پیشنهاد مامرور کتابمقالات

سفر به اصل خویش | مرور کتاب مرگ ایوان ایلیچ

نوشتن از کتاب مرگ ایوان ایلیچ به مراتب کار سختی است؛ چون تا این اثر خوانده نشود زیبایی‌هایش قابل توصیف نیست. چیزی که شاید این داستان را برای من خاص و متفاوت از سایر کتاب‌ها می‌کند، این است که: ایوان ایلیچ یک انسان خاص نیست. نه قهرمان است نه ضد قهرمان. برای آشنایی بیشتر این مقاله از چی کتاب را بخوانید.


ویدیوی معرفی کتاب مرگ ایوان ایلیچ در یک دقیقه


داستان کتاب مرگ ایوان ایلیچ

ما در این داستان قرار نیست جدال نیروهای بیرونی خیر و شر را ببینیم. ما در این داستان با یک آدم معمولی طرفیم که شاید همه جا شبیه او را دیده باشیم. ایوان ایلیچ فقط یک شخصیت داستانی نیست؛ او آینه‌ای از تک‌تک ماست. این همان چیزی است که باعث می‌شود هر بار که کتاب را تمام می‌کنم دوباره دلم بخواهد برگردم و از اول آن را بخوانم. چیره‌دستی تولستوی تنها در قلمش خلاصه نمی‌شود؛ بلکه در شناخت جز‌به‌جز ظرافت روح انسانی‌ است که روح هنر را در قلمش جاری می‌سازد. 

شاید به همین خاطر باشد که این کتاب ساده‌تر را در سالهای پایانی زندگی‌اش نوشته است؛ چون تولستوی بعد از سال‌ها زندگی‌ به خودشناسی کامل رسیده و زیر و بم روح انسان را شناخته و آن را در شخصیت ایوان ایلیچ به تصویر کشیده است.

کتاب مرگ ایوان ایلیچ

ایوان ایلیچ کیست؟ 

ایوان ایلیچ یک انسان معمولی، با دغدغه‌های معمولی است. مثل همه‌ی انسان‌ها مدرسه و دانشگاه را طی ‌می‌کند. در دادگستری شاغل می‌شود، ازدواج می‌کند و فرزندانی به دنیا می‌آورد. اما یک اتفاق بزرگ در زندگی‌اش تمام دلخوشی‌هایش را از او می‌گیرد، طوری که تمام چیزهایی که تا الان برایشان جنگیده برایش بی‌معنی می‌شود.  اینجاست که ناچار می‌شود به دنیای درونی‌اش رجوع کند و ببیند آیا راهی که آمده درست بوده یا تنها عمرش را به هدر داده است؟ 


نقد و بررسی کتاب مرگ ایوان ایلیچ

ایوان ایلیچ با اینکه مقام مهمی دارد اما می‌فهمد با رفتنش چیزی در این دنیا تغییر نمی‌کند. در اداره خیلی سریع کسی را جایگزینش می‌کنند و خانواده‌اش با غم نبودنش بزودی کنار‌ می‌آیند و همه چیز خیلی زود به شکل اولش برمی‌گردد و اینجاست که تنهایی به او رخ نشان می‌دهد. 

اطرافیان ایوان ایلیچ او را درک نمی‌کنند. با اینکه نگران و به فکرش هستند اما ایوان ایلیچ مدام احساس‌ می‌کند دلسوزی‌شان تصنعی است و در میان خانواده‌اش تنهاست. او تنها دلسوزی دو نفر را واقعی می‌داند یکی گراسیم، خدمتکارش، که انسانیت را برای خود واجب می‌داند و پاکی و سادگی‌ در او هنوز نفس می‌کشد و پسر کوچکش که برخلاف همسر، دختر و همکارانش هنوز اسیر دنیا و ملحقاتش نشده ‌است و روح معصومیت در وجودش زنده است.


ماجرای رمان مرگ ایوان ایلیچ

تولستوی در کتاب مرگ ایوان ایلیچ می‌خواهد بگوید که ما آنقدری که خودمان تصور می‌کنیم در زندگی و جهان مهم نیستیم. دلسوزی آدم‌ها بیشتر آمیخته با ریا‌ است و در نهایت هر کسی به فکر آینده و مشکلات خودش است.

من تصور می‌کنم تولستوی قصد داشته به ما بگوید: که ایوان ایلیچ مرد و تمام شد. تویی که این کتاب را می‌خوانی، تا زنده‌ای به اصل خویش رجوع کن. گرچه ثروت تا اندازه‌ای لازمه زندگی دنیایی است؛ اما تنها چیزی که از انسان می‌ماند و در جهان آخرت به کار می‌آید، خوب بودن و نیکی کردن به دیگران است. 

لئو تولستوی نویسنده کتاب مرگ ایوان ایلیچ

بررسی ویژگی‌های مثبت کتاب مرگ ایوان ایلیچ

این کتاب کم حجم و ساده است و می‌تواند برای آشنایی با قلم این نویسنده‌ی بزرگ گزینه‌ی خوبی باشد. تا خواننده میزان علاقه‌مندی خود را به این نویسنده محک بزند و اگر مورد پسندش واقع شد؛ به سراغ شاهکارهای بزرگ او همچون جنگ و صلح، آناکارنینا و رستاخیز برود که از حجم بیشتری برخوردار هستند و به مراتب سخت خوان‌تر از کتاب مرگ ایوان ایلیچ هستند.


بررسی نام کتاب

یکی از ویژگی‌های مثبت این کتاب، همخوانی نام «ایوان ایلیچ» با مفهوم کتاب است. «ایوان ایلیچ» که معادل واژه‌اش «انسان فانی» یا همان «آدمیزاد» است؛ با درون مایه‌ی کتاب مطابقت کامل دارد. 

شاید از نظر برخی این شیوه که تولستوی داستانش را با مرگ آغاز کرده، نقطه ضعف داستان به شمار آید؛ زیرا تولستوی بر خلاف سنت معمول داستان نویسی در عنوان و شروع داستان عنصر تعلیق را نقض کرده و با گره‌گشایی داستان را شروع می‌کند؛ اما در حقیقت این موضوع یاد‌آور آن است که مرگ پایان زندگی نیست؛ بلکه تولدی دوباره در جهانی دیگر است.

تولستوی در کتاب مرگ ایوان ایلیچ، روحیات چنین بیماری را از لحظه آگاه شدنش از بیماری تا لحظه مرگ به پنج مرحله تقسیم می‌کند. این مراحل پنج‌گانه عبارتند از: ۱-عدم پذیرش یا انکار ۲-خشم ۳-معامله ۴-افسردگی و ۵‍-پذیرش. تولستوی همه این مراحل را به‌دقت مورد بررسی قرار می‌دهد. 

از دیگر ویژگی‌‌های مثبت این کتاب می‌توان به شغل ایوان ایلیچ که در مقام قضاوت است، اشاره کرد که نمادی از حساب و کتاب قیامت است.


نگاهی به ترجمه کتاب مرگ ایوان ایلیچ

من این کتاب را دوبار با دو ترجمه‌ی مختلف از مترجمان خوب کشورمان، صالح حسینی از نشر نیلوفر و حمیدرضا آتش برآب از نشر هرمس خواندم. هر دو ترجمه از کیفیت خوبی برخوردار بودند. در انتهای کتاب با ترجمه‌ی صالح حسینی، نقد و تفسیر خوبی از کتاب ارائه شده است که به فهم بیشتر کتاب کمک می‌کند. ترجمه‌ی سروش حبیبی نشر چشمه هم که به طور مستقیم از زبان روسی ترجمه شده، قطعا ترجمه‌ی خوبی از این اثر است.

کتاب مرگ ایوان ایلیچ ترجمه‌ی سروش حبیبی نشر چشمه

ستایش بزرگان روسی از رمان مرگ ایوان ایلیچ 

چایکوفسکی: «مرگ ایوان ایلیچ را خواندم. بیش از هر زمانی متقاعد شدم لف تالستوی بزرگترین هنرمند و نویسنده‌ای است که از گذشته تا کنون در جایی وجود داشته است. نام او به تنهایی کافی است تا وقتی در برابر فرد روسی، از عظمتی که اروپا به بشریت بخشیده است، سخن به میان می‌آید، هرگز سر به شرمساری فرو نیفکند.»

کرامسکوی خالق پرتره معروف تالستوی: «چنان‌چه درباره‌ی مرگ ایوان ایلیچ سخن بگویی و بر حیرتت افزوده نشود، عجیب خواهد بود. این اثر حالتی دارد که انگار از دایره هنر خارج می‌شود و فقط به آفریده‌ای شبیه است.»

بورنین: «ارزش مرگ ایوان ایلیچ را الگویی برای رئالیسمی تاثیرگذار و حقیقی پیوسته و ژرف می‌دانم که بعید است آن را نزد هنرمندانی بزرگ هم به آسانی بتوان یافت.»


این کتاب برای چه کسانی مناسب است؟ 

این کتاب مناسب همه کسانی است که طرفدار ادبیات واقع گرایانه و رئالیسم هستند و دوست دارند در کنار سرگرمی و جذابیت داستان، با فلسفه‌ی زندگی و مرگ آشنا شوند. 

جمع بندی

کتاب مرگ ایوان ایلیچ در حقیقت آغاز زندگی اوست. ایوان به محکمه‌‌ی عدل الهی فرا‌خوانده می‌شود و مکافات عمل خویش را می‌بیند و پس از تحمل عذاب جان‌ فرسا که در حکم آتش دوزخ است؛ مشمول عفو الهی قرار می‌گیرد و مرگش مایه‌ی رستگاری است. 

تولستوی در این کتاب درصدد القای این نکته است که آن نوع زندگانی که آدمیزاد در پیش گرفته است، غلط است و انسان شایسته‌ی این است که به دور از مادیات به درون خویش بنگرد و به فطرت خویش بازگردد. 

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا