رژه نتها، با عطر برشهای لیمو | مرور کتاب بیرون ذهن من
تا به حال به این فکر کردهاید که بچههایی که نه میتوانند حرف بزنند، نه بنویسند در ذهنشان چه میگذرد؟ شاید شما هم مثل من تصور میکنید ذهنشان خالی ست، از هر فکر و نظری. ذهنشان شبیه کرهایست تو خالی و خاموش که به هیچ دردی نمیخورد. «ملودی» یکی از همان بچههاست. اما واقعیت این است که بیماری ملودی، تنها بدنش را از کار انداخته، ذهنش را نه. «من در محاصره هزاران کلمهام. شاید هم میلیونها… کلمات همیشه مثل دانههای برف دورم چرخیدهاند؛ ظریف و متفاوت از هم، و بدون اینکه بتوانم لمسشان کنم کف دستم آب شدهاند.» ملودی گرچه معلول است؛ اما توانایی خاصی دارد که کمتر انسانی از آن برخوردار است. او وقتی موسیقی را میشنود؛ میتواند رنگهایش را ببینید و عطر و مزهاش را حس کند. اسم ملودی به راستی با این تواناییش خوب جور است! با مرور کتاب بیرون ذهن من با چیکتاب همراه باشید.
فهرست مطالب
- ۱ داستان کتاب بیرون ذهن من
- ۲ عنوان کتاب
- ۳ افتخارات و جوایز کتاب بیرون ذهن من
- ۴ جایگاه کتاب بیرون ذهن من در بین کتابهای هم موضوع
- ۵ بیرون ذهن من را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
- ۶ لذت چشیدن واژهها
- ۷ بررسی کتاب بیرون ذهن من
- ۸ ناتوانی در مقابل توانایی
- ۹ آینهای از مشکلات اجتماعی معلولان یا تلاش برای ایجاد هویت مستقل برای آنها؟
- ۱۰ از ایده تا خلق داستان
- ۱۱ جمع بندی
داستان کتاب بیرون ذهن من
ملودی دختری یازده سالهای است که از بدو تولد دچار بیماری فلج مغزی بوده، او به خاطر این بیماری نمیتواند با دیگران حرف بزند یا از طریق نوشتن با آنها ارتباط برقرار کند. او که در درونش دختر باهوشی است با کمک خانوادهاش سعیمیکند تا در بین همکلاسیهای سالمش مورد پذیرش قرار بگیرد و به مردم ثابت کند که نه تنها عقبمانده نیست، بلکه دختر باهوشیست.
عنوان کتاب
عنوان کتاب، بیرون ذهن من، به خوبی ملودی و موقعیت او را توصیف میکند. او شبیه ماهیاش، اٌلی، که داخل تنگی زندانی بود، در درون خودش گیر افتاده است. او نمیتواند تواناییهایش را به دیگران ابراز کند. بیرون ذهن ملودی، در واقع تلاشهاییست که ملودی میکند تا دیگران او را فردی مستقل بدانند و به او توجه کنند.
افتخارات و جوایز کتاب بیرون ذهن من
این کتاب یکی از پرفروش ترینهای نیویورک تایمز برای سه سال است و همچنان در آن میدرخشد. رمان بیرون ذهن من، توانسته بیشتر از ۴۰ بار در جشنوارههای ادبی مختلف، برنده جوایز جهانی شود. که از مهمترین آنها میتوان به جایزه ژوزف فرانک اشاره کرد.
جایگاه کتاب بیرون ذهن من در بین کتابهای هم موضوع
اولین صفحات کتاب را که میخوانم ذهنم به سمت رمان «شگفتی» میرود، کتابی که هم در قالب رمان، هم در قاب سینما بسیار درخشیده است. این کتاب هم، مثل کتاب «شگفتی» در دسته رمانهای نوجوان قرار میگیرد. شخصیت نوجوان داستان، با بیماری خاصی درگیر است. اما کتاب پس از چند فصل جهان داستانش را از جهان رمانهای مشابه جدا میکند و نشان میدهد که حرف جدیدی برای گفتن دارد. اگر به رمانهایی مشابه با رمان «شگفتی» علاقهمند هستید، به این کتاب هم علاقهمند خواهید شد.
از دیگر کتابهای هم موضوع با این داستان میتوان «به کجا میریم بابا؟» اشاره کرد. این کتاب داستان تاثیرگذار تلاشها و مشکلات پدری است که سعی دارد تا زندگی بهتری برای فرزندانش بسازد؛ دو پسری که از معلولیتهای شدید جسمی و ذهنی رنج میبرند. این کتاب از این نظر که با زاویه دید والدین بچههای معلول به شرح زندگی آنها میپردازد، با کتاب بیرون ذهن من متفاوت است. اما این تفاوت میتواند دید کاملتری نسبت به مشکلات این خانوادهها به شما بدهد.
بیرون ذهن من را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب از آن دست کتابهایی ست که باید به هر کس با هر سن و سالی توصیه کرد. درست است که رمان روایت زندگی یک نوجوان است؛ اما محدودیت سنی ندارد و برای ۱۰ سال به بالا مناسب است. بنظرم واجب است هر کس لااقل یکبار در زندگیاش این کتاب را مطالعه کند. نه به جهت قوت قلم یا اندیشه فلسفی نویسنده. آن را بخواند تا بداند یک فرد با ناتوانی جسمی چگونه فکر و احساس میکند. همه ما در جهان اطرافمان با این گونه بچهها در ارتباطیم و باید بدانیم که چطور باید با آنها رفتار کنیم تا عمدی یا غیر عمدی به احساساتشان صدمه نزنیم.
لذت چشیدن واژهها
این کتاب کاری با شما میکند، تا واژهها را بچشید. کتابی که مضمونش قدرت کلمات باشد، باید هم اینچنین باشد. «آدمها از قدرت واقعی کلمات خبر ندارند. ولی من دارم. فکرها به کلمات نیاز دارند، کلمات به صدا.» این کتاب کاری با شما میکند تا مزه کلمات را احساس کنید، به واژهها جان دهید و همراه ملودی به جهان ناشناخته ذهنش سفر کنید.
توجه ویژه به حواس پنجگانه، اصلیترین دلیل موفقیت این داستان است. وجه تمایز این کتاب با سایر کتابهایی که خواندهام در همین موضوع است؛ تا حالا هیچ کتابی اینقدر حواس پنجگانهام را درگیر نکرده است. نویسنده در این کتاب، همه چیز را به خوبی تصویرسازی کرده، به طوری که خواننده به راحتی میتواند همه چیز را تصور و حتی احساس کند. این رمان پر از رنگ، بو و مزههای جذاب است. مزههایی به شیرینی آبنبات یا سر کشیدن لیموناد خنک در ظهر گرم تابستان.
بررسی کتاب بیرون ذهن من
شخصیتپردازی ملودی در این رمان به خوبی انجام شده است. به طوری که به راحتی میتوان با ملودی همذات پنداری کرد، خصوصاً اگر بچهای با محدودیتهای جسمانی در اطرافتان زندگی کند.
این داستان به خوبی از قاعده مهم «نگو، نشان بده» در داستان نویسی استفاده کرده است. نویسنده از روایتگویی صرف اجتناب کرده و با تصویرسازیهای بدیع و منحصربهفردش و دیالوگهای پیشبرنده و تاثیرگذارش همه چیز را به ما نشان داده است.
ابتدا که این کتاب را از کتابخانه الکترونیکی امانت گرفته بودم؛ تصور نمیکردم آنقدر مجذوبش شوم. اما وقتی چند فصلی جلو رفتم دیدم حیف است که این کتاب را در کتابخانه خودم نداشته باشم. مخصوصاً وقتی دیدم امتیاز بالایی از شبکه اجتماعی گودریدز کسب کرده است. این کتاب مجموعهای از خوبیها بود. از نثر زیبا و روانش گرفته، تا ترجمه خوب و دقیقش در شناساندن دنیای ناشناخته ذهن یک بچه معلول.
وقتی داشتم برای معرفی این کتاب دنبال اطلاعات میگشتم و چشمم به جلد دوم کتاب در آمازون خورد؛ خیلی ذوق زده شدم. امیدوارم به زودی جلد دوم کتاب ترجمه شود تا دوباره بتوانم از شناختن این دختر متفاوت لذت ببرم. بهترین ترجمه این کتاب، در ۳۹۶ صفحه، توسط انتشارات پیدایش به چاپ رسیده است.
ناتوانی در مقابل توانایی
«هرکسی عقب موندگیهای خودش رو داره. عقب موندگی شما چیه؟» این درست است که ملودی نمیتواند تواناییهای فیزیکی خود را کنترل کند؛ اما میتواند تواناییهای فکری پیشرفتهای را نشان دهد.
آینهای از مشکلات اجتماعی معلولان یا تلاش برای ایجاد هویت مستقل برای آنها؟
درست است که این رمان آینهای از مشکلات اجتماعی معلولان، مشکلاتی مثل عدم پذیرش توسط جامعه، مشکلات پزشکی، پلهها، دستشوییها و حتی غذا خوردن است. اما طبق گفته نویسنده هدف اصلی او از نوشتن این کتاب، این است که مردم، بچههایی شبیه به ملودی را افرادی مستقل بدانند و به آنها توجه کنند. این خیلی مهم است که بدانیم اگر کسی با موانع دنیای خودش دست و پنجه نرم میکند، متعلق به گروهی به اسم معلولها نیست! او یک فرد جداست، آدمی که بیشترین سعی را میکند تا در این جهان سخت، راه خودش را پیدا کند.
از ایده تا خلق داستان
جالب است بدانید که با اینکه ملودی، شخصیتی تماماً داستانی است؛ اما نویسنده برای خلق آن از تجربه شخصیاش در بزرگ کردن فرزندی با محدودیتهای جسمانی ایده گرفته است.
جمع بندی
بیرون ذهن من کتابی در مورد قدرت زبان است. این کتاب توانایی زبان در ایجاد درک متقابل و شکل دادن به هویت شخصی را عمیقاً بررسی میکند. ملودی، اگرچه نمیتواند صحبت کند، اما زندگی درونی غنی دارد که از طریق این کتاب با آن آشنا میشویم.
چه معرفی عالی ای… امیدوارم بتونم به زودی بخونمش.
من یاد کتاب شووآ افتادم. شووآ پسریه که یه معلولیت خاص دارد، در واقعا معلولیتی که توی دنیای واقعی وجود ندارد ولی نویسنده دقیقا میخواسته بگه که این افراد معلول هم مثل بقیه حق زندگی دارن