مرور کتابمقالات

ساحلی ۱۰۰ کیلومتر دورتر از دریا | مروری بر کتاب ساحل تهران

صدای تیر و ترکش و خمپاره، چهره‌های خسته اما با نشاط، پوتین‌های خاکی، پلاک خونی، شب شعر دفاع مقدس، خاطره گویی در محافل یادواره، اردوهای راهیان نور، قطعه‌ی شهدای بهشت زهرا و مردانی زمینی، اما اسطوره گون که در مناسبت‌های گوناگون، فلان جشنواره و مسابقه دفاع مقدس، به سراغشان می‌رویم، پای حرفهایشان می نشینیم، اشکی می‌ریزیم،اه حسرتی می‌کشیم و بعد با لوح و تقدیرنامه با آنها خداحافظی می‌کنیم و راهی‌شان می‌کنیم تا جشنواره و مراسمی دیگر و سر به زندگی زمینی خود گرم می‌کنیم و فراموش می کنیم آنها هم افرادی از جنس ما هستند که روزگاری، بر زمینی بودن پا گذاشتند و اوج گرفتند، اما حالا، تا روز عروج‌شان باید میان ما گذران زندگی کنند اما بی‌دست یا پا یا چشم یا … و گاه با روانی ناآرام! چیزهایی که برای امنیت امروز ما فدا کردند. مجید قیصری، که خود از سال ۶۳، تجربه حضور در جبهه‌های جنوب و کردستان را داشته، در آثار متعددی، به زوایای دیده نشده جنگ پرداخته. در کتاب ساحل تهران نیز، به زوایای مختلفی از جنگ، که در بطن زندگی شهری، محو و گم شده‌اند پرداخته است. با مرور کتاب ساحل تهران همراه چی‌کتاب باشید.

داستان کتاب ساحل تهران

مجید قیصری در هر یک از پنج داستان کتاب ساحل تهران، به جلوه‌ی متفاوتی از اثر جنگ، بر روی زندگی افراد پرداخته است. این پنج داستان، اگر چه در نقاطی کلیدی، مانند مرد، رابطه‌ی پدر و فرزندی و جنگ با هم اشتراکاتی دارند، اما هر کدام وجه متفاوتی را در پی گرفته‌اند. 

در داستان «یادم نمی‌آد» به روبرو شدن دو مردِ جنگ پرداخته است. یکی پا ندارد و دیگری چشم. یکی تنهاست و دیگری با فرزندی، اما نه از جنس تفکر و آرمانش، یکی با آنچه بر او گذشته کنار آمده و دیگری با ذهنی آشفته و هراسان از فراموشی و از دست دادن تنها چیزی که برایش مانده، یعنی خاطرات است. هر دو همسر از دست داده.

در داستان «پارک گردی» با مردی، پدر کودکی، دور از جنگ و حتی فکر به آن روبرو می‌شویم که در شهر تهران، در جایی دور از انتظار، با جنگ و کودکی آسیب دیده از جنگ روبرو می‌شود و این رویارویی، زندگی آرام او را زیر و زبر می‌کند.

در داستان «ساحل تهران» با کودکی غریب روبرو می‌شویم که نگاهی دوخته به آسمان دارد و با همین نگاه متفاوت، ساحلی در تهران یافته است. این داستان که از بدیع‌ترین داستان‌های این مجموعه است نیز، با ظرافت مثال زدنی رابطه پدر و فرزندی و جنگ را در دل خود دارد.

در داستان «حراج بزرگ» اما رابطه پدر و فرزندی و ارتباط آن با جنگ حتی از «ساحل تهران» نیز پنهان تر است. داستان با ماجرای زنی نظافت‌چی در مجتمعی آغاز می‌شود که از سمت مادر دخترکی مورد اتهام واقع شده و حالا بعد از گذشت زمانی، با آن‌چه بر پدر دخترک گذشته، باز توانسته بر سرکار خود برگردد و رویایی او با خانواده دخترک کشمکش داستان را بنا می‌نهد.

داستان آخر، یعنی «پنجه خرس» که برگرفته از واقعیت است اما، از لحاظ ارتباط با جنگ علنی‌تر است. در این داستان نیز به وضوح رابطه پدر و فرزندی دیده می‌شود. این داستان فضایی ماورایی دارد و تا حدی با فضای بقیه داستان‌های مجموعه فرق دارد.

بررسی کتاب ساحل تهران

ساحل تهران جدیدترین اثر مجید قیصری در حال حاضر است که توسط انتشارات افق، برای نخستین بار در سال ۱۳۹۹ به چاپ رسیده است. هرچند که با توجه به تاریخ نگارش داستان‌ها، که در انتهای هر داستان ذکر شده متوجه می‌شویم داستان‌های این مجموعه در چند سال، یعنی سالهای ۹۷ و ۹۸ و ۹۹، نوشته شده‌اند.

این مجموعه داستان را به خاطر ارتباط ظریفش با جنگ، شاید بتوان تا حدی در حوزه ادبیات دفاع مقدس دانست، اما به نظر من بیشتر کتابی در حیطه‌ی مسائل اجتماعی است.

تصویر جلد کتاب، نمایی از سنگ‌فرش خیابانی زیر باران است که در باران جمع شده روی آن، انعکاسی از مرغ دریایی می‌بینیم که بی‌ارتباط با نام کتاب و داستان سوم آن که «ساحل تهران» نامیده شده، نیست. پشت جلد کتاب هم بخشی از داستان هم‌نام کتاب آورده شده و سپس دو خط نوشته شده که بر این تاکید دارد که «کودک، جنگ و شهر عناصر مشترک این مجموعه‌اند.» هرچند که در داستان اول، از کودک و شهر، اثری چندان قابل تاملی دیده نمی‌شود و به نظرم رابطه پدر و فرزندی و جنگ عنصر مشترک تمام داستان‌هاست، حتی اگر در ظاهر شخصیت اصلی یا راوی داستان، در این رابطه نباشد که اغلب هم نیست.

نقد کتاب ساحل تهران

نثر مجید قیصری در این کتاب نثری روان، ساده و خوشخوان است. فضا سازی در این کتاب، ملموس و توصیفات خلاقانه و تازه‌اند. شخصیت پردازی‌ها بدون شعار زدگی و مقدس پنداری است. رویکرد نویسنده در این مجموعه نیز، صلح‌طلبانه و انسان‌گرایانه است.

 (پاراگراف اول: قیصری که تحت تاثیر همینگوی با ادبیات انس گرفته، در این کتاب تا حدی به شکل و شیوه او، نکات پنهان فراوانی در لایه لایه داستان‌هایش نهفته است. همین باعث می‌شود که خوانش سرسری داستان‌هایش، راز و رمزهایی را از چشم خواننده عجول پنهان کند.)

در داستان «یادم نمی‌آد» اگرچه متن روان و داستان خوشخوان است اما مقدمه چینی ابتدای داستان، ممکن است برای بعضی خواننده‌ها کمی خسته کننده باشد.

داستان «پارک گردی» شاید مبهم‌ترین داستان مجموعه باشد. فضای غریب و حتی نثر کمی پیچیده‌تر از سایر داستان‌های مجموعه خوش‌خوانی آن را کمتر کرده. داستان حرفی برای گفتن دارد که در لایه‌های زیادی از نماد و تشبیه پیچیده.

(پاراگراف دوم : زنی که در ظاهر شخصیت اصلی داستان است، تنها فرد داستان است که نام ندارد و گویی تنها چشمانی برای یافتن رمز و راز داستان است. این داستان با ابهامات خاصش شاید برای عموم خواننده‌ها جذابیت نداشته باشد هرچند برای من داشت.)

داستان ساحل تهران، برای من بدیع‌ترین داستان مجموعه بود که بازیگوشانه، یکی از جلوه‌های عجیب تهران را که قبل از خواندن داستان هم شاهدش بودم و برایم عجیب بود، سوژه داستان کرده است. داستان شخصیت‌های تازه و جذابی نیز خلق کرده که بر جذابیت داستان افزوده است.

داستان «حراج بزرگ» از جهت ارتباط با جنگ متفاوت‌ترین داستان مجموعه است، این داستان هم تا حدی ابهام دارد اما کمتر از داستان «پارک گردی». گفتگو و مکالمه، در این داستان نقش پیش‌برنده دارد و به خوبی سیر داستان را جلو می‌برد و ماجرا را برای خواننده موشکافی می‌کند و ابهاماتی که در ابتدای داستان با آن روبرو هستیم را برطرف می‌کند.

داستان آخر، «پنجه‌ی خرس» به خاطر فضای ویژه داستان و واقعی بودن ماجرای آن، خاص‌ترین داستان این مجموعه است.

جمع‌بندی

کتاب ساحل تهران مجموعه‌ای از پنج داستان مجید قیصری با محوریت موضوع اثر جنگ بر زندگی افراد و رابطه پدر و فرزندی است. اگرچه به مسئله جنگ پرداخته اما به نظر من به عنوان اثری در حوزه دفاع مقدس نیست. کتاب روند پر شتابی نداشت اما کسل کننده نبود و خواننده را با خود همراه می‌کرد. اگر تمایل به شنیدن روایت‌هایی کوچک و عجیب، از آدم‌های معمولی جنگ دارید، با نگاهی متفاوت از زاویه مرسوم دارید، این کتاب گزینه خوبی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا