پیشنهاد مامقالاتنقد و بررسی

نقد آتش بدون دود | به قلم دکتر آزاده جهان احمدی

بخش اول: روایتی از محوشدن هنرمندانه هنجارها و ایدئولوژی قومی در رمان آتش بدون دود

رمان بلند «آتش بدون دود» که موضوع بررسی نویسه حاضر است، برجسته‌ترین اثر داستانی ابراهیمی است. ابراهیمی به دلیل وجوه بومی و محلی برخی از آثارش در ردیف نویسندگان اقلیمی قرار می‌گیرد. رمان مذکور نیز روایتی تاریخی از سرگذشت مردم اقلیم «ترکمن‌صحرا» ارائه می‌دهد و زندگی آنان را تا اواخر سال‌های پایانی حکومت پهلوی روایت می‌کند. تا انتهای یادداشت نقد آتش بدون دود همراه سایت چی کتاب باشید.

در این نوشتار برآنم تا گذار سوژه از محبس ایدئولوژی را در رمان آتش بدون دود تحلیل کنم. لوئی پیر آلتوسر (Louis Pierre Althusser) جامعه شناس و فیلسوف مارکسیست فرانسوی بود. او از بالاترین مقامات آکادمیک حزب کمونیست فرانسه بود و نظریه‌هایش عمدتاً در پاسخ به خطراتی هم‌چون مارکسیسم انسان‌گرایانه مکتب فرانکفورت بودند که به زعم او بنیان‌های نظری مارکسیسم را تهدید می‌کرد. لوئی آلتوسر، «مارکسیست ساختارگرا» است که مفهوم ایدئولوژی در اندیشهٔ کارل مارکس، در دست‌های او ورز بیشتری پیدا کرده‌است.

واضح‌ترین توصیف آلتوسر از ایدئولوژی راهی است که مردم برای درک جهان‌شان بر می‌گزینند. ایدئولوژی از دید آلتوسر مجموعه‌ای از گفتمان‌ها است که از طریق آنها تجربه‌مان را درک می‌کنیم. ایدئولوژی سازنده جهان تجربه ما است، سازنده خود «جهان» ما است… ایدئولوژی سازنده درکی پیشاعلمی از زندگی زنان و مردان جامعه است، پس رابطه‌ای هست بین جهانی که ما به خود می‌گوییم که در آن زندگی می‌کنیم و جهانی که واقعا در آن زندگی می‌کنیم (فرتر، ۱۳۸۷: ۱۰۹-۱۰۷)

آلتوسر ایدئولوژی را در خدمت نظام حاکم می‌داند و معتقد است دولت با به کارگیری ابزارهای ایدئولوژیک خود افراد را در مسیر اجرای ایدئولوژی و بازتولید آن قرار می‌دهد. «عوامل پیچیده گوناگونی چرخۀ نیرومند ایدئولوژی را در سمت وسوی منافع طبقه حاکم به حرکت در می‌آورد. آلتوسر این عوامل پیچیده را «صورت‌بندی اجتماعی» می‌نامد، به سخن دیگر، هیچ نهاد مشخصی نیست که بر انسان‌ها نظارت کند، بلکه همه نهادهای فرهنگی و حکومتی ،کلیسا، مدرسه حزب رسانه و… با نام دستگاه‌های ایدئولوژیک دولت، به گونه‌ای نامرئی، نامستقیم و نیز پراکنده ایدئولوژی‌ها را سامان می‌دهند.» (تسلیمی،۱۳۹۴: ۱۶۸)

آلتوسر در نظریات خود به مفهوم ایدئولوژی و بازتولید آن توجه ویژه‌ای نشان داده است. از نظر او ایدئولوژی نظامی از بازنمایی‌ها است که با رفتارهای عینی ارتباط دارد این نظام افراد را قادر می‌سازد تا جایگاه خویش را در شبکه اجتماعی دریابند، بنابراین ایدئولوژی نظامی است که چارچوبی از فرضیه‌ها را در اختیار افراد قرار می‌دهد تا از طریق آن نفس خود را درک کنند» (گرین و دیگران،۱۳۸۳: ۱۹۸)

