پیشنهاد مامرور کتابمقالات

حماسه فرنگیس | مرور کتاب فرنگیس

«در شهر شما بانویی مسلمان و شجاع در مقام دفاع توانست سرباز دشمن را اسیر کند و نیروی مهاجم را به خاک و خون بنشاند. این را نگه دارید برای خودتان و حفظ کنید.» برای یک کرد روستانشین فرار از دشمن یعنی بی غیرتی، تسلیم زور شدن یعنی بی عرضگی، و رها کردن خانه و زندگی مساوی است با مردن. و”فرنگیس” یک شیرزن کرد است. بانویی که مقام معظم رهبری او را بانو فرنگیس دلاور نامید و از مردم کردستان خواست تا یاد او و رشادت‌هایش را حفظ کنند. برای آشنایی بیشتر با کتاب فرنگیس ادامه این مطلب را از چی کتاب بخوانید.

مرور کتاب فرنگیس

داستان کتاب

کتاب فرنگیس به بیان خاطرات فرنگیس حیدرپور، یکی از اهالی روستای آوه زین در نزدیکی گیلان غرب می‌پردازد. فرنگیس که از کودکی در دل طبیعت بزرگ شده است، از همان وقت کمک‌دست پدر می‌شود و مانند یک پسر با او سر زمین‌های کشاورزی می‌رود و کارگری می‌کند. سر نترس و دل شجاع و حرکات خشن فرنگیس باعث می‌شود تا مادر از او شاکی باشد که رفتارش پسرانه است ولی برای پدر حکم تکیه‌اهی را داشته باشد و پدر او را مانند یکی از پسرانش بیند.

پدرم وقتی کارکردن مرا می‌دید، می‌خندید و می‌گفت: «فرنگیس، تو از کار نمی‌ترسی، کار از تو می‌ترسد!»

کتاب فرنگیس

روستای فرنگیس به سبب موقعیت جغرافیایی‌اش خیلی زود درگیر جنگ شد و خیلی زود حضور سربازان عراقی را به خود دید. فرنگیس ۱۹ساله از همان ابتدای زمزمه جنگ، بارها گفته بود خانه‌اش را رها نمی‌کند، اما نمی‌دانست که سرنوشت چه خواب‌هایی برایش دیده است. سربازان عراقی وارد روستا، و فرنگیس و خانواده‌اش مجبور به ترک خانه و روستایشان شدند. روستا به روستا او و خانواده‌اش مجبور به عقب‌نشینی شدند اما همه مصیبت‌های فرنگیس در این آوارگی‌ها خلاصه نشد.

پرسید: «م‌یخواهی از اینجا برویم؟ به شهر برویم یا…» با ناراحتی نگاهش کردم و گفتم: «یعنی تو دلت می‌آید خانه‌مان را بدهیم دست عراقی‌ها و برویم؟» بلند شد و توی تاریکی شب، به ستاره‌ها نگاه کرد و گفت: «جنگ وحشتناک است. کشته می‌شوی، یا خدای نکرده اگر به دست دشمن بیفتی…» رفتم کنارش نشستم و من هم مثل او سر بالا بردم و چشم دوختم به ستاره‌ها. گفتم: «یادت باشد آخرین نفری که از این روستا برود، من هستم. برای من، فرار کردن یعنی مردن. از من نخواه راحت فرار کنم. یادت باشد من فرنگیسم؛ درست است زنم، اما مثل یک مرد می‌جنگم. من نمی‌ترسم. میفهمی؟»

دفاع مقدس در کتاب فرنگیس

جنگ تحمیلی فقط روایت جبهه‌ها نیست؛ شاید بتوان گفت که دفاع مردمی در شهرها و روستاهای مرزی غرب و جنوب کشور هم به همان اهمیت باشد. مردمی که آوارگی، گرسنگی، ویرانی و خسارت و داغ عزیزان را دیدند اما باز هم ماندند و جانانه از این کشور دفاع کردند. فرنگیس و فرنگیس‌های زیادی در کشور هستند که تا پای صحبت‌های‌شان ننشینی، از جان‌بازی‌ها و از خودگذشتی‌های‌شان مطلع نمی‌شوی. خاطرات و روایت‌های این مردم بهترین راه برای نشان دادن چهره جنگ است. به خصوص روایت‌های زنانه از جنگ که می‌تواند اهمیت زنان، مادران، پزشکان، پرستاران، مبارزان و… را به ما نشان دهد و ما را در کسب تجربه آن دوران سهیم کند.

روستای من، گورسفید، خط مقدم جبهه بود و الان هم که گاهی مردم برای تماشا می‌آیند، برای‌شان حرف می‌زنم و یاد آن روزها برایم زنده می‌شود. وقتی که از آن روزها می‌گویم، اشک در چشم‌شان حلقه می‌زند. آن‌قدر داغ روی دلم هست که می‌دانم هیچ‌وقت خوب نمی‌شود. پس تا توان داشته باشم و تا روزی که زنده هستم، از این روزهای سخت حرف می‌زنم، تا دیگران هم بدانند بر مردم ما چه گذشت.

نقد کتاب

خانم مهناز فتاحی، نویسنده کتاب فرنگیس، برای نوشتن کتاب فرنگیس سختی‌های زیادی را تحمل کرده است؛ از سختی مسیر رفت و آمد به روستا گرفته تا کمبود مدارک. اما با شنیدن تاکید مقام معظم رهبری بر جمع‌آوری خاطرات فرنگیس، شک و تردید را کنار می‌گذارد و مصمم به اتمام کتاب می‌شود.

کتاب فرنگیس لحنی قصه‌گو و دلنشین دارد، بسیار خوش‌خوان است و روایت‌ها نظم و ترتیب خیلی خوبی دارند. نویسنده تلاش کرده است تا با بازآفرینی کامل صحنه‌ها و شرح حال افراد، به بهترین شکل ممکن فضا را طراحی، و روایت‌ها را از حالت خشک و یکنواخت خاطره‌گویی خارج کند.

وقت خواندن کتاب فرنگیس، انگار از اول زندگی با فرنگیس همراه می‌شویم، با او بزرگ می‌شویم، از سر ناچاری از خانه دل می‌کنیم، برای عزیزان از دست‌رفته مور می‌خوانیم و شهدا را به خاک می‌سپاریم. این ترتیب روایی باعث می‌شود تا خواننده راحت‌تر با کتاب همراه شود و توالی اتفاقات را به خاطر بسپارد. همین‌طور است که رهبری در تقریظی که بر این کتاب نوشته‌اند از قلم روان و هنر خاطره نویسی خانم فتاحی، تعریف و تشکر کرده‌اند.

تقریظ رهبری بر کتاب فرنگیس

چه کسانی بخوانند؟

فرنگیس قصه تلخ خود را از سال‌های جنگ و بعد از آن برای ما گفته است. سرگذشتی که جدای اطلاعات مهمی که از روزهای آغازین جنگ تحمیلی در مرزها و روستاها دارد، پر از درس زندگی است، درس احترام، عشق به وطن، خانه و خانواده، از خودگذشتی و ایثار.

اگر کتاب‌هایی با محوریت زنان دوست دارید، مانند کتاب “دا”، یا به روایت‌های مردمی از جنگ علاقه دارید مانند کتاب “عصرهای کریسکان” و یا حتی دنبال اطلاعاتی از وضعیت غرب کشور در آن سال‌ها هستید، این کتاب مناسب شما خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا