پیشنهاد مامرور کتابمقالات

نام بزرگ و کوچک | مروری بر کتاب گتسبی بزرگ

در سال ۱۹۲۴ نویسنده جوانی که پس از انتشار رمان اولش «این سوی بهشت»، شهرت و ثروت خوبی بهم زده بود، تصمیم گرفت رمانی متفاوت و بزرگ بنویسد. او به طرز وسواس­گونه­ای دست به قلم می­برد چنانکه می‌گویند رمان را با وجود صفحات کم­اش بارها و بارها بازنویسی کرد تا نهایتاً در سال ۱۹۲۵ به چاپ رسید و موجبات دوستی نویسنده­اش را با ارنست همینگوی فراهم آورد. برخلاف آنچه که نویسنده وقت نوشتن فکرش را می­کرد رمان در زمانه خودش با استقبال زیادی مواجه نشد. اما گذر زمان ورق را برگرداند چنانکه امروز، اسکات فیتزجرالد را با یک نام می­شناسیم؛ گتسبی بزرگ.

داستان کتاب

نیک کاراوی جوان جویای نامی است که با سودای داشتن درآمد بیشتر، راهی شرق آمریکا می­شود تا بتواند در بازارهای خرید و فروش سهام فعالیت کند. او به کلبه‌ای کوچک در نیویورک به نام وست اگ مهاجرت می­کند. جایی که درهمسایگی او، مرد ثروتمند و اسرارآمیزی زندگی می­کند که آخرهفته­ها مهمانی­های بزرگی را درخانه­اش ترتیب می­دهد. مهمانی­هایی که محل ورود و خروج ماشین­های لوکس و آدم­های مشهور و سرمایه‌دار است.

جی گتسبی میزبان این مهمانی­های بزرگ، مردی است که حرف­های زیادی درباره او گفته می­شود. بعضی­ها او را قوم و خویش خاندان سلطنتی آلمان می­دانند، بعضی می­گویند او دانشجوی آکسفورد بوده و بعضی معتقدند که او مرتکب قتل شده است. جالب این که این حرف­ها غالباً از زبان کسانی گفته می­شود که مرتب در مهمانی­های او شرکت می­کنند! نیک برای درک شخصیت او باتوجه به حرف­های متناقضی که می­شنود دچار سردرگمی می­شود تا اینکه یک روز از طرف قصر گتسبی دعوت به مهمانی می­شود و این فرصتی می­شود تا برای اولین بار گتسبی بزرگ را ملاقات کند.

دیدار نیک و گتسبی باعث می­شود او به راز مهمی پی ببرد. دیزی، نوه عموی نیک که درآن سوی جزیره وست اگ زندگی می­کند در زمان­های قدیم معشوق گتسبی بزرگ بوده است. زمانی که گتسبی توان مالی برای ازدواج با او را نداشته و به همین دلیل دیزی با مرد ثروتمندی به نام تام بیوکنن ازدواج کرده. گتسبی که تمام هدفش از برگزاری مهمانی­های مجللش جلب توجه دیزی­ست، به نیک نزدیک می­شود و از او می­خواهد که دیداری را مابین خودش و دیزی ترتیب بدهد. دیداری که اتفاقات تازه­ایی را در زندگی جی گتسبی رقم می­زند.

بررسی کتاب گتسبی بزرگ

ما با خواندن بسیاری از رمان­ها می­توانیم ردپای زندگی شخصی نویسنده را درآن حس کنیم. این روش که به رمان حالت نیمه اتوبیوگرافی می­دهد، روشی‌است که بسیاری از نویسندگان بزرگ از جمله اسکات فیتزجرالد در آثار مهم‌شان از آن‌ها بهره برده­اند. مثلاً جنگ و صلح تولستوی برآمده از تجربیات او هنگام گذراندن خدمت در ارتش تزار است. یا خاطرات خانه اموات داستایوسکی، شرح داستانی دوره چهارساله­ای است که او در زندان اومسک سیبری گذرانده است.

اگر مروری بر زندگی فیتز جرالد هم داشته باشیم، متوجه ریشه­های مشترکی در رمان و زندگی شخصی او می‌شویم. شخصیت دیزی عشق آرمانی گتسبی نماد دختری به نام زلدا است. کسی که نخستین بار وقتی فیتزجرالد در ارتش بود به او پیشنهاد ازدواج داد و او نپذیرفت. مشابه اتفاقی که برای نخستین بار بین دیزی و گتسبی میفتد. ناکامی فیتزجرالد در تصاحب زلدا باعث شد از ارتش خارج شود و بطور حرفه­ایی به نویسندگی بپردازد تا از طریق شهرت و ثروتی که از این راه به‌دست می­آورد بتواند دوباره از او خواستگاری کند. زلدا بلحاظ ویژگی­های شخصیتی همچون علاقه به ثروت که برآمده از فرهنگ آمریکا درآن زمانه بود شباهت بسیاری به دیزی دارد. فیتزجرالد گرچه نتوانست از طریق نوشتن به ثروتی همتای ثروت گتسبی در رمانش برسد؛ اما منتقدان بسیاری گتسبی بزرگ را تصور ایده­آل فیتزجرالد از جوانی‌اش می­دانند.

گرچه روند زندگی فیتزجرالد بعدها به کلی دچار تغییر می­شود اما خوب است بدانیم شاید اگر سودای عشق زلدا سئر در سرش نبود، او هرگز دست به نگارش داستان نمی­برد و ما امروز شاهد خواندن گتسبی بزرگ نبودیم. همانطور که اگر تجربه خدمت در ارتش برای تولستوی نبود، ویترین­ کتابفروشی­ها از وجود جنگ و صلح خالی می­شد.

نقد کتاب گتسبی بزرگ

‌بعید است مقاله­ای درباره بهترین شروع کتاب­ها نوشته شود و نام گتسبی بزرگ درآن نباشد. کتاب بسیار به یادماندنی آغاز می­شود: درسال­هایی که جوان­تر و زودرنج­تر بودم، پدرم نصیحتی به من کرد که هنوز آنرا در ذهنم مرور می­کنم؛ پدرم گفته بود «هروقت دیدی که میخوای از کسی ایراد بگیری، فقط یادت باشه که آدم‌های دنیا همه این موقعیت­ها رو نداشتن که تو داری!» این جملات و ایضا نقدهای فمینیستی و مارکسیستی که درباره این رمان نوشته شده است، ظاهرا دعوت­نامه­ای برای خواندن یک اثر شاخص است اما هرچه بیشتر پیش می­رویم، ردپای عظمت آن کمتر و کمتر می­شود.

رمان اجتماعی قالبی است که اغلب نویسندگان بخصوص درحین گذار از وقایع اجتماعی، از آن برای نوشتن رمان­هایشان استفاده می­کنند. کاری که فیتزجرالد با گتسبی بزرگ در بحبوحه همه‌گیری رویای آمریکایی انجام داده است. اینگونه نوشتن گرچه می­تواند به دلیل برخورداری از موضوع روز، بیانگر مسئولیت اجتماعی نویسنده باشد و خوانندگان زیادی را به خود جذب کند اما همواره با دو دام بزرگ روبه­روست که اگر به آن‌ها توجه نشود، ارزش‌هایش را از دست می­دهد؛ یک گزارشی شدن قصه و پرداخت اضافه به رویدادها و دو ساختن ماکت اجتماعی به جای داستان. دامی که اثر فیتزجرالد درچنگ آن اسیر شده است.

گتسبی به عنوان مهم­ترین کاراکتر داستان همه ویژگی­های انسان آزاد آمریکایی را دارد؛ او سرمایه­دار است، آدم­های زیادی را به خودش جذب می­کند، زندگی راحتی دارد و… اما ما با رمان طرفیم و از رمان توقع ساختن شخصیت داریم. نویسنده بر روی ویژگی­های آمیخته با ثروت گتسبی فوکوس زیادی انجام داده است و همین باعث شده نتواند حتی با وجود زندگی سخت او در دوره کودکی و اوایل جوانی، مخاطب را با او همراه کند. این نقص در روایت فقط مختص گتسبی نیست و بقیه کاراکترها هم فقط در نسبت با میهمانی و مجالس بزم تعریف می­شوند و این باعث شده صحنه­های اصلی بسیار تصنعی باشد. اگرچه این مسئله باعث پدید آمدن نقدهای جامعه­شناختی بسیاری بر رمان ، اما بدون شک نقد ادبی کتاب کاری سخت است. کتاب زبان روان، توصیفات زیبا و همچنین ضرباهنگ مناسبی برای بیان رویدادها دارد؛ عواملی که اگر جداگانه بررسی بشوند نقاط مثبت به شمار می‌روند اما چون درکلیت پردازش شخصیت­ها کارکرد ندارند تأثیر خود را از دست می­دهند و ما را با اثری متوسط رو‌به‌رو می­کنند. رمانی که برخلاف کاراکترش گتسبی، چندان بزرگ نیست.

حواشی کتاب

فیلم گتسبی بزرگ (۲۰۱۳) به کارگردانی باز لورمن با اقتباس از رمان فیتزجرالد نوشته شده است. در این فیلم لئوناردو دی‌کاپریو در نقش گتسبی، کری مولیگان در نقش دیزی و توبی مگوایر در نقش نیک نقش‌آفرینی کرده‌اند.

موخره

اگر علاقه­مند به کتاب­های تراژیک عاشقانه هستید و دوست دارید ساعات تنهایی­تان را با حکایت عشق ورزیدن آدم­های قصه­ها پرکنید می­توانید گتسبی بزرگ را انتخاب کنید و از این لحاظ حتی از داستان آن لذت ببرید. اما باید حواستان باشد که بیش از این نمی­توانید از این کتاب توقع داشته باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا