مردی در آستانه آینده | مروری بر کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران
آخرش که کتاب را بستم و نگاهم افتاد به «آیندهی انقلاب اسلامی ایران»، مرتضی مطهری را دیدم درحالیکه دستانش را سایهبان چشمها کرده و چشمها را دوختهبود به آینده. چشمهایش تنگ شدهبود، اما دیدش نه! مگر میشود وسعت دید او را نادیده گرفت درحالیکه میگوید:
«بروید استادی که واقعا مارکسیسم را شناخته باشد و مومن به مارکسیسم باشد،… به هر قیمتی شده پیدا کنید، حقوق گزاف به او بدهید بیاید در همین دانشکدهی الهیات اینها را تدریس کند. بعد ما هم میآییم، حرفی اگر داشته باشیم میگوییم و منطقمان را عرضه میداریم. هیچ کس هم مجبور نیست که منطق ما یا آنها را بپذیرد.» (صفحهی ۴۴)
آزادمنشی و دید باز او در همین یک نامه خلاصه نمیشود. شهید مطهری در کتاب آینده انقلاب اسلامی طی پرسش و پاسخها و نیز مصاحبهها، بحثهای صریحی را پی میگیرد، اغلب بیآنکه در دام تعصب بیفتد. از جمله مباحث زیر:
«گاهی این مسئله مطرح میشود که سهم گروهها را باید در نظر گرفت…» (صفحهی۸۳)
«آیا اسلام و ایدهی ولایت فقیه در تعارض با جمهوریت نیست؟» (صفحهی۲۵۴)
«حکومت جمهوری اسلامی یعنی حکومت طبقهی روحانی؟» (صفحهی۲۵۵)
«چرا آری یا نه را دربارهی جمهوری اسلامی میکنیم؟ چرا مردم را مخیر نمیکنیم که به جمهوری مطلق رای آری یا نه بدهند و…؟» (صفحهی۲۷۴)
اما چرا شهید مطهری به چنین پرسشهایی اعتنا میکرد؟ آن هم در زمانهی نزدیک به/پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در زمانی که شاید اگر ما بودیم، مست غرور پیروزی میشدیم و برای نظرات مخالف پشیزی ارزش قائل نمیشدیم. من فکر میکنم علت اصلی این اعتنا، اعتقاد راسخ او به «آزادی تفکر» بود. البته میان آزادی عقیده و آزادی تفکر، تفاوت میگذارد؛ اصلا چون به آزادی تفکر باور دارد، ایدهی آزادی هر عقیده را مردود میداند، چه اینکه شاید عقیدهای در مقابل فکر و تفکر قد علم کند. این تفاوت را با مثال آشکارتر میسازد، مثال ابراهیم علیه السلام که به عقیدهی باطل بتپرستان احترام نگذاشت و همت گماشت بر آزادکردنشان از زنجیرهای تعصب و توهم و جهل. در مقابل رفتار ملکهی انگلیس که در احترامگذاری به عقاید خرافی گاوپرستی و… از خود اهل آن مسلک هم پیشی گرفت! ملکهی انگلیس که به دنبال آزادی تفکر نبود.
شهید مطهری در کتاب آینده انقلاب اسلامی، علت تناقضی که گاهی میان آزادی عقیده و آزادی تفکر پیش میآید را با یک دستهبندی روشن میکند، دستهبندی منشاء عقاید:
«۱. عقیدهی بر مبنای فکر
۲. عقیده به معنی دلبستگی:
آیا بشر از نظر دلبستگیها باید آزاد باشد؟ این دلبستگیهاست که در انسان تعصب و جمود و خمود و سکون به وجود میآورد و اساسا اغلب، عقیده (به این معنا) دست و پای فکر را میبندد. عقیده که پیدا شد، اولین اثرش این است که جلو فعالیت فکر و آزادی تفکر انسان را میگیرد چون به آن دل بسته است.» (صفحهی ۲۹۸)
تفصیل این بحث در دو بخش آمده. در بخش دوم کتاب آینده انقلاب اسلامی، با عنوان «مفهوم آزادی عقیده» که متن حاصل، مکتوب سخنرانی ایشان در تاریخ دوم بهمنماه ۱۳۵۷ است. و بخش ششم کتاب با عنوان فرعی «ضمیمه» که از دو سخنرانی در سال ۱۳۴۸ تشکیل شدهاست. این بخش را «آزادی عقیده» نام دادهاند.
این دو بخش، تنها صفحاتی از کتاب نیستند که ما در هوای آزادی نفس میکشیم. شهید مطهری سه رکن اصلی برای تداوم و بقای انقلاب اسلامی برمیشمارد که یکی از آن سه، «استقلال و آزادی» است. البته تمرکز و تکیه در اینجا بیشتر بر استقلال است تا آزادی. در بحث از استقلال، اقسام آن را یکییکی توضیح میدهد و از همه بیشتر بر استقلال مکتبی تاکید دارد:
«ما اگر مکتب مستقل خودمان را ارائه نکنیم، انقلاب ما به نتیجه و ثمر نمیرسد، جذب مکتبهای دیگر میشویم. ولو اینکه رژیم را عوض کردیم، استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی به دست آوردیم اما اگر به استقلال فرهنگی، بالخصوص به استقلال مکتبی نرسیم باختهایم. ما باید کار کنیم، باید نشان بدهیم جهانبینی اسلامی نه با جهانبینی غربی میخواند نه با جهانبینی شرقی.» (صفحهی۱۶۷)
حدس میزنید دو رکن دیگر بقا و تداوم انقلاب اسلامی ایران از نظر شهید مطهری چیست؟ عدالت اجتماعی و معنویت اسلامی!
«حساسیتی که اسلام در زمینهی عدالت اجتماعی و ترکیب آن با معنویت اسلامی از خود نشان میدهد، در هیچ مکتب دیگری نظیر و مانند ندارد.» (صفحهی۱۵۵)
توضیحات گوناگونی در بخش معنویت موجود است اما کلید بحث در این عبارت قرار دارد: «اصلاح همزمان درون و بیرون، راه کسب معنویت» (صفحهی۱۷۶)
نکتهی مهمتر اینکه آگاهی از سه رکن ذکرشده لازم است اما کافی نیست: «ما تا انقلاب خودمان را دقیق نشناسیم، تا تمام ابعاد این انقلاب را نشناسیم، نمیتوانیم آن را در آینده حفظ و نگهداری، رهبری و هدایت کنیم. اگر نشناسیم یک وقت میبینیم دانسته یا ندانسته تحریفش کردهایم.» (صفحهی۱۲۹)
به خاطر همین است که بیشتر حجم کتاب آینده انقلاب اسلامی را دو بخشِ «تحلیل انقلاب ایران» و «آیندهی انقلاب اسلامی ایران» تشکیل میدهند.
«تحلیل انقلاب ایران» بخش سوم کتاب و شامل دو سخنرانی همراه با پرسش و پاسخ است، هردو مربوط به فروردینماه ۱۳۵۸. و گفتارهای «آیندهی انقلاب اسلامی ایران» -بخش چهارم کتاب- در اسفندماه ۱۳۵۷ در مسجد فرشته تهران ایراد شدهاند. در این دو بخش به بررسی نظریههای گوناگون پیرامون ماهیت انقلابها و تعریف انقلاب میپردازد و سپس دربارهی ماهیت و ریشهی انقلاب اسلامی ایران توضیحاتی را بیان میکند و نکتهی مورد تاکید ایشان، این عبارت است: «در انقلاب ایران همهی عوامل رنگ اسلامی به خود گرفت.» (صفحهی۱۲۶) و در ادامه از این صحبت میکند که مقدمهی انقلاب اجتماعی، انقلاب روحی است. «اگر ما مردمی را دیدیم که دگرگونی بنیادی در روحیهی آنها پیدا نشدهاست حق داریم در انقلاب اجتماعی آنها شک کنیم و یا چندان به آیندهی انقلاب آنها امیدوار نباشیم.» (صفحهی۱۳۲) و دو رکن انقلاب روحی مردم ایران را «دمیدهشدن روح امر به معروف و جهاد در آنها» و «احساس شخصیت» معرفی میکند.
سپس به سراغ مباحث «روحانیت و انقلاب اسلامی» و «وظایف حوزههای علمیه» میرود. مهمترین سرفصلهای مطرحشده به قرار زیر است:
- نقش روحانیت در نهضتهای گذشته
- ریشهی قدرت روحانیت شیعه
- روحانیون پست اجرایی دولتی نپذیرند
- تجدیدنظر در برنامههای حوزههای علمیه
در نهایت، شهید مطهری در کتاب آینده انقلاب اسلامی به «نقش زن در جمهوری اسلامی» و «نقش بانوان در تاریخ معاصر» میپردازد و در این دو مبحث ارجاع بسیار به «نظام حقوق زن در اسلام» و «مسئلهی حجاب» دارد. بخش چهارم با نوشتهی ناتمام «یادداشت حجاب» تمام میشود. «افسوس که منافقان فرصت نگارش بقیهی مقاله را به استاد ندادند.» (پاورقی صفحهی۲۲۷)
تاکنون تمام بخشهای کتاب را از نظر گذراندهایم، جز بخش پنجم. بخش پنجم شامل یک مصاحبهی مطبوعاتی، پاسخ به انتقادات آقای مصطفی رحیمی و سه مصاحبهی تلویزیونی است؛ مصاحبهها در آستانهی رفراندوم و در زمانهی پرشور بحث پیرامون جمهوری اسلامی انجام شدهاند.
نقد کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران
در آخر ذکر دو مشکل کتاب خالی از لطف نیست. البته شما هم این انتقادات را با دیدهی انتقادی بخوانید:
۱. مباحث تکرارشوندهاند و این تکرار، آزار و ملال در پی دارد. ضروری است که انتشارات صدرا فکری به حال این مشکل کند. تاکنون چهلوهفت بار این اثر چاپ شده (آخرین چاپ: فروردین ۱۳۹۸) و بر روی جلد هم این عبارات را میبینیم: «چاپ جدید: با ویرایش جدید و اضافات» چه فایده از ویرایش جدید مادامیکه سودی برای افزایش فهم مخاطب نداشتهباشد و معایب و نواقص پیشین را اصلاح نکند!
۲. به نظر میرسد برخی از مباحث، تاریخ انقضایشان به سر رسیده و گرهی از مشکلات امروزین ما را باز نمیکنند. مرتضی مطهریِ دیگری باید، تا امروز از انقلاب اسلامی ایران و آیندهی آن بنویسد، امروزی که ۴۴ سال از پیروزی آن میگذرد.