به نرمی موشها به زبری آدمها | مروری برکتاب موش ها و آدم ها
اولین بار در کتابخانهای قدیمی دیدمش. کتاب رنگ و رویش رفته بود و تار و پود کاغذهایش داشت از هم گسسته میشد. صفحه اولش را باز کردم؛ هدیهای بود از دوستی به مناسبت نوروز به دوستی دیگر. با آرزوی سالی خوش و توأم با یک جمله؛ امیدوارم که فریاد بیصدای مرگ انسانیت و انسان را در این کتاب بشنوی و به یاریاش بروی چنانکه پیشتر رفتهای. جمله قلقلکم داد و کنجکاوم کرد. زبری کتاب را با دستهایم نوازش کردم و وارد دنیای موش ها و آدم ها شدم. با مرور موش ها و آدم ها همراه چیکتاب باشید.
داستان کتاب موش ها و آدم ها
نقطه آغاز سفر ما در این کتاب، طبیعتی بکر و آرام است که بیتوجه به آن چه در دور یا نزدیکش رخ داده، همواره جریان دارد. دوکارگر مهاجر با نامهای جورج و لنی درحال کوچ از مزرعهای به مزرعه دیگرند و بین راه زیر درختان و در کنار رودخانه دراز کشیدهاند. لنی سبکمغز و دیوانه اما پرزور و مهربان است و جورج ریزنقش اما زرنگ و عاقبتاندیش است. این دونفر، برخلاف سایر کارگران که بی کس هستند و تنها زندگی میکنند، همواره و همیشه باهمند. حتی در خیالات و رویاهایشان.
آنها روی چمن دراز کشیدهاند و از رویای داشتن یک مزرعه حرف میزنند. از داشتن خرگوش و اسب. از اینکه نباید مثل کارگران دیگر خوشگذرانی کنند و فقط باید کار کنند تا زمانی که صاحب آن مزرعه بشوند. جورج از لنی میخواهد حتی اگر از او خواستند هم حرف نزند. چون ممکن است صاحب مزرعه متوجه نقشه آنها برای خرید مزرعه بشود و نگذارد آنجا کار کنند. لنی عاشق نوازش موشهاست و هر چیزی که بافتی نرم دارد را میپذیرد. هر دو با هم وارد مزرعه جدید میشوند. جایی که برای آنها نه راه رسیدن به رویاهایشان، که کشتارگاه آنهاست.
این کتاب شرح حال کارگران خانه به دوش و آوارهای است که در زمانه بین دو جنگ در آمریکا زندگی میکردند. کسانی که زندگیشان در یک کولهپشتی و وسایلی کوچک و محقر خلاصه میشود. کسانی که از خیلی از حقوق طبیعیشان محرومند. حقوقی که مهمترینش حق داشتن رویا و تلاش برای بدست آوردن آن است.
بررسی کتاب
به عقیده برخی پرداختن به قصههایی با قهرمانان کارگر و رنجکشیده در ادبیات، سابقه طولانی ندارد. بعضی معتقدند که این نوع شخصیتپردازی حاصل جنبشهای سوسیالیستم و مارکسیسم است که در قرن بیستم مجال ظهور در جامعه را پیدا کردند. اینها میگویند ما پیشتر به صورت رسمی طبقه کارگر نداشتیم و مسئلهی نویسندگان در قرنهای هجده و نوزده مسئله بردهداری بوده است. با نگاه به کتابهایی با مضمون بردهداری و همچنین قهرمانان کارگر قرن بیستم، مضامین مشترکی را در بین این دو پیدا میکنیم که باعث میشود بسیاری قهرمانان کارگر قرن بیستم را، دنباله نسل بردههای عصیانگر و رنجکشیده قرن هجده و نوزده بپندارند.
نقطه آغاز ادبیات کارگری که عمدتا در ژانر ناتورالیسم نوشته میشود، ژرمینال، نوشته امیل زولاست. داستانی پر از سیاهی و رنج و انزجار درباره جامعه کارگران در فرانسه. پس از این کتاب نویسندگان دیگری از جمله آپتون سینکلر در کتاب جنگل، و ماکسیم گورکی در کتاب مادر به مسئله قهرمان در جامعه مدرن پرداختند. موش ها و آدم ها اثری در امتداد این جریان ادبی است. جان اشتاین بک که پیشتر با کتاب خوشههای خشم خودش را به عنوان نویسنده دغدغهمند قشر کارگر مطرح کرده بود، با این اثر مجدداً نگاهها را به سمت قهرمانان کارگر برگرداند.
مزرعه کتاب موش ها و آدم ها، محل ورود و خروج انسانهایی است که سرشار از ذوق و توان و استعداد منحصر به فرد خودشان هستند. اما جامعه توان بهرهمندی از آنها را جز در مزارع و پای کار ندارد و همین باعث میشود ذرهذره خودشان را فراموش کنند و در فضای سخت زندگی در مزرعه کار، حل شوند.
نقد کتاب موش ها و آدم ها
بدعت در فرم یکی از برجستهترین ویژگیهای کتاب است. جان اشتاین بک رمان خود را با الهام از مدل نمایشنامه نوشته است و اصلا در جایی گفته که ابتدا قرار بود این اثر به شکل نمایشنامه ارائه شود اما چون مخاطبان رمان بیشتر هستند، آن را به این شکل نوشته است. اما این تغییر جهت نویسنده، مانع کیفیت اثرش نشده و به خوبی توانسته فرم و محتوای خود را با هم همراه کند. این شیوه باعث شده ما بتوانیم در تعداد صفحات بسیار کم، انسانهای بیشتری را بشناسیم که تقریباً همه شخصیت هستند و کمتر به موردی برخورد میکنیم که تیپ باشد. مگر اینکه حضور اندکش به نویسنده مجال پرداخت را نداده باشد.
لنی مهمترین شخصیت کتاب است. آدم دیوانه، پرزور و کودکمآبی که نویسنده بسیار خوب از پس پرداخت آن برآمده است. به طوری که ما با دقت در دیگر آثاری که حول محور دیوانگان میچرخند، رد پایی از او را آنجا مشاهده میکنیم. لنی قدرت خیرهکنندهای دارد. او میتواند با دستهایش گردن یک انسان را بشکند یا دستهای کسی را له کند. او سهم زیادی از دنیا نمیخواهد. میخواهد موجودی نرم ولو یک خرگوش کنارش باشد تا نوازشش کند. و رویایی که در بازوهای توانمندش، نیرو بیافریند. اما جامعه کارگری فقط برای کار است؛ نه چیز دیگری. این جامعه خواستهها، نیازها و رویاهای آدمها را به نابودی میکشاند تا به پول بیشتر و محصول بیشتر برسد.
ژرمینال امیل زولا در فضای تلخ و تیره خود، یک دلگرمی به مخاطب برای تغییر میداد و آن هم حمایت کارگران از یکدیگر بود. اما ما در اینجا با چنین چیزی مواجه نیستیم. جان اشتاین بک کتاب را با تصویر یک همراهی و دوستی متفاوت آغاز میکند و هرچه بیشتر پیش میرویم، این رابطه را با دیگر انسانها نیز پیوند میدهد، اما بعد، از اندوهی حرف میزند که باعث نابودی رویاهای همه کارگران میشود و آن ایستادن آنها مقابل یکدیگر است. نویسنده به طرز هوشمندانهای برای این اتفاق در دل رمان کوچک خود یک سیر روایی تعریف کرده است. وقتی که همه حتی کارگر وفادار و جوانمرد مزرعه، اسلیم هم با کشتن سگی پیر موافقت میکند ما اولین جرقههای بیتفاوتی را مشاهده میکنیم. اتفاقی که باعث میشود دوباره به وسیله همان تفنگ و موافقت همان آدمها تراژدی بزرگتری رقم بخورد. پایانی تلخ برای کتاب که گرچه به خودی خود روشن و امیدوارکننده نیست اما با توجه به روند داستان، نویسنده خودآگاه این زخم را به خوانندگان وارد کرده تا نسبت به آنچه که دارد در جامعه رخ میدهد، آنها را هشیار کند.
ما در فصل ابتدایی و انتهایی کتاب شاهد توصیفات زیبا از یک طبیعت آرام هستیم که هیچ واکنشی نسبت به اتفاقات اطرافش ندارد. اینجا با اینکه بسیاری معتقدند مسئله قهر طبیعت مطرح میشود، اما باتوجه با پاراگراف قبلی میتوانیم بگوییم که وقتی طبیعت چه در برابر رویا ساختن و چه در برابر کشتن واکنش یکسانی نشان میدهد، یعنی برای نجات از هر وضعیتی که در آن قرار داریم نمیتوانیم خیلی روی آن حساب باز کنیم! نجاتدهنده برای جان اشتاین بک، اراده جمعی انسانهاست؛ اگر که تفنگهایشان را زمین بگذارند و روبهروی هم نایستند.
حواشی کتاب
از این کتاب تا به حال دو اقتباس سینمایی صورت گرفته است؛ اولین فیلم اقتباسی در سال ۱۹۳۹، دو سال پس از انتشار رمان، اکران شد و لون چنی جونیور در نقش لنی و بورگس مریدیت در نقش جورج بازی کرد و لوئیس مایلستون آن را کارگردانی کرد. یک نسخه سینمایی دیگر در سال ۱۹۹۲ به کارگردانی گری آلن سیناس ساخته شد که نامزد دریافت نخل طلای کن شد.
موخره
موش ها و آدم ها روایت رنجی است، که امید میآفریند و خواننده را وادار به تفکر درباره انسانیت و جامعه کارگری میکند. کتابی که حلاوت خواندن آن علی الخصوص اگر با ترجمه سروش حبیبی همراه شده باشد، میتواند تا مدتها در ذهن شما بماند و خودش را در صدر کتابهای موردعلاقهتان جا بدهد.