«از آنجا که انسان‌ها به صورت ناخودآگاه تحت فرمان ایدئولوژی هستند، بنابراین زندگی‌شان در عالم واقعی از طریق این امر هدایت می‌شود و پیچیدگی‌های رفتاری آن‌ها تا حدودی به این مسأله برمی‌گردد. ایدئولوژی‌ها تصوراتی به مردم می‌دهند که از طریق آن خود و زندگیشان را درک کنند. این تصورات واقعیت‌های موجود را تغییر می‌دهند یا پنهان می‌کنند.» (کلیگز:۱۳۸۸، ۱۷۶)

 در نگاه آلتوسر آموزش در امر بازتولید ایدئولوژی حاکم نقشی بسیار مهم دارد. تا جایی که آموزش می‌تواند بازوی اصلی دولت برای اعمال و تداوم خواست و اراده‌اش باشد؛ چرا که در روند آموزشی، افراد به تدریج و با روش‌های ملایم و نامحسوس می‌آموزند که «چگونه» باشند و در این میان خبری از اعمال فشار مستقیم و تحکم نیست تا موجبات مخالفت یا ایستادگی احتمالی فراهم آید. در نگاه آلتوسر شریان اصلی قدرت دولت در دست نظام آموزشی است. او باور دارد که طبقه حاکم می‌تواند آموزش را جایگزین سیاست کند.(حسینی، ۱۳۹۵: ۲۴)

«در نظام سرمایه‌داری، دستگاه‌های آموزشی مهم‌ترین وسیله بازتولید نظام تقسیم کار هستند. نظام آموزشی بدین‌سان نه‌تنها روابط تولید ارزش‌ها و هنجارهای آن، بلکه نظام تقسیم کار اجتماعی و سلسله مراتب مربوط به آن را بازتولید می‌کند. با فنی‌تر شدن نظام آموزشی، خصلت بازتولیدکنندگی آن بارزتر می‌شود؛ به عبارت دقیق‌تر، نقش بازتولید مهارت‌های نیروی کار و نظام تقسیم کار اجتماعی در قالب بازتولید ایدئولوژیک صورت می‌گیرد» (بشیریه، ۱۳۷۳: ۲۸)

آلتوسر ابزارهای دولت را برای پیشبرد اهداف و خواسته‌های صاحبان قدرت، تحت دو عنوان «دستگاه سرکوبگر دولت» و «دستگاه ایدئولوژیک دولت» معرفی می‌کند و معتقد است نظام حاکم با استفاده از هر دوی این ابزارها ارزش‌ها و عوامل بقای خود را بازتولید می‌کند.

آلتوسر به این نتیجه می‌رسد که دستگاه دولت شامل دو مجموعه نهادهای متمایز اما دارای فصول مشترک است به زعم او از یکسو دولت شامل تمام آن چیزی است که نظریه مارکسیستی به منزله دستگاه دولت می‌شناسد:آن نهادهای سرکوبگری که طبقهٔ حاکم از طریق آنها قانون خود را اعمال می‌کند. آلتوسر این بخش را «دستگاه سرکوبگر دولت» می‌نامد. از سوی دیگر آلتوسر نشان می‌دهد که دولت هم‌چنین شامل «دستگاه‌های ایدئولوژیک دولت» نیز هست. این دستگاه‌ها نهادهایی ظاهراً متمایز و تخصصی‌اند و شامل دستگاه ایدئولوژیک، دینی، آموزشی، خانوادگی، قانونی، سیاسی، تجاری، ارتباطی و فرهنگی‌اند. تفاوت بنیادین دستگاه سرکوبگر دولت با دستگاه ایدئولوژیک دولت این است که دستگاه سرکوبگر بر اساس اعمال خشونت عمل می‌کند و دستگاه ایدئولوژیک براساس ایدئولوژی» (همان: ۱۱۶-۱۱۵)

زندگی درون این گفتمان‌های ایدئولوژیک موجب می‌شود تا افراد خود را ملزم به پیروی و اطاعت بی چون و چرا از ایدئولوژی اجتماعی غالب در هر دوره زمانی بدانند، چرا که دولت یا همان نیروی حاکم و مسلّط علاوه بر ابزار ایدئولوژیک از ابزار اعمال فشار و قدرت و حق سرکوب‌گری نیز برخوردار است.

در رمان آتش بدون دود شاهد دو ایدئولوژی کلی هستیم، یکی ایدئولوژی درونی حاکم بر جامعه ترکمن و دیگری، ایدئولوژی حکومتی.

 هر دوی این ایدئولوژی‌ها، فارغ از وسعت محدوده تحت سیطره خود تلاش می‌کنند با سازوکارهایی که در اختیار دارند، افراد را ملزم به ظاهرشدن در نقش‌های از پیش تعیین‌شده خود نمایند. در این بخش ناهمسویی با ایدئولوژی را در دو بخش ایدئولوژی قومی و ایدئولوژی حکومتی، بررسی می‌نماییم.

گذار سوژه از ایدئولوژی قومی

کارلوتولیو و افشار به نقل از ماشری می‌نویسند:«اگر فرد برای تغییر نیازمند آن بود که جامعه پیش از او به طور مکانیکی و کسی چه می‌داند، براساس کدام نیروی ماوراء انسانی تغییر یابد، هرگز هیچ دگرگونی‌ای رخ نمی‌داد»(۱۳۸۱: ۱۹۴).

 بر این اساس، تفکر دگرگونی و ایستادگی در برابر ایدئولوژی حاکم، ابتدا با پرورش روح انتقادی و به‌وسیله انسان‌های هوشمند آغاز می‌شود (تسلیمی، ۱۳۹۴: ۱۵۸)

 در رمان «آتش بدون دود» اولین کسی که اصول جامعه ترکمن را هرچند در سطحی محدود برهم می‌زند گالان یموتی است. او که قهرمان ذهنی بیشتر جوانان طایفه خود است، با بیان این سخن که اگر دلت می‌خواهد بچه‌هایت از تو اطاعت کنند، بعد از این، همان چیزی را بخواه که آنها می‌خواهند.

(ابراهیمی ۱۳۷۱، ج۱: ۶۳). باب نافرمانی فرزندان از پدران را می‌گشاید و این در حالی است که

در صحرا، اطاعت پسران از پدران رسمی بسیار ریشه دار و استوار بود» (همان: ۶۳)

گالان در این زمان شخصیتی خاص، دست نیافتنی و سرشناس است، البته به‌واسطه داشتن شجاعت و مهارت و قدرت؛ اما وجود شخصیت سنت‌شکنی چون او، زمینه‌ساز مقاومت‌های بعدی در برابر ایدئولوژی قومی-اجتماعی می‌شود.

با ظهور آلنی و رفتنش به شهر، تحصیل و اطلاع یافتن وی از اوضاع اجتماعی جامعه ایران، دوران جدیدی از تقابل افراد با ایدئولوژی‌های مرسوم در جنبه‌های مختلف زندگی رقم می‌خورد.

نقد آتش بدون دود | تحصیل آلنی و درخت مقدس

زمانی که آق وایلر تصمیم می‌گیرد آلنی را برای تحصیل به شهر بفرستند، با مخالفت‌های اهالی اوبه مواجه می‌شود؛ زیرا بر اساس اعتقاد و قوانین قوم یموت، افراد طایفه حق نداشتند با شهری‌ها و یا فارس‌ها ارتباط برقرار کنند و علت این قانون، این‌گونه بیان شده است:

«ما دشمن شفا نیستیم؛ دشمن آن‌هایی هستیم که به بهانه درمان، درد می‌فروشند. وقتی پای نوکر شهری به این جا باز شد، پای خود شهری هم باز می‌شود. ما کم بد دیده‌ایم از این فارس‌ها؟ کم به ما ستم کرده‌اند؟ کم از ما کشته‌اند؟ کم از ما گندم و گوسفند به زور گرفته‌اند و تهمت غارتگری هم به ما زده‌اند؟» (همان: ۲۴۳) به این ترتیب گویی اهالی اینچه‌برون تمامی شهری‌ها را نماینده زورگویی‌های نظام حاکم می‌دانند و چون از جانب دست‌نشاندگان حکومت پهلوی مورد آزار قرار گرفته‌اند، این تجربه تلخ را به همۀ افراد و امور تعمیم می‌دهند و آق‌اویلر را از تصمیمش برحذر می‌دارند.

مردم اینچه‌برون آن قدر تحت تأثیر اندیشهٔ ترس از ارتباط با فارس‌ها هستند که همواره در هر ارتباطی خود را از پیش باخته تصور می‌کنند و ترجیح می‌دهند خاطرات تلخ پیشین را از نو نیازمایند؛ اما آق‌اویلر در پاسخ به اهالی می‌گوید:«ما اهل این سرزمینیم و همیشه بوده‌ایم. پس چرا نباید سهمی از آنچه که در این

سرزمین وجود دارد از ثروت و دانش نصیب ما هم بشود؟» (همان: ۲۴۴)

سفر آلنی به شهر و تحصیل او ایستادگی در برابر تفکری است که سال‌های سال مردم خود را ملزم به رعایت آن دانسته‌اند و اکنون از برهم‌خوردن این قانون واهمه دارند تا حدی که آق اویلر از پیامدهای این سفر تحت عنوان «جنگی که در پیش دارد» یاد می‌کند.(همان: ۲۴۰)

در این میان علاوه بر مخالفت افکار عمومی بر اساس عرف و عادت دیرین جامعه، شاهد مقابله آلنی با درخت مقدس نیز هستیم؛ اگر مردم از ترس محو شدن فرهنگ ایدئولوژی قومی خود در دل ایدئولوژی حکومتی، مخالف این سفر و هرگونه ارتباط با خارج از صحرا هستند، آیدین، به عنوان متولی درخت، از هدف این سفر یعنی تحصیل و علم‌آموزی و آگاه‌شدن می‌ترسد و از بیم از دست دادن سلطه خود بر اندیشه‌های دینی و مذهبی آمیخته با خرافه مردم، با آن مخالفت می‌کند.

یاشویلی در سفر آلنی خطری احساس کرده بود عظیم و ترس‌آور. او پیش از این هم در وجود اوجاها رنگی از کفر دیده بود و حس کرده بود که دیر یا زود تبر یکی از آن‌ها به تنه درخت مقدس خواهد خورد» (همان: ۳۳۲) گفته شد که مردم اینچه برون به شدت تحت تأثیر هژمونی درخت مقدس و سلطه ملا آیدین بودند و آن‌چه اساس و پایه‌های این سلطه را تقویت می‌کرد، ناآگاهی مردم و فرصت‌طلبی ملا آیدین بود. ماشری می‌گوید «علم زایل‌کننده ایدئولوژی است» (استوری، ۱۳۸۵: ۸۵)

بر این اساس اقدام به علم‌آموزی از سوی آلنی اولین ایستادگی در برابر اندیشه تقدس درخت است همان گونه که خود آلنی نیز با سخنانش این مسأله را در ذهن همگان تقویت می‌کند.

«من درخت نیستم، انسانم و روزی باید که وظایف انسان‌ها از همه درخت‌ها و همه دروغ‌های وابسته به آسمان پس گرفته شود و به انسان‌ها سپرده شود» (ابراهیمی، ۱۳۷۴: ج ۱/ ۲۷۲).

در این جملات، آلنی، اندیشه‌های مذهبی ملا آیدینی و تمام باورهای اشتباه قومی را که بنابر عادت سال‌ها دوام یافته‌اند به مبارزه می‌طلبد و یقین دارد که با آگاه کردن مردم، می‌تواند این عقاید ناصحیح را از بین ببرد. «همان‌گونه که پس از بازگشت از شهر این کار را آغاز می‌کند. آلنی جلوی چادرش درست روبه‌روی درخت مقدس و نزدیک راه باریکی که به درخت می‌رسید سایه‌بانی بر پا کرد. جامه‌دان و کیف طبابتش را کنار دست نهاد و خود، دوزانو بر خاک نشست در انتظار بیمار و چنان نشست که گویی برای ابد نشسته است و به خاک چسبید که گویی ریشه تا اعماق زمین دوانده است. اگر نفس نمی‌کشید و لبخند نمی‌زد خود درختی بود در برابر درخت مقدس» (همان: ۵۶۷).

