفتاب از دسته دوم است. تقریبا همه می‌دانند خانم بابایی که قبلا در ژاپن پیرو دین بودا بود، مسلمان می‌شوند و بعد هم پسر کوچکشان در جنگ به شهادت می‌رسد. اما بدون خواندن کتاب کسی نمی‌داند این تحول و تغییر چگونه رخ داده است.

نویسنده تمام سعی خود را کرده است تا به روایت‌ها و خاطرات لحن قصه‌گویی بدهد. کتاب بسیار خوش‌خوان و روان است و می‌شود در مدت کوتاهی آن را به پایان رساند. حتی می‌شود گفت کتابی آرام و دلنشین است و از توصیفات به‌جایی برای به وجود آوردن احساس در خواننده استفاده شده است. گرچه می‌شد برخی از روایت ها مفصل‌تر بیان شوند اما حافظه خوب خانم بابایی و تلاش نویسنده باعث شده است تا کتاب انسجام خوبی داشته باشد.

گاهی جلدها هم حرف می زنند

طرح روی جلد موردی است که شاید قبل از همه توجه مخاطب را به کتاب‌ها جلب می‌کند و یک طراحی خوب، می‌تواند تبلیغی غیر‌مستقیم و جدا برای جذب خواننده باشد. این همان چیزی است که به نظرم درباره طراحی جلد مهاجر سرزمین آفتاب صادق بوده و طراح به خوبی از شاخصه‌های ژاپنی در این‌باره بهره گرفته است.

اسم کتاب به فارسی در میان خورشید بزرگی نگارش شده است ولی با رسم‌الخط ژاپنی. هم‌چنین گل‌های شکوفه گیلاس در دو سمت جلد بسیار خودنمایی می‌کنند. این گل‌ها در فرهنگ ژاپن جایگاه خاصی دارند. نماد زندگی گذرای انسان هستند و به اهمیت توجه به زمان حال تاکید دارند. یکی از دلایلی که مرا وسوسه می‌کرد و کنجکاوی‌ام را برای خواندن این کتاب بر‌می‌انگیخت همین طراحی زیبای روی کتاب بود.

یک تیر و چند نشان

خاطرات خانم بابایی از جهات مختلفی مهم هستند. با خواندن این کتاب هم با روحیات یک فرد شرقی آشنا می‌شویم، هم با طرز تفکر یک فرد تازه‌مسلمان‌شده، هم با نوع برخورد یک مادر شهید. و در نهایت نشان دهنده الگوی صحیحی برای یک خانواده اسلامی است.

مهاجر سرزمین آفتاب از آن دست کتاب‌هایی است که می‌توان به چند گروه پیشنهاد داد. زیرا هم در دسته خاطرات مادران شهدا قرار می‌گیرد مثل کتاب‌های “تنها گریه کن” و “مادر ایران” و هم در دسته خاطرات افراد تازه‌مسلمان‌شده مثل “تولد در توکیو” و “مسجد پروانه” و اگر از من بپرسید حتی می‌شود این کتاب را از جمله کتاب‌های خاطرات انقلاب هم حساب کرد. حتی می‌شود آن را به کسانی که دوست دارند از فرهنگ خاور دور و به خصوص کشور ژاپن بیشتر بدانند پیشنهاد داد. پس این کتاب برای طیف گسترده‌ای از افراد مناسب است و حتما از خواندنش لذت خواهند برد.

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا