کتاب وقتی زمین دروغ میگوید مجموع چهار نمایشنامه است، یک سهگانه (سه نمایشنامه که موضوع مشترکی دارند) و سه نمایشنامه دیگر که در دهه هشتاد تألیف و بازنویسی شدهاند. به گفته نویسنده این کتاب با دیگر آثار او از لحاظ ساختار و مفاهیم متفاوت است.
سعید تشکری، فعالیت خود را در سال ۱۳۶۰ به عنوان نویسنده و کارگردان در حوزه تئاتر، سینما و مطبوعات آغاز کرد و آثار بسیاری از او در حوزه رمان، ادبیات نمایشی، فیلم و نمایشنامه باقی ماندهاست. او همچنین به عنوان داور و منتقد در تئاتر جشنواره فجر و سایر جشنوارههای ملی حضور داشته و در کارنامه سی و چند ساله فعالیت هنری و ادبی خود، عناوین زیادی کسب کرده است.
تشکری در این کتاب چند مفهوم اساسی و تأثیرگذار در زندگی انسانها را دستمایه آفرینش نمایشها قرار میدهد مثل جنگ.
با مروری کتاب وقتی زمین دروغ میگوید با چیکتاب همراه باشید.
کتاب وقتی زمین دروغ میگوید
کتاب با مهمترین نمایشنامه او که همنام کتاب است و در جشنواره تئاتر فجر نیز روی صحنه رفتهاست، آغاز میشود. وقتی زمین دروغ میگوید خود شامل سه نمایشنامه است که موضوع همه آنها جنگ و فجایع نسل کشی است که در طول تاریخ معاصر در جاهای مختلف کره زمین و در کشورهای متفاوتی رخ داده و هنوز فراموش نشدهاند.
سه نمایشنامه درام که نسل کشیهای تاریخ معاصر را با رنگ و بویی سیاسی کنار هم جمع میکند و هر کدام را در فضایی خاص به تصویر میکشد. صحنهها به خوبی نوشته شدهاند، شخصیتها قابل فهم و متناسب هستند. و درک آن برای ما که خود دفاع مقدس را در تاریخمان داریم، سخت نیست.
این سهگانه تا حدودی چهره جنگ و نتایج آن را سوای دلایل، مکان و زمانش به خواننده نشان میدهد.
نمایشنامه دوم از مراسم مذهبی و آیینی اقتباس شدهاست که هر ساله در مشهد اردهال برگزار میشود. درواقع نویسنده با خلق یک اثر درام به بازنویسی حقیقت و اتفاقی که باعث به وجود آمدن این مراسم شده میپردازد. مراسم قالیشویان مشهد اردهال که به عنوان میراث جهانی ایرانی در یونسکو نیز ثبت شدهاست. در اولین مواجههام با این نمایشنامه کمی سردرگم شدم و حتی فکر میکردم ممکن است نویسنده در حال روایت یک داستان کاملا خیالی باشد ولی با کمی جست و جو متوجه شدم که اشتباه فکر میکنم.
ماجرا اینچنین است که مردم فین کاشان قاصدی نزد امام محمدباقر (ع) میفرستند و از ایشان درخواست پیشوایی میکنند. ایشان نیز فرزند خود سلطان علی را میفرستند. سلطان علی به کاشان میآید و به مشهد اردهال هم میرود، مدتی بعد وقتی محبوب مردم میشود، سلطان اردهال در یک جنگ نابرابر ایشان را به شهادت میرساند و وقتی مردم فین کاشان متوجه میشوند و به مشهد اردهال میآیند، سلطان علی به شهادت رسیدهاست. مردم ایشان را لای قالیچه میگذارند و در رودخانهای در نزدیکی آنجا غسل میدهند و دفن میکنند.
زمان دقیق برگزاری مراسم توسط ستاد برگزاری مراسم سنتی – مذهبی قالیشویان تعیین میگردد و دومین جمعه مهرماه هر سال را برای آن در نظر میگیرند که معمولاً بین نهم تا پانزدهم ماه قرار میمیگیرد. اگر یکی از روزهای سوگواری و جشن مذهبی یا یک رویداد شاخص تاریخی و سیاسی در این جمعه واقع شود، مراسم به هفته بعد یا هفته قبل موکول میمیگردد.
این مراسم شامل چند مرحله است و برای اجرای آن از چهارشنبه نوحهخوانی و مرثیهسرایی آغاز میمیشود و تا روز مراسم ادامه مییابد. سپس با انجام مراسم شام غریبان در جمعه شب ختم مراسم اعلام میشود. این مراسم شباهتهایی با واقعه کربلا نیز دارد.
در نمایشنامه سوم نویسنده از واقعه کربلا و تأثیر آن بر سایر ادیان استفاده میکند. از یک غلام نقاش نصرانی که فقط دیدن خرابه شام باعث هدایت او میشود. هنرمندی نویسنده را میتوان در آفرینش برخی صحنهها دید و از آنجایی که واقعه عاشورا یک واقعه بزرگ و بسیار آشناست، خواندن این نمایشنامه سخت نیست. استفاده نمادین از نعل اسبها، از هنری که مردم را به حقیقت دعوت میکند و حق را به مردم میشناساند و تکرار آیه اول انجیل یوحنا و شبیه سازی داستان به صلیب کشیدن مسیح و شهادت امامحسین (ع).
در قسمتی از کتاب میخوانیم: «عیسی مسیح در جلجتا بود که بر صلیب رفت، و حسین در کربلا بود که سرش بر نیزه رفت.»
در واقع این نمایشنامه ترکیب دین و ارزشمندی هنر و حقیقت است. نمایشنامهای که از جهت محتوا برای من تحسین برانگیز است ولی از جهت فرم و اجرا نسبت به نمایشنامههای دیگر و حتی در قالبی جدا کمی جای کار دارد. برخی جاها صحنهها به صورت واضح توضیح داده شدهاند ولی برخی جاهای دیگر نه و همچنین حالات شخصیتها و آنگونه که باید شخصیت پردازی صورت نگرفته است. این نمایشنامه کمی طولانیتر است و برخی دیالوگها نیز طولانی هستند و احتمال دارد باعث خستگی شوند.
نمایشنامه آخر کتاب وقتی زمین دروغ میگوید یک اتفاق درام است که در طی دهه سی تا پنجاه و قبل از انقلاب اسلامی رخ میدهد. داستان زندگی یک هنرمند که به بنبست میرسد و مانند یک داستان کوتاه دربرگیرنده چند مفهوم ارزشمند از جمله عشق، وفاداری، دوستی و گذر عمر است. در واقع این داستان هم ازیک اتفاق تاریخی معاصر تأثیر پذیرفتهاست، از کودتای ۲۸ مرداد.
نویسنده در آغاز این نمایشنامه خیلی زیرکانه و گذرا از تأثیر کودتا بر زندگی مردم عادی سخن میگوید، اینکه چگونه زندگی یک هنرمند که برای معشوق خود تصویر میکشیده را تحت تأثیر قرار میدهد، او را به زندان میندازد و از عشق خود دور میکند، تا لحظهای که میمیرد.
نمایشنامه دو قالب مهم دارد؛ قالب نوشتاری و قالب نمایشی که به قالب نوشتاری تکیه دارد. بنابراین قالب نوشتاری باید به گونهای باشد تا بتوان آن را در صحنه به اجرا درآورد و نمایشنامهای که به درستی نوشته شود هنگامی که خواننده صرفا از روی کاغذ آن را میخواند هم میتواند تا حدود زیادی صحنهها را مجسم کند. صحبت از جزئیات صحنه، از افراد حاضر، پوشش و حالاتشان در نمایشنامه، جزئی از متن نمایشنامه هستند که نویسنده باید به خوبی از عهده پردازش آن برآید.
در هیچ کدام از نمایشنامهها حدس مسیر داستان راحت نیست و درواقع مخاطب به دنبال دیالوگها میرود.
جمعبندی
کتاب اگر چه شامل نمایشنامههایی مجزاست ولی مفاهیم ارزشمندی دارد که میتوان بین آنها رابطه ایجاد کرد؛ انسانیت، صدای حق و عدالتخواهی. تقریبا پایان تمام داستانها به مرگ ختم میشود که در نوع خودش جالب است. تقابل و تضاد خیر و شر را در قالب انسانها و انتخاب فدا شدن در راه حق در مقابل حفظ جان با انکار حقیقت را در برخی نمایشنامهها به خوبی میبینیم.
من کتاب را دوست داشتم و اتفاقا برخی جملات آن را به عنوان بریدههای مورد علاقه برداشتهام ولی فکر نمیکنم دوباره آن را بخوانم. کتاب برای بزرگسال است. اما آن را به تمامی مخاطبان ادبیات نمایشی پیشنهاد میکنم.