در این توصیف ابراهیمی به خوبی رویارویی آلنی با درخت را به تصویر کشیده است. وجود آلنی و کیف طبابتش علم و آگاهی و ابزارهای کارآمد با تأثیرات عینی و واقعی را در برابر اندیشه واهی و خرافیِ اثربخشیِ درخت مقدس به تصویر می‌کشد، تا جایی که خود قابلیت تبدیل‌شدن به یک درخت جدید را در دید افراد می‌یابد.

مردم، تحت سلطه اندیشه‌های اعتقادی القا شده از طرف آیدین، درخت را نماینده خدا می‌دانستند و درمان دردها و مشکلات‌شان را از آن می‌خواستند و وقتی هم که نتیجه‌ای نمی‌گرفتند، مسأله را به قضا و قدر نسبت می‌دادند؛ اما آلنی می‌توانست بسیاری از دردهایشان را درمان کند؛ پس چرا خود او نماینده‌ای از جانب خدا نباشد؟ و به این ترتیب آلنی با اندیشه تقدس درخت جنگید و به تدریج آن را محو نمود.

نقد آتش بدون دود | گذار سوژه از ایدئولوژی حکومتی

تصور و نقشهای غالب حکومتی

در این رمان که در دوره حکومت پهلوی اول و دوم اتفاق می‌افتد، نگاه حکومت نسبت به ترکمن‌ها نگاهی آمیخته با تحقیر و سرکوب است و ترکمن‌ها از جانب حکومت به عنوان افرادی سطح پایین شناخته می‌شوند که حتی شایسته یادگیری سواد هم نیستند. به گفته رضاخان ترکمن‌ها حق نداشتند در مجامع عمومی به زبان خود حرف بزنند و یا رسوم قومی خود در زمینه عزا و عروسی را به جا آورند.(ابراهیمی، ۱۳۷۱، ج ۲: ۵۷-۵۶) جهت‌گیری حکومت در برخورد با ترکمن‌ها نیز مبتنی بر قرار دادن آن‌ها در نقش‌های سطح پایین اجتماعی بوده است؛ به این معنی که اگر طی سالیان گذشته مردم ترکمن صحرا به خاطر عدم توجه حکومت مرکزی از امکانات اولیه فرهنگی-اجتماعی و رفاهی همچون مدرسه، مسجد، درمانگاه و… بی‌بهره بوده‌اند، اکنون نیز لزومی ندارد که چنین امکاناتی داشته باشند؛ زیرا نقشی که از سوی حکومت برای این طبقه از افراد مشخص شده در حد کشاورزی، دامپروری و… است. در متن رمان، طی سفر یکی از وزرای پهلوی به ترکمن صحرا، شاهد این نوع نگرش هستیم.

«آن وزیر موقر که مایه افتخار فرهنگ و ادب یک ملت بود از آن مکان رفیع فریاد زد:می‌گویند شما ترکمن‌های مطیع نجیب شریف سر به زیر زحمتکش، از دولت مدرسه می‌خواهید. همه‌تان بدون استثنا می‌خواهید تحصیل کنید و باسواد شوید. آدمیزاد چه حرف‌ها می‌شنود. واقعاً آخر اگر قرار باشد همۀ مردم یک مملکت باسواد و دکتر مهندس بشوند، آن وقت چه کسی حمالی کند؟ چه کسی خاکروبه‌کشی کند؟ چه کسی رختشویی کند؟ بله؟» (همان: ۳۸۴)

در این سخنان انتظاری که وزیر از ترکمن‌ها دارد این است که در نقش‌های تعیین‌شده و تقسیم‌شده از سوی حکومت ظاهر شوند و به این ترتیب اندیشه ایستادگی در برابر هژمونی حاکم را به ذهن راه ندهند.

با این که آموزش و نظام آموزشی یکی از سازوکارهای ایدئولوژیک حکومت است، اما از آنجا که ترکمن‌ها چندان تابع قوانین حکومتی نیستند، مدرسه می‌تواند کارکردی مخالف با حکومت بیابد و از آنجا که مدرسه و آموزش موجب ارتقای سطح آگاهی افراد می‌شود، زمینه‌ساز طغیان آن‌ها علیه نظامی گردد که تاکنون بر آنها چیرگی داشته است. به همین دلیل وجود مدرسه در ناحیه‌ای که چندان تحت سیطره گروه حاکم نیست، نوعی تهدید محسوب می‌شود و وجود آن برای ترکمن‌هایی که تاکنون چوپان و کشاورز بوده‌اند نه تنها لازم به نظر نمی‌رسد، بلکه ممنوع است اما در این میان آلنی افراد جامعه خود را به ایستادگی در برابر نقشهایی فرامی‌خواند که در طول تاریخ بر آنها تحمیل شده است و شروع این مبارزه را در گرو تحصیل و آموزش می‌داند. هنگامی که محمدرضا شاه از فعالیت‌های سیاسی ترکمن‌ها خصوصاً شخص آلنى خشمگین و متعجب است «آتابای» شوهر عمه ترکمن ‌شاه به او می‌گوید:

«اینها تا چندوقت پیش، اصلاً از وضع دنیا بی‌خبر بودند، حتی نمی‌دانستند که جنگ جهانی دوم پیش آمده نمی‌دانستند کجا زندگی می‌کنند بعد راهشان به پایتخت باز شد و خبرها را بردند به صحرا» (همان، ج ۳ ۳۴۹)

به نظر می‌رسد که حکومت انتظار دارد که افراد همیشه در همین جایگاه و مرتبه مشخص خود باقی بمانند و هرگونه پیشرفت و ارتقا برای توده مردم که استعداد بالقوه مخالفت با حکومت را دارند با واکنش منفی مواجه می‌شود اما با این حال ترکمن‌هایی که سال‌ها با پافشاری بر عرف و سنت قومی خود ارتباط با خارج از ترکمن صحرا را خطا می‌پنداشتند، پس از ایستادگی در برابر این تفکر و آگاهی از اوضاع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مملکت و با استفاده از ابزار آگاهی‌بخش و روشنگر آموزش به مرحله‌ای رسیدند که دیگر نه تنها در برابر سلطه حکومت تسلیم نمی‌شوند بلکه به دنبال احقاق حقوق خود هستند.

منابع

  1.  ابراهیمی، نادر(۱۳۷۱)، آتش بدون دود، تهران: روزبهان
  2.  استوری، جان(۱۳۸۵)، مطالعات فرهنگی درباره فرهنگ عامه، ترجمه حسین پاینده، تهران، نشر آگه
  3. آلتوسر، لویی(۱۳۸۷)، ایدئولوژِ و سازوبرگ‌های ایدئولوژیک دولت، ترجمه روزبه صدرآرا، تهران، چشمه
  4.  بشیریه،حسین(۱۳۷۳)، تاریخ و اندیشه‌ها و جنبش‌های سیاسی در قرن بیستم(بخش ۱۲)/ مارکسیسم ساختگرا: لویی آلتوسر، اطلاعات سیاسی_اقتصادی، خرداد و تیرماه، شماره ۸۱و۸۲، صص۲۸-۲۲
  5. تسلیمی، علی(۱۳۹۴)، نقد ادبی، چاپ سوم، تهران،اختران
  6. فرتر، لوک(۱۳۸۷)، لویی آلتوسر، ترجمه امیراحمدی آریان، تهران، نشر مرکز
  7. کلیگز، مری(۱۳۸۸)، درسناه نظریه ادبی، ترجمه جلال سخنور، الهه دهنوی و سعید سبزیان، تهران، اختران
  8. گرین، کیت؛ لبیهان، جیل(۱۳۸۳)، درسنامه نظریه و نقد ادبی، ترجمه لیلا بهرانی و دیگران، تهران، روزنگا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات مرتبط

دکمه بازگشت به بالا