داستانی درباره عشق، دوستی، مرگ و افسردگی | مروری بر کتاب جنگل نروژی
یکی دو ماه قبل از آن، کافکا در کرانه را خوانده بودم و فهمیده بودم که رئالیسم جادویی، آنگونه که موراکامی مینویسد چیزی نیست که دوستش داشته باشم. پس همانجا موقتاً پرونده موراکامیخوانی را بسته و کناری گذاشته بودم تا در فرصتی مناسب، شانس تازهای به او بدهم. اما در همان مدت کوتاه، انگار ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم داده بودند تا وارد هر جمعی که میشدم و هر صفحهای را که باز میکردم یک نفر بیاید و در مدح موراکامی و خصوصاً رمانی به نام جنگل نروژی خطابهای مفصل ایراد کند. در نهایت، در یک روز تابستانی وقتی گرمای هوا توانایی انجام هرکاری را از من گرفته بود، صفحات اول این رمان را خواندم و همانجا بود که با یکی از رمانهای محبوبم آشنا شدم. با مرور این کتاب همراه چیکتاب باشید.
فهرست مطالب
تجربه من از مطالعه رمان جنگل نروژی چه بود؟
بیاغراق، این رمان باعث شد عاشق موراکامی شوم. اگر جنگل نروژی را نخوانده بودم، بعید بود بخواهم به این زودی به سراغ بقیه نوشتههایش بروم. حتی بعد از آن بود که رمان کافکا در کرانه، که پیشتر زیاد برایم دوستداشتنی نیامده بود هم جذابیتی تازه پیدا کرد.
خواندن جنگل نروژی برایم زیاد طول نکشید. درواقع تا زمانی که به صفحه آخر برسم نتوانستم زمین بگذارمش. داستانی که موراکامی در حال روایت کردن آن بود آنقدر واقعی به نظر میرسید که تنها با چند ثانیه بستن چشمهایم میتوانستم میدوری، واتانابه و نائوکو را در حال پرسه زدن در خیابانهای توکیو ببینم.
بعد از آن چنان علاقهای به جنگل نروژی پیدا کردم که نه تنها بعداً دوباره باز هم به سراغش رفتم، بلکه دنبال کردن ویدئوهای طرفداران موراکامی در یوتیوب و اینستاگرام درباره این اثر هم برایم تبدیل به یک سرگرمی تازه شد.
هاروکی موراکامی کیست؟
آشنایی با نویسندگان برجسته، از آن جهت کار مفیدی است که باعث میشود به جهان آنها نزدیک شویم و درک بهتری از آثارشان به دست آوریم. این اتفاقی بود که پس از عمیق شدن در زندگی موراکامی برای من افتاد. بنابراین برای شناخت بهتر و تجربه لذت بیشتر از مطالعه آثار این نویسنده بزرگ، بد نیست نگاهی به زندگی شخصی و حرفهایاش بیندازیم.
هاروکی موراکامی نویسنده مشهور ژاپنی، در زمان نوشته شدن این یادداشت مردی ۷۴ ساله است. امروز بیش از ۴۰ سال از زمانی که نخستین رمان موراکامی، تعقیب گوسفند وحشی به بازار آمد میگذرد.
موراکامی که تا آن زمان، یعنی پیش از ۳۰ سالگی هیچ چیزی ننوشته بود پس از موفقیت غیرمنتظره اولین رمانش، شغل قبلی خود را ترک کرد و یک نویسنده تماموقت شد.
سبک غالب نوشتههای موراکامی نوعی از فراواقعگرایی به نام رئالیسم جادویی است. در این آثار، اتفاقات غیرواقعی در بستری از واقعیت شکل میگیرند. برای مثال جهان داستانی که موراکامی خلق میکند، جهانی است که اگرچه تمام ویژگیهای دنیای عادی را دارد اما در آن ممکن است گربهها حرف بزنند یا از آسمان بارانِ ماهی سالمون ببارد. اتفاقاتی که اگرچه خواننده هیچ توجیهی برایشان پیدا نمیکند اما غیرقابلباور هم نیستند!
موراکامی یک ورزشکار حرفهای است که سالهاست در مسابقات دوی ماراتن شرکت میکند. او در کتاب «وقتی از دو حرف میزنم از چه حرف میزنم؟» از تاثیر مستقیم دویدن بر حرفه نویسندگی نوشته و توضیح داده است که اینکار چگونه تعادل را در زندگیاش برقرار میکند.
موسیقی، مسائل جنسی، روابط عاطفی، فقدان، سوگ، دلتنگی و مرگ از جمله مضامینی هستند که در آثار موراکامی به صورت تکرارشونده قابل رویت هستند. بسیاری از منتقدان، این ویژگی آثار او را برآمده از زندگی و تجربیات شخصیاش میدانند.
رمان جنگل نروژی چه جایگاهی در میان سایر آثار موراکامی دارد؟
بعد از اینکه موراکامی شغل خود را رها کرد و به صورت تماموقت مشغول نویسندگی شد، رمانها و داستانهای کوتاه زیادی نوشت که یکی از مهمترینهایش جنگل نروژی بود.
انتشار این رمان به یکی از نقاط عطف زندگی حرفهای موراکامی تبدیل شد. او پس از انتشار جنگل نروژی – که برخلاف سایر داستانهایش به شیوهای جز رئالیسم جادویی نوشته شده بود – چنان شهرتی پیدا کرد که مجبور شد برای یافتن فضایی آرام برای نوشتن، از ژاپن به آمریکا نقل مکان کند!
او در اینباره گفته است:
«زمانیکه من ژاپن را ترک کردم، در ژاپن نویسنده مشهوری بودم. آن زمان مردم فکر میکردند من در جستجوی شهرت بیشتر کشورم را ترک کردهام اما واقعیت این بود که من از ژاپن رفتم تا بتوانم بار دیگر در تنهایی و بهدور از هیاهو به مسائل نگاه کنم. چون در ژاپن به یک فرد شناخته شده تبدیل شده بودم این امکان برایم وجود نداشت اما در اروپا من هیچکس نبودم.»
هرچند این آرامش نیز دیری نپایید و پس از مدت کمی، بهواسطه ترجمه آثارش به زبان انگلیسی، در آمریکا هم به اندازه ژاپن مشهور شد. بنابراین او در سال ۲۰۰۱ تصمیم گرفت دوباره به وطنش بازگردد.
پس از ترجمه رمانها و داستانهای کوتاه موراکامی به زبان انگلیسی، مترجمان بسیاری ترغیب شدند آنها را به زبانهای دیگر برگردانند. پس از آن، آثار این نویسنده به بیش از ۵۰زبان ترجمه شدند و حالا موراکامی نه تنها در ژاپن و آمریکا، بلکه در تمام دنیا نویسندهای محبوب است.
نقطه قوت رمان جنگل نروژی چیست؟
بیشک برجستهترین نقطه قوت رمان جنگل نروژی شخصیتپردازی قوی آن است. واتانابه، شخصیت اصلی و راوی داستان است. ما اتفاقات را از دریچه نگاه او میبینیم و سایر شخصیتها را آنطور که او برایمان توصیف میکند میشناسیم. حتی آنچه درباره خود واتانابه میدانیم هم آن چیزی است که او درباره خودش با ما درمیان گذاشته است.
موراکامی در این رمان، شخصیتهای قابلتأملی خلق کرده است. پسری نوجوان که میان دو عشق سرگردان است، دختری که پس از تجربه سوگ دیگر قادر به برخاستن نیست، دختری دیگر که سرشار از شور زندگی است و یک شخصیت فرعی اما به یادماندنی که تداعیکننده بچه درسخوانهای کسلکننده دوران مدرسهاند.
تمام این شخصیتها به تناسب اهمیتی که در روند داستان دارند به خوبی پرداخته شدهاند و هنر نویسنده درجایی مشخص میشود که خواننده رمان حتی پس از گذر ماهها از خواندن آن میتواند افراد شبیه به آنها را در میان انسانهایی که هر روز میبیند پیدا کند.
جنگل نروژی یا چوب نروژی؟
از رمان موراکامی دو ترجمه فارسی وجود دارد که عنوان یکی از آنها جنگل نروژی و دیگری چوب نروژی است. نام این رمان برگرفته از یکی از موزیکهای بیتلز است که در آن داستان زنی نروژی روایت میشود که در حال جمعآوری چوبهایی برای پوشاندن سقف خانهاش است. بنابراین بهنظر میرسد عبارت «چوب نروژی» ترجمه بهتری برای عنوان این رمان باشد.
اما از میان این دو ترجمه، هیچکدام بر دیگری برتری ندارد و هر دو دارای خطاها و سانسورهایی هستند که بهنظر میرسد به بدنه داستان لطمه زده است. به همین دلیل ترجیح بر این است که نسخه انگلیسی اثر را بخوانید. اما اگر قرار باشد ترجمه فارسی آن را مطالعه کنید، من ترجمه م. غبرائی را پیشنهاد میکنم.
سخن پایانی
جنگل نروژی رمانی بود که پس از مدتها، دوباره لذت خواندن یک داستان خوب را به من هدیه داد. با توجه به مضامین تکرارشونده در آثار موراکامی، طبیعی است که ترجمه نسخه خنثی شدهای از اصل آن باشد. با اینحال جذابیت قلم موراکامی بهحدی است که نتوانید تا پایان داستان کتاب را زمین بگذارید. بنابراین اگر نوجوان هستید یا یک زمانی نوجوان بودهاید، لذت خواندن این رمان را از خودتان دریغ نکنید و اگر توانستید، یک نسخه از آن را برای کتابخانهتان تهیه کنید.