مرور کتابمقالات

سفر به دهه ۳۰ | مروری بر کتاب مدیر مدرسه

سفر به دهۀ سی ایران و زدن عینک جهان‌بینی به زندگی و دغدغه‌های مردم آن زمانه، برای من و شما درحال حاضر کاری غیرممکن به نظر می‌آید. اما در دنیای ادبیات، سفر به زمان‌های دور و دراز غیرممکن نیست! کتاب مدیر مدرسه نوشته جلال آل‌احمد، روایتی از مصائب پشت میزنشینی‌ها و تخته‌گچی‌ها است. داستان از زبان معلمی در دوران پهلوی روایت می‌شود که از آموزگاری به تنگ آمده و به هوای راحتی شغلی و پول بیشتر، تصمیم می‌گیرد که مدیر یک مدرسه زهوار در رفته بشود. مدرسه‌ای که بدون سرپرستی فردی منضبط است. اما غافل از اینکه دغدغه‌ها و ماجراهای ریز و درشت دانش‌آموزان، تن به راحت‌طلبی نمی‌دهد! “آل‌احمد” در سال‌هایی تجربۀ آقا معلم شدن را داشته و همین می‌تواند دلیل خوبی برای همراهی با این کتاب باشد. برای آشنایی بیشتر با کتاب مدیر مدرسه ادامه این مطلب را از چی کتاب بخوانید.

کتاب مدیر مدرسه روی میز بررسی

در همان سال‌های ابتدایی انتشار این قصۀ ۱۲۶ صفحه‌ای، جنجال‌های زیادی صورت گرفت. به طوری که «جمال‌زاده»ی داستانویس نقدی بر آن نوشت و این داستان بیشتر از قبل خوانده و دست به دست چرخید. علت شهرت کتاب مدیر مدرسه جلال آل احمد قطعا به دلیل ویژگی‌های خاص نثر و همچنین به پختگی رسیدن قلم او بعد از چند اثر موفق و ناموفق است. با این حال قصه‌نویسی یک روشن‌فکر که در حزب توده بوده، برای هر کسی در آن سال‌ها می‌توانست مهم باشد.

کتاب مدیر مدرسه: لطفا نفس نکشید!

انسجام متن کتاب مدیر مدرسه آن قدری بالا هست که اجازه یک نفس خواندن در چند ساعت از روز را به شما بدهد. داستان مثل یک فیلم که روی دور تند پخش شده باشد، سریع و بدون اضافات و برهم‌زدن تمرکز خواننده روی موضوع اصلی نوشته شده است. هرچند که گاه‌گاهی از نفس می‌افتد و با ماجراهای کم‌اهمیت پر می‌شود، اما با نادیده گرفتن و چشم‌پوشی، می‌توان امیدوار به نبض قصه بود.

دو کوچه بالاتر

کشش بالای قصه کتاب مدیر مدرسه توانایی این را دارد که دست خواننده را از مدرسه و دانش‌آموزان گرفته و به چند متر آن طرف‌تر بکشاند. هر چند زوایۀ دوربین نویسنده، کاشته روی مدرسه است، اما دید وسعت‌دارش پازل ذهنی جامعه‌شناسی آن سال‌ها را تکمیل می‌کند. از کارمند‌های دولتی گرفته تا مردم فرودست که داستان برای آنها روایت می‌شود.

آهای مردم! من شبیه کسی نیستم

هرچند آل‌احمد این جمله را به زبان نمی‌آورد، اما می‌شود در نقطه به نقطۀ آثارش علی الخصوص کتاب مدیر مدرسه متوجه این حرف شد:

اول: جنس متفاوتی از نثر که به هیچ ‌یک از هم‌نسلانش شباهتی ندارد. زبان بریده بریده و پر از سر هم کردن لغات، شکستن قواعد دست‌و‌پاگیر نوشتاری از جمله نکاتی است کهمی‌توان به ویژگی خاص قلم او برمی‌گردد.

دوم: طنز خفیفی که همراه با نقد جامعه تلخی‌اش ته گلو را می‌زند. نوشته‌های آل احمد معمولا همیشه همراه با نقدهای زیرکانه‌ای است که با قصه آمیخته شده‌اند و مخاطب را در آخر به فکر فرو می‌برند. البته بعضی وقت‌ها از بالای منبر، پایین بیا نیست!

