روایت هبوط | مرور کتاب ویولن زن روی پل
«اعتیاد، بلای خانمانسوز!» همه ما حداقل یکبار این جمله را شنیدهایم. کلیشه ذهنی ما از معتاد، فردی است با ظاهری ژنده، زبانی الکن، بیاراده، که توان ترک اعتیاد ندارد. آری اعتیاد، اراده را تضعیف میکند. اما چگونه؟ چطور میشود که قویترین ارادهها، پس از گرفتار شدن در تارهای عنکبوت اعتیاد، چنین سست و بیاراده میشود؟ خسرو باباخانی، در کتاب ویولن زن روی پل، روایت سفر خویشتن، از ظلمت اعتیاد به نور رهایی را روایت میکند. سفری دردناک، غمبار، پُر بیم و امید اما واقعی که ذهن ما را همه کلیشهها، رها میکند و واقعیت عریان را پیش چشم ذهن ما میگستراند. برای آشنایی بیشتر با کتاب ویولن زن روی پل این نوشته از چی کتاب را بخوانید.
فهرست مطالب
دور کتاب ویولن زن روی پل در یک دقیقه
داستان کتاب ویولن زن روی پل
کتاب ویولن زن روی پل به روایت وضع اسفناک یکی از قربانیان اعتیاد با سابقه اعتیاد سی ساله، میپردازد. فردی که از قضای روزگار دست به قلم و نویسنده است و میتواند خواننده را در این سفر که خود با گوشت و خون تجربه کرده به عمیقترین شکل، همراه کند.
ویولن زن روی پل روایت برخاستن از باتلاق اعتیاد، تلاش برای قدم برداشتن و بیرون کشیدن خود از آن، و باز افتادن و اینبار عمیقتر فرو رفتن است، روایت دست گرفتنهای دروغین، گاه هل دادن و پا فشردن بر سر این اسیر تنها و دردمند است. اسیری که لحظه به لحظه عزت نفسش، امید و ارادهاش کمتر میشود تا لحظهای که دیگر جانی در تن و امیدی در روح نماند و سقوط آغاز شود، ادامه زندگی خفتبار و گاه دهشتناکتر، انتحار…
خسرو باباخانی، در کتاب ویولن زن روی پل، آبروی خود را برای نجات حتی شده یک معتاد، به حراج میگذارد، به امید این که نوری در ظلمت اسیری بیفکند.
بررسی کتاب ویولن زن روی پل
کتاب ویولن زن روی پل، نوشته خسرو باباخانی که از بیست و شش سالگی دست به قلم برده، یک خودزندگینامه از بخش آلوده به اعتیاد اوست که نشر جام جم آن را چاپ کرده است. باباخانی در این اثر شجاعانه، به بیان جزئیات زندگی خود به عنوان یک معتاد با سطح اعتیاد پیشرفته پرداخته و زوایایی از زندگی معتادین و تلاشهای آنها برای ترک و عوارض سخت آن را برای ما به نمایش میگذارد.
این روایت بیهیچ سانسور و پرده پوشی، جزئیات فجایعی که اعتیاد بر روح جسم فرد معتاد و اطرافیانش میگذارد را بیان میکند.این بیان از عمق حس حقارت و نفرتی که معتاد از خود دارد و رنجی که هر دم بر جسم و روحش تازیانه میزد، نفرت خواننده را از معتاد به نفرت و کراهت از مواد مخدر سوق میدهد.
اما تازگی این کتاب شاید، بیان مشکلاتی است که فرد معتاد، در تلاش برای ترک اعتیاد دارد. برشی کمتر دیده شده از زندگی معتادین که به نظر من، ارزش واقعی این کتاب از آن است. یعنی، حقیقت مشکلات واقعی برای ترک اعتیاد. همیشه در فیلمها و قصهها این طور دیدیم که بر اثر واقعهای فرد معتاد به یکباره متحول میشود، اراده میکند و با رفتن به یک مرکز ترک اعتیاد، به راحتی (چند دقیقه فیلم)، ترک میکند و اگر ترک نکند از بیهمتی و بیارادگی شخصیت قصه است. کتاب ویولن زن روی پل نگاه شما را به مقوله ترک اعتیاد ارتقا میدهد و حس نفرتی که ممکن است متوجه فرد معتاد باشد را به مواد مخدر و مسببان اعتیاد و توزیع کنندگان و تولید کنندگان مواد مخدر میبرد.
نقد کتاب ویولن زن روی پل
این کتاب ۲۳۳ صفحهای که در شانزده فصل نوشته شده است، از زاویه دید اول شخص که زاویه دید مناسب یک خودزندگینامه است نوشته شده و همین زاویه دید، کمک بسیار زیادی به مخاطب، در همذات پنداری با راوی میکند که از قضا در این کتاب، قهرمان روایت است.
فصول اول کتاب ویولن زن روی پل سبک و سیاقی داستانگونه دارد اما هرچه به انتهای کتاب نزدیک میشویم حالت داستانی خود را از دست میدهد و به روایتی غیرداستانی نزدیک میشود که البته برای خودزندگینامه ضعف محسوب نمیشود. زبان روایت فاخر و قوامیافته است. واژهها و جملات به چیرهدستی تمام چیده شدهاند. جزئیات بیپردهپوشی و عریان بیان شدهاند که انتظار آن در یک خودزندگینامه نمیرود. آن هم خودزندگینامه نویسندهای بنام و مطرح که نوشتن را از بیست و شش سالگی آغاز کرده و از اساتید قابل توجه داستاننویسی است. نویسنده، برای انجام رسالتی که وظیفه خود میدانسته، یعنی نجات زندگی حتی شده یک معتاد، دست به نوشتن کتابی «اعترافات» گونه زده، که شجاعت و جسارت تحسینبرانگیزی میطلبد.
نکته غریب و تا حدی ناخوشایند در این کتاب، لحن یکنواخت در سراسر کتاب است. همه شخصیتهای این کتاب، با لحن و ادبیاتی نزدیک به نویسنده سخن میگویند، تا حدی که اگر نقل قولی از یکی از شخصیتهای کتاب را جدا از متن بررسی کنیم، به سختی و جز با تکیه بر قرائن معنایی نمیتوان گویندهاش را حدس زد. همین موضوع تصویرسازی خواننده را از شخصیتها تا حد زیادی خدشهدار میکند. هرچند که با توجه به تبحر آقای باباخانی، این مسئله احتمالا تعمدی و به غرضی است که بر من پوشیده است.
کتاب در نهایت به هدف خود، که روشنگری در باب زندگی معتادان، سختیها و چالشهای ترک اعتیاد و اصلاح نگاه مخاطب به این مقوله، موفق عمل کرده است.
حواشی کتاب
خسرو باباخانی که در زمان چاپ کتاب، ۶۲ ساله است، با این کتاب در اقدامی جسورانه، پرده از بخشی از زندگیاش برداشته که بیش از سی سال، با آن درگیر بوده. با این کار آبروی ۳۶ ساله خود به عنوان نویسنده را حراج کرده، آن چنان که خود مینویسد «من این خاطرات را نوشتم تا راه را به چند میلیون مصرفکننده مواد مخدر نشان دهم. ممکن است بگویند شاید یک نفر راه بیابد. من میگویم در این صورت هم اجرم را گرفتهام. در مقابل رنج بیانتهای مصرف کنندهها و خانوادههایشان آبرو و اعتبار خانواده من چه اعتباری دارد؟ هیچ.»
خسرو باباخانی در این کتاب، از هزاران شکست خود در مسیر ترک تا رسیدن به راه پیروزی و چهل نفری که در این مسیر دستشان را گرفته و از ظلمت به سمت نور کشانده، از همراهی و فداکاریهای بی چشمداشت همسرش ماهطاووس سخن گفته است.
این کتاب را چه کسانی بخوانند؟
کتاب ویولن زن روی پل، یک خودزندگینامه گزینشی و نسبتا کوتاه، پیرامون اعتیاد و تاثیر آن بر زندگی نویسنده است. بیتردید، این کتاب برای خوانندهای که علاقهمند به موضوعات اجتماعی است، گزینه جذاب و با ارزشی است، اما از آنجا که اعتیاد، مقولهای است که به طبقه و قشر خاص و حتی متاسفانه به گروه سنی خاص محدود نمیشود، خواندن این کتاب را، به هر فرد بالای ۱۸ سال توصیه میکنیم. چون اگر در باتلاق اعتیاد گرفتار نشده باشند، هشیارتر میشوند، اگر فرد گرفتاری در آشنایان خود دارند، نسبت به او و شرایطش آگاهتر میشوند و اگر خود گرفتار باشند، شاید دریچهای برای حرکت از ظلمت به سوی نور بیابند.