نقد آتش بدون دود | به قلم دکتر آزاده جهان احمدی
فهرست مطالب
بخش دوم: جولان ذهن نادر در میان متنها | نظری بر بینامتنیت ضمنی در آتشبدوندود
پیشنهاد میکنیم قبل از مطالعه بخش دوم یادداشت نقد کتاب آتش بدون دود، ابتدا بخش اول آن را از روایتی از محوشدن هنرمندانه هنجارها و ایدئولوژی قومی در رمان آتش بدون دود بخوانید.
نظریه بینامتنیت (Intertextualite) که واضع آن ژولیا کریستوا است، درباره ارتباط متون با یکدیگر بحث میکند. بر اساس این نظریه هیچ متنی خالص و مستقل نیست؛ در واقع متن پدیدهای خود بسنده و بسته نیست، و هر متنی از دل متون پیشین به وجود میآید و بر متنهای پیشین تأثیر دارد. البته روابط بینامتنی در میان نظامهای نشانهای جهان به ویژه متون ادبی همواره وجود داشته است اما شکل یافتن و طرح آن به عنوان یک نظریه در قرن اخیر صورت گرفته است.
ژنت بینامتنیت را به سه گونه پیوند بینامتنی صریح-تعمدی، پنهان-تعمدی و ضمنی تقسیم میکند. بینامتنیت صریح- تعمدی حضور آشکار یک متن در متن دیگر است. به صورتی که نویسنده تمام یا بخشی از متن آثار گذشته را در اثر خود میگنجاند. نقل قول، اقتباس، درج، تضمین در گروه این نوع بینامتنیت جای میگیرد. بینامتنیت پنهان-تعمدی حضور پنهان یک متن در متن دیگر است. این نوع بینامتنیت میکوشد تا مرجع خود را پنهان کند. ژنت سرقتهای ادبی-هنری را از این دسته بینامتنیت میداند. دسته سوم بینامتنیت ضمنی است که در آن مولف قصد پنهان کردن بینامتنیت را ندارد و نشانههایی در متن به کار میبرد که با آنها میتوان بینامتن را تشخیص داد اما هیچگاه به صورت صریح بیان نمیگردد. در این نوع بینامتن دانش مخاطب در کشف و درک آن تاثیر مستقیم دارد.(ر.ک نامور مطلق، ۱۳۸۶: ۸۸-۸۴)
در نقد کتاب آتش بدون دود، در تحلیل بینامتنی و بررسی تأثیرات ادبیات کهن فارسی در آن، میتوان از سه وجه تأثیرات زبانی، تأثیرات شگردی و تأثیرات اندیشگانی که ذیل بینامتنیت ضمنی قرار میگیرند، سخن راند. اما در این نوشتار بر تاثیرات شگردی متمرکز هستیم.
بررسی و نقد کتاب آتش بدون دود
آتش بدون دود برجستهترین اثر داستانی ابراهیمی است که آن را در هفت جلد گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ، واقعیتهای پرخون، حرکت از نو، هرگز آرام نخواهی گرفت و هر سرانجام سرآغازی است نگاشته است. این اثر جایزه لوح زرین و دیپلم افتخار «بیست سال ادبیات داستانی ایران» از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را برای نویسنده به ارمغان آورد. نویسنده سه جلد نخست آن را که داستانی رمانتیک و درباره مشکلات جغرافیایی و طبیعی ترکمنهاست پیش از انقلاب (سال ۱۳۵۲) نوشت و براساس آن مجموعه تلویزیونی آتش بدون دود را ساخت؛ سپس چهار جلد دیگر را که بعد سیاسی-تاریخی دارد، پس از انقلاب سال (۱۳۷۱) چاپ و منتشر کرد. داستان بر پایه یک افسانه ترکمنی شکل گرفته است. عنوان رمان بخشی از یک ضربالمثل ترکمنی است که می گوید:«آتش بدون دود نمیشود و جوان بدون گناه» و نویسنده در صفحاتی از اثر (ج ۲ صص ۱۷۲، ۱۵۷ و…) به آن اشاره میکند. ابراهیمی که دورانی از زندگی خود را در صحرای ترکمن گذرانده و با این محیط آشنا شده، با زبانی شاعرانه، طبیعت صحرا، آیینها و رسوم کهن قوم ترکمن را توصیف و روایت میکند و روحیه جنگاوری قوم ترکمن را به تصویر میکشد. داستان از دوره قاجار و پادشاهی ناصرالدین شاه آغاز میشود و تا زمان محمدرضا پهلوی ادامه پیدا میکند. قوم ترکمن در این دوران همواره مورد آزار و فشار حکومت ایران و هجوم روسیه تزاری قرار داشتند. برخی آداب و رسوم غیر متعارف ترکمنها هم بر این فشارها میافزود. مکان داستان در سه جلد نخست صحرای ترکمن(ایری بوغوز، گومیشان اینچه برون) و گنبد است اما از جلد چهارم به بعد حوادث داستان بیشتر در تهران و گاه صحرای ترکمن، شهرهای دیگر ایران و خارج از ایران (فرانسه) میگذرد. اصلیترین درونمایه آتش بدون دود مبارزه میان خیر و شر است؛ درگیری و تقابل نسلها، رویارویی علم و جهل و سنت و تجدد، پایبندی به اعتقادات و آرمانها، عشقهای پاک، رسوم و افسانههای قوم ترکمن، ضرورت ایجاد وحدت میان اقوام مختلف ایرانی، وطندوستی، پرداختن به مشکلات اجتماعی، مبارزات سیاسی علیه ظالمان، و مذهب و نگاه عرفانی بـه مذهب از دیگر موضوعاتی است که ابراهیمی به آن می پردازد. (صادقی، ۱۳۹۱: ۳۹۰-۳۸۷)
از نظر سبکی آتش بدون دود رمانی رئالیستی است اما مؤلفههایی چون احساسگرایی نشان میدهد نویسنده گاهی به رمانتیسم گراییده؛ از سویی دیگر نویسنده گاه از مؤلفههای روایت مدرن هم استفاده کرده و تلفیق دو شیوه کلاسیک و مدرن، آتش بدون دود را به روایت پستمدرن نزدیک کرده است.» (نوری، ۱۳۸۸: ۹۳) نویسنده تقریباً از همه عناصر داستانی در روایت استفاده کرده است؛ اما گفتگو، راوی و زاویه دید از مهمترین عناصر به کار رفته در رمان هستند. گفتگو در آتش بدون دود، سهم عمدهای در انتقال اطلاعات به مخاطب را برعهده دارد و ابراهیمی به خوبی آن را برای پیشبرد داستان به کار میبرد. در مجموع میتوان گفت این اثر یکی از برجستهترین آثار ادبیات داستانی معاصر است که در ترسیم برخی آداب و رسوم قوم ترکمن موفق بوده است.
بینامتنی ارتباط آتش بدون دود با متون کهن که تأثیر کلی متن یا متونی بر یک متن است می تواند از نوع بیشمتنیت و گونه ضمنی باشد.
مطالعات ابراهیمی در متون کهن فارسی و تالیف آثار پژوهشی در این زمینه (براعت استهلال و لوازم نویسندگی) نشان میدهد که وی به خوبی با برخی فنون و شگردهای روایی به کار رفته در متون کهن آشنا بوده است و آثار داستانیاش نشان میدهد کوشیده از این شگردها در روایت داستان خویش بهرهمند شود.
در آتشبدوندود ارتباط بینامتنی و تاثیرات زبانی در گزینش واژگان کهن، ویژگیهای دستوری، ویژگیهای بلاغی، تاثیرات شگردی و تاثیرات اندیشگانی جلوه خاصی دارند.
در این رمان غالب شگردهای به کار رفته از نوع بینامتنیت ضمنی است. در ادامه درباره دو مورد از این شگردها که ضمن تاثیرات شگردی قرار میگیرند، سخن خواهم گفت.
نقد کتاب آتش بدون دود | براعت استهلال
نادر ابراهیمی در کتاب براعت استهلال، خوش آغازی در ادبیات داستانی می نویسد:«در ادبیات ایران زمین با توجه به قدمت چند صد سالۀ اصطلاح براعت استهلال و پیشینه پنج هزار ساله انواع داستان میتوانیم قاطعانه بگوییم که داستاننویسان و شاعران نامدار ما پیوسته به مسأله خوش آغازی به عنوان یک امر فنی-هنری بلاغت میاندیشیدهاند و به آن میپرداختهاند» (ابراهیمی، ۱۳۷۸: ۳۹-۳۸)
او براعت استهلال را به انواع مختلف موضوعی شخصیتی، زبانی و بیانی محتوایی تصویری و… تقسیم و سپس آغاز برخی از داستانها و حکایات در متون کهن از جمله شاهنامه فردوسی و تعدادی از داستانهای معاصر را بررسی میکند. ابراهیمی با شناختی که دارد، آشکارا میکوشد این شگرد ادبی را در آتش بدون دود به کار برد.
طبیعیترین و زیباترین براعت استهلال در آغاز جلد اول آمده است که در چند سطر نخست موضوعات کلی و تمام آنچه قرار است در چند جلد به خواننده انتقال پیدا کند، به اشاره بیان میشود.
گوکلان به یموت دختر نمیدهد و از یموت دختر نمیآورد. هنوز هم. بیشک، در این سالها، سدهایی شکسته است و فروریخته است. اندیشه در راه است تا عادات را سرنگون کند. ما به وحدت نیازمندیم همانگونه که به آب و عشق.» (۱/۹)
درونمایههای اصلی رمان در همین چند سطر بیان میشود؛ اختلاف بر سر آب، عادات ناپسند و کینهورزیها که مانع پیوند میشود، عشق، نیاز به وحدت، مبارزه با جهل و نیاز به حاکمیت اندیشه موضوعاتی است که سرتاسر آتش بدون دود را در بر گرفته است و ابراهیمی ساده و صادقانه در همین ابتدا آن را با مخاطب در میان میگذارد. آغاز جلد ششم نیز با شعری از شاملو درباره «آمان جان آبایی» قهرمان تاریخی ترکمن است که به شهادت وی و تأثیرات این واقعه بر مردم اشاره دارد و آوردن آن در آغاز این مجلد که فصلی درباره این حادثه دارد براعت استهلال مناسبی است.
«دختران دشت/ دختران انتظار/ دختران امید تنگ/ در دشت بیکران…/ از زخم قلب آمـان جـان / در سینه کدام شما خون چکیده است؟… بین شما کدام/بگویید بین شما کدام صیقل میدهد سلاح آمان جان را برای روز انتقام؟»(۱۱-۲/۱۲)
از جلد چهارم به بعد، نویسنده علاوه بر براعت استهلال هر جلد، برخی فصول را نیز با شعر یا جمله شاعرانه و حکیمانهای آغاز میکند تا ذهن مخاطب را برای آنچه اتفاق خواهد افتاد، آماده کند که گاه به افراط میانجامد و آشکاری آن از جنبه هنری آن میکاهد. چه اینکه براعت استهلال نیز مانند بیشتر شگردهای ادبی هر چه پنهانتر به کار برده شود هنرمندانهتر جلوه میکند به هر حال باید گفت ابراهیمی این شگرد ادبی کهن را شناخته و در اثرش به کار برده است. با وجود خودکرد ابراهیمی در به کارگیری این شیوه از آنجایی که اشارهای آشکار به هیچ یک از متون ادب کهن که براعت استهلال در آنها وجود دارد، نمیشود میتوان این نوع رابطه بینامتنی را ضمنی دانست.
نقد کتاب آتش بدون دود | تاثیر پذیری در صحنه پردازیها
طرح صحنهپردازی و شیوه بیان یک درونمایه نیز میتواند از مواردی باشد که نویسنده آن را از متون کهن بر میگیرد تا در قالبی تازه ساخته و پرداخته داستان خویش کند. از اصلیترین درونمایههای ادبیات نزد ملل و فرهنگهای مختلف «عشق» است که در هر دورهای و هر زبانی و هر داستانی به شکلی تجلی میکند و ظهور مییابد و با این همه، از هر زبان که شنیده میشود، نامکرر است. در ادبیات کهن فارسی نیز چه در آثار شاخص غنایی و عاشقانه چه در آثار حماسی چه در آثار عرفانی و چه در ادبیات تعلیمی بـه طـور گسترده به آن پرداخته شده است؛ به حکم «آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است» از ذکر شاهد مثال برای آن میپرهیزم و به پرداخت این درونمایه در آتش بدون دود می پردازم.
از مهمترین درونمایههای این رمان عشق است که با قلمی عفیف به آن پرداخته میشود و در سراسر زمان جریان دارد. از آنجایی که درونمایه عشق در زمان امری بدیهی است و از نظر این پژوهش بیش از آنکه کاربرد این درونمایه در زمان مطرح باشد نحوه پرداخت بــه آن و شباهت صحنهپردازی بخشهایی از رمان به آثار کهن (بویژه خسرو و شیرین نظامی) مورد توجه است در این مجال صرفاً به همان بخشها اشاره میکنم. از صحنههای آشنایی که در این اثر آمده صحنه توصیف سولماز نزد گالان است که یادآور وصف شیرین نزد خسروپرویز، پیش از دیدار آنهاست. گالان وصف سولماز را از دوستان خود میشنود و آنان میکوشند گالان را در دام عشق گرفتار کنند:
«گالان قراول رفته بود؛ اما چنان در محاصره مانده بود که قدرت کشیدن ماشه را نداشت. برادران و دوستان نزدیکش او را در حصار بسته نام سولماز گذاشته بودند: «تو هنوز برای سولماز یک دو بیتی هم نساختهای گالان… میگویند قدش از تمام گومیشانیها بلندتر است…. میگویند بهتر از همه تیر میاندازد و اسب میتازد. میگویند تمام جوانهای گوکلان عاشقش هستند… گالان ماشه را کشید… همه دست
مریزاد گفتند دام بر سر عقاب افتاده بود و تیرها بر نشانه نشسته بود. (۲۸-۱/۳۰)
صحنه دیدار آنها نیز شبیه دیدار خسرو و شیرین است که آشکارا اما با اندکی تغییر یا اشتباه از آن نام برده میشود:«سوار، در سرازیری جذبه بود و با سر میرفت گالان تا دم دمای سحر تاخت. سولماز گله کنار آبخور آورده بود و خود در جانبی از آبخور نشسته بود تا وضو بگیرد. گالان رسیده بود و اسب پنهان کرده بود و خود را نیز در پس خاکریزی این نخستین دیدار بود… و شیرین قصه برهنه نبود تا از مرمر تن سلاح وسوسه بسازد، و فرهاد قصه از آن فرهادها نبود که در برابر هر تن مرمرینی خواهشی احساس کند. پس گالان خیره شد. فضا را که پر از بوی گل سولماز بود بویید و به درون کشید. لرزشی در زانوان خود احساس کرد و زانو بر خاک نهاد که نلرزد… فاصله میان سولماز و گالان چنان بود که صدای نفس سولماز را میشنید سولماز سر برداشت و به خط افق نگاه کرد و گالان شقایق نوشکفته صحرا را دید و سرزمین دلش بهاران شد.»(۳۴/۱)
آشکاری اثر پذیری این صحنه از شاهکار نظامی ما را از هرگونه توضیحی باز میدارد.
بر اساس آنچه ذکر شد و بسیاری نمونههای دیگر که درد این نویسه نمیگنجد ابراهیمی در آفرینش آتش بدون دود تا حد زیادی از ادب فارسی تاثیر پذیرفته است. ابراهیمی از شگردهای روایی ادب کهن فارسی نیز در ساخت و پرداخت داستانش بهره گرفته است و این موضوع با توجه به نگرش حاکم که غالب شگردهای داستانی معاصر متاثر از داستاننویسی غرب است دارای اهمت است. الگوی ابراهیمی میتواند داستاننویسان جوان را در شناخت و بهرهگیری از این شگردها بر گرفته از متون کهن یاری کند.
بخشهای بعدی نقد کتاب آتش بدون دود به زودی منتشر خواهد شد.
منابع
- صادقی، معصومه (۱۳۹۱) بررسی و تحلیل تأثیر آشنایی با ادبیات کهن فارسی در داستان نویسی معاصر (با نگاهی به رمانهای سووشون جای خالی سلوچ آتش بدون دود) پایان نامه دوره کارشناسی ارشد دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس.
- نامور مطلق، بهمن (۱۳۸۶) ترامتنیت مطالعه روابط یک متن با دیگر متن ها؛ پژوهشنامه علوم انسانی شماره ۵۶، زمستان، (۸۳-۹۸)
- نوری، حمیده و قدیسه رضوانیان (۱۳۸۸). «راوی در زمان آتش بدون دود»؛ پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان دورۀ جدید، شماره ۴، زمستان.