سوم: صراحت و خلاقیت‌های کمتر دیده شده. نویسندگان زیادی برای کنار گذاشتن تعارفات در پاستوریزه کردن متن دست به قلم برده‌اند. اما جلال طوری این سبک را برای خود به ثبت رساند که کمتر شباهتی به دیگران پیدا بکند.

پا روی دم پهلوی

جلال آل‌احمد از آن نویسنده‌هایی است که داستان‌هایش را در جهت رساندن پیام‌ها و نقدها، هدفمند می‌کند. کتاب مدیر مدرسه تندوتیزترین نقدها را به همراه دارد. نقدهایی که توانست او را در بین نویسنده‌های معترض به ثبات بیشتری برساند.

درقسمتی از فقر عریان و فاصله‌های طبقانی می‌گوید:

«خیلی زود فهمیدم که ظهر در مدرسه ماندن مسئلۀ کفش بود. هرکه داشت نمی‌ماند. این قاعده درمورد معلم‌ها هم صدق می‌کرد اقلا یک پول واکس جلو بودند.»

یا در بخش مشهوری از فصل یکم به تمسخر حکومت شاهنشاهی می‌پردازد:

«با شیر و خورشیدش که آن بالاسر سه‌پا ایستاده بود و زورکی تعادل خودش را حفظ می‌کرد و خورشید خانم روی کولش با ابروهای پیوسته و قمچیلی که به دست داشت.»

البته پشت پای بیشتر او برای گذشتۀ روشن‌فکری‌اش در «خسی در میقات»، «غرب‌زدگی» و «در خدمت و خیانت روشن‌فکران» مشهودتر است. به طوری که سال‌ها بعد آثار جلال آل‌احمد هم‌ردیف کتاب‌ها و اندیشه‌های انقلابی و مورد توجه سیاست‌مدارانی مثل رهبر انقلاب قرار گرفت.

پایان‌بندی

درطول خواندن کتاب مدیر مدرسه با اتفاقات ریز و درشت روزمره روبه‌رو هستیم. خواننده ممکن است ازاین روند معمولی و بدون حادثه علامت سوال بزرگی در ذهنش شکل بگیرد. اما ضربه‌های کاری برای دو فصل آخر داستان است. جایی که اوج قدرتمندی آل‌احمد به نمایش گذاشته می‌شود. قلب بیشتر و بیشتر می‌تپد و طوفان کلمات کوبنده‌تر می‌شود، تا که ورق بزنید و با خواندن بخش پایانی همه چیز تمام شود. دقیقا مثل آب سردی می‌ماند که روی کسی بریزی. پس خیالتان از بابت پایان متناسب و شاید دلچسب راحت باشد.

کتاب مدیر مدرسه: این یا آن نسخه؟

از سال‌ سی‌وهفت تا حالا کتاب مدیر مدرسه ناشران مشهور و نامشهور زیادی را به خود دیده است. در این لیست بلند‌ بالا: فردوس، مجید و جامه‌دران پررنگ‌تر هستند. کتاب به دلیل داشتن صراحت و الفاظ رکیک ممکن است دچار حذفیاتی شود که نشر «جامه‌دران» از این قاعده مستثنا نیست! «مجید» را برسی نکرده‌ام، اما با خواندن نسخۀ «فردوس» متوجه حذفیاتی نشده‌ام و فکر کنم قابل اعتماد‌ترین نسخه، برای همین انتشارات باشد.

در آخر

کتاب مدیر مدرسه را دوبار خوانده‌ام. برای هر بار هم اعتقاد داشتم، پرچم‌دار تفاوت قلمی و فضای متفاوت در ادبیات داستانی ایران است! بارها در بین طنز نیشدار آل‌احمد لبخند زدم و یا باتجربه‌های خام مدیر مدرسه هم‌دردی کرده‌ام! این اثر می‌تواند گزینۀ مناسبی برای رفع دل‌زدگی‌ها از نثر‌ها و کتاب‌های تکراری باشد. کوتاهی و روایت بدون پیچیدگی، این امکان را می‌دهد که همراهتان باشد. چه توی خانه چای گرم دستتان باشد و چه دستگیرۀ اتوبوس، شما را غرق در خودش می‌کند و شاید بتواند احساس خوبی را از یک داستان جذاب و جاندار منتقل بکند.